تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس درصدد عيب جويى برادر مؤمنش برآيد، تا با آن روزى او را سرزنش كند، مشمول اين ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817163439




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماجرای برادری که خواهرخود را دراختیار دوستانش می گذاشت


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
دختر جوان در دام دوستان برادر بی‌غیرت ميلاد مقداري پول و موادمخدر از دوستان لاابالي خود گرفت و در حالي که به چشمانم خيره شده بود گفت: آماده شو بايد همراه دوستانم به خانه آن ها بروي و کارهاي شان را انجام بدهي. او وقتي با مخالفتم رو به رو شد به طور وحشيانه اي کتکم زد و دوستان شيطان صفت او با توسل به زور و تهديد مرا سوار خودرو خود کردند و به خانه اي که نمي دانم کدام نقطه مشهد بود بردند و زنداني ام کردند. من سه روز در آن لانه شيطاني زنداني شدم و... خراسان: مرگ پدرم تار و پود زندگي ما را به هم ريخت و مادرم که تاب و تحمل اين مصيبت را نداشت من و دو برادرم را در خانه دق مرگ کرد. مادرم از نظر عصبي و روحي بسيار شکننده شده بود و هرچه بزرگترهاي فاميل او را دلداري مي دادند که راضي به رضاي خداوند باش فايده اي نداشت! من از کلاس دوم راهنمايي با افت شديد تحصيلي روبه رو شدم و برادر بزرگم نيز سال دوم دبيرستان ترک تحصيل کرد و خانه نشين شد. «ميلاد» با حمايت هاي بي حد و اندازه مادرم مفت خور و بي مسئوليت بار آمد و هر موقع عمو يا دايي ام به او گير مي دادند که چرا حداقل به سر کار نمي روي او مادرم را با حرف هايي احساسي تحريک مي کرد تا جلوي آن ها بايستد و اجازه ندهد غرور فرزندش را خرد کنند. متاسفانه برادرم با سوء استفاده از موقعيتي که براي تنبلي پيدا کرده بود و چون هيچ کس بر رفتار و حرکاتش کنترل و نظارتي نداشت به دام موادمخدر افتاد.او کريستال استفاده مي کند و خودش را بدبخت و فلک زده کرده است. بيچاره دايي ام وقتي متوجه شد چه بلايي به سر ميلاد آمده است سراسيمه به خانه ما آمد تا راهي براي نجات خواهر زاده اش بيابد ولي چون برادرم حاضر به همکاري نشد و از همه اين ها بدتر اين که مادرم علت تمام اين گرفتاري ها را مرگ نابهنگام پدرم مي دانست نتيجه اي نگرفت. دختر جوان قطرات اشک را از روي گونه هايش پاک کرد و در گفت وگو با کارشناس اجتماعي کلانتري نواب مشهد افزود: چند روز قبل، مادرم به شهرستان رفته بود تا به پدر پيرش سربزند. من مشغول انجام کارهاي خانه بودم که برادرم و دوستانش آمدند. ميلاد مقداري پول و موادمخدر از دوستان لاابالي خود گرفت و در حالي که به چشمانم خيره شده بود گفت: آماده شو بايد همراه دوستانم به خانه آن ها بروي و کارهاي شان را انجام بدهي. او وقتي با مخالفتم رو به رو شد به طور وحشيانه اي کتکم زد و دوستان شيطان صفت او با توسل به زور و تهديد مرا سوار خودرو خود کردند و به خانه اي که نمي دانم کدام نقطه مشهد بود بردند و زنداني ام کردند. من سه روز در آن لانه شيطاني زنداني شدم و... پس از گذشت ۳روز بالاخره از چنگ دوستان هوسران برادرم رها شدم و به سختي خودم را به خانه رساندم مادرم به محض آن که مرا ديد به گريه افتاد و پرسيد: دخترم از ديروز که از سفر برگشته ام نگرانت هستم و گم شدن تو را به پليس اطلاع داده ام. معلوم است کجا هستي؟من موضوع را با شرمندگي برايش تعريف کردم و ما به اين جا آمده ايم تا از دست ميلاد و دوستان بي سروپايش شکايت کنيم. دختر جوان افزود: محبت هاي بيش از حد و بي اندازه مادرم به ميلاد، بعد از مرگ پدرم از او موجودي تن پرور، خودخواه، زودرنج و بي مسئوليت و معتاد بار آورد و در واقع اين محبت ها خيانتي در حق برادرم بود. کاش مادرم با صