واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از نیش ناکسان تا نوش نبی (ص)جنگ تبوک (3)
رسول خدا(ص)على را در این سفر همراه خود نبرد.براى نخستین بار بود كه پیغمبر خدا(ص)به على بن ابیطالب دستور داد در مدینه بماند و سرپرستى خانواده و خویشان او را به عهده بگیرد با اینكه در همه نبردها و سفرهاى قبلى على(ع) ملازم ركاب و پرچمدار آن حضرت در جنگها بود و چون این مطلب تازگى داشت بهانهاى به دست منافقان افتاد تا به یاوه سرایى بپردازند و هر كس پیش خود نوعى تفسیر و تأویل كند و نسبت بهانه جویى به پیغمبر و یا على بن ابیطالب(ع)بدهند. برخى تن پروران كه خود از ترس گرما و سختى،جمعآورى محصول را بهانه كرده و در مدینه مانده بودند گفتند:على هم از ترس گرما و دورى راه و مشكلات آنبهانه جویى كرده و همراه پیغمبر نرفته است و جمعى دیگر گفتند:حضور على در این سفر بر پیغمبر سنگین و دشوار بوده و از این رو پیغمبر براى بردن او بهانهجویى كرده و به عنوان سرپرستى خانواده و خویشان او را در شهر گذارده است. اما پاسخى را كه پیغمبر خدا بعدا به على(ع)داد و علت این كار را بیان فرمود به صورت رمز و كنایه پرده از روى اغراض پلید و نیتهاى فاسد و آلوده آنها برداشت و در همان سخنان،مقام على(ع)را تا سر حد خلیفه بلافصل و جانشین واقعى خود بالا برد و با این بیانى كه همه مورخین اهل سنت و محدثین آنها ذكر كردهاند،جلوى همه یاوه سرائیها را نیز گرفت. شان نزول حدیث منزلتمورخین مزبور مانند ابن هشام و طبرى و ابن اثیر و دیگران و اهل حدیث نیز مانند بخارى و ترمذى و نسایى و دیگران (5) با مختصر اختلاف و اجمال و تفصیل از راویان مختلف نقل كردهاند كه وقتى این سخنان به گوش على بن ابیطالب(ع)رسید اسلحه خود را برداشته و به دنبال پیغمبر(ص)آمد و در«ثنیة الوداع»یا«جرف»به آن حضرت رسیده و سخن منافقان را به رسول خدا(ص)عرض كرد. و در برخى از نقلها است كه خود على(ع)نیز به عنوان استفسار از این ماجرا عرض كرد: یا رسول الله!أتخلفنى مع الخوالف؟آیا مرا با ماندگان و متخلفان قرار دادى؟ پاسخى را كه پیغمبر (ص) به على (ع) داد این بود كه فرمود: «ان المدینة لا تصلح الا بى او بك»مدینه جز به وجود من یا تو اصلاح نخواهد شد.و جملهاى را كه همگى نقل كردهاند این بود كه فرمود: "أما ترضى ان تكون منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى؟"آیا خوشنود نیستى كه مقام و منزلت تو نسبت به من همانند مقام و منزلت هارون نسبت به موسى باشد؟جز آنكه پس از من پیغمبرى نیست.مدینه جز به وجود من یا تو اصلاح نخواهد شد.و بدین ترتیب یك سند مسلم و قطعى را براى خلافت بلافصل و جانشینى على (ع) پس از خود بیان فرمود و جز مقام نبوت همه مقامهاى دیگرى را كه هارون پس از موسى (ع) داشت یعنى مقام خلافت و وصایت و وزارت و برادرى، همه را براى على (ع) پس از خود اثبات فرمود،و ضمنا با بیان بالا یعنى جمله «ان المدینة لا تصلح الا بى او بك» فهماند كه منافقان و دشمنان اسلام در كمین و فرصت هستند تا در این موقعیت حساس یعنى پس از فتح مكه و سركوبى تمام دشمنان و تسلیم قبایل دیگر،در غیاب من ضربه خود را به مدینه بزنند و تنها كسى كه مىتواند غیبت مرا در مدینه جبران كند و جلوى این توطئه را بگیرد و اساسا وجود او در مدینه مانع انجام نقشه و توطئه آنهاست تو هستى و مدینه در این موقعیت جز به وجود من یا تو اصلاح پذیر نیست و مصلحت نیست كه من و تو هر دو از مدینه خارج شویم! على(ع)كه این سخنان را شنید و هدف پیغمبر را از این دستور فهمید به مدینه بازگشت و به كار خود مشغول شد. زیباترین پندها خطابه پیغمبر براى لشكریان
هنگامى كه مىخواست لشكر به سوى تبوك حركت كند پیغمبر اسلام خطبه زیر را كه على بن ابراهیم (ره)در تفسیر خود نقل كرده (6) ایراد فرمود: «ایها الناس ان اصدق الحدیث كتاب الله،و اولى القول كلمة التقوى،و خیر الملل ملة ابراهیم،و خیر السنة سنن محمد،و اشرف الحدیث ذكر الله،و احسن القصص هذا القرآن،و خیر الامور عزائمها،و شر الامور محدثاتها،و احسن الهدى هدى الانبیاء،و اشرف القتل قتل الشهداء،و اعمى الضلالة الضلالة بعد الهدى،و خیر الاعمال ما نفع،و خیر الهدى ما اتبع و شر العمى عمى القلب،و الید العلیا خیر من الید السفلى،و ما قل و كفى خیر مما كثر وألهى،و شر المعذرة حین یحضر الموت،و شر الندامة یوم القیامة،و من اعظم الخطایا اللسان الكذب،و خیر الغنى غنى النفس،و خیر الزاد التقوى،و رأس الحكمة مخافة الله،و خیر ما القى فى القلب الیقین،و الارتیاب من الكفر،و التباعد من عمل الجاهلیة،و الغلول من جمر جهنم،و السكر جمر النار،و الشعر من ابلیس،و الخمر جماع الاثم،و النساء حبائل ابلیس،و الشباب شعبة من الجنون،و شر المكاسب كسب الربا،و شر المآكل اكل مال الیتیم،و السعید من وعظ بغیره،و الشقى فى بطن امه،و انما یصیر احدكم الى موضع اربعة اذرع و الامر الى آخره،و ملاك العمل خواتیمه،و أربى الربا الكذب،و كل ماهو آت قریب،و شنان المؤمن فسق،و قتال المؤمن كفر،و أكل لحمه من معصیة الله،و حرمة ماله كحرمة دمه،و من توكل على الله كفاه،و من صبر ظفر،و من یعف یعف الله عنه،و من كظم الغیظ یأجره الله،و من یصبر على الرزیة یعوضه الله،و من یتبع السمعة یسمع الله به،و من یصم یضاعف الله له،و من یعص الله یعذبه،اللهم اغفر لى و لامتى،اللهم اغفر لى و لامتى،استغفر الله لى و لكم». [اى گروه مردم براستى كه راستترین داستانها كتاب خداست و برترین گفتارها كلمه تقوى و پرهیزكارى است و بهترین ملتها(و آیینها)ملت(و آیین)ابراهیم است،و بهترین سنتها(و روشها)سنت (و روش)محمد(ص)است،و شریفترین سخنان ذكر خداى یكتاست،و بهترین سرگذشتها همین قرآن است،و بهترین كارها واجبات آنهاست،و بدترین كارها بدعتهاى آنهاست و بهترین راهنماییها راهنمایى پیغمبران الهى است،و شریفترین كشته شدنها كشته شدن شهیدان است،و تاریكترین گمراهى و ضلالت،گمراهى پس از هدایت است،و بهترین عملها آن عملى است كه سود بخشد،و بهترین هدایتها آن است كه پیروى شود،و بدترین كوریها كورى دل است،و دست بالا(یعنى دهنده)بهتر از دست پایین(یعنى گیرنده و درخواست كننده)است.هر كس بر خدا توكل كند خدا كفایتش كند، هر كس صبر كند پیروز گردد، و كسى كه دیگرى را ببخشد خدا او را عفو كند.چیز اندك و به مقدار كفایت بهتر از چیز بسیارى است كه غفلت آورد،بدترین عذرخواهیها عذر خواهى هنگام مرگ است و
بدترین پشیمانىها پشیمانى روز قیامت است،و از بزرگترین گناهان زبان دروغ گفتن است،و بهترین بىنیازیها بىنیازى جان است (7) و بهترین توشهها پرهیزكارى است،و اساس و اصل حكمت(و فرزانگى)ترس از خداست،و بهتر چیزى كه در دل افتد یقین است،و شك و تردید شعبهاى ازكفر است،و خیانت از آتشهاى افروخته جهنم،و مستى از آتش دوزخ است،و شعر از شیطان است،شراب مجموعه بدیها است،و زنان دامهاى ابلیس،و جوانى شعبهاى از دیوانگى است،و بدترین كسبها(و درآمدها)كسب ربا است،و بدترین خوردنیها خوردن مال یتیم (از روى ستم و ظلم) است. خوشبخت آن است كه از سرگذشت غیر خود پند گیرد،و بدبخت آن است كه در شكم مادر بدبخت،هر یك از شما به چهار ذراع جا مىرود،و(خوبى و بدى هر)كار به پایان آن است،و ملاك هر عملى خاتمه(و سرانجام)آن است،و دروغ بیش از هر گناهى رشد و نمو دارد،و هر چه آمدنى است نزدیك است،دشمنى و عداوت نسبت به مؤمن فسق و گناه است و جنگ با او كفر است،و خوردن گوشت وى (از راه غیبت) گناه و نافرمانى خداست،و حرمت(و احترام)مال او چون حرمت خون اوست. هر كس بر خدا توكل كند خدا كفایتش كند، هر كس صبر كند پیروز گردد، و كسى كه دیگرى را ببخشد خدا او را عفو كند،و هر كس خشم خود را فرو برد خداوند پاداشش دهد، و هر كس در برابر مصیبتهاى سخت صبر كند خدا عوضش دهد، و هر كس كارى را براى خودنمایى و نشان دادن به دیگران انجام دهد خداى تعالى كارهاى بد او را مشهور سازد، و هر كس كه روزه بگیرد خداوند چند برابر پاداشش دهد، و هر كس نافرمانى خدا كند پروردگارش عذاب كند. بار خدایا مرا و امتم را بیامرز!بار خدایا مرا و امتم را بیامرز،من از خدا براى خود و شما آمرزش خواهم.] تهیه و تنظیم برای تبیان: رضا سلطانی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]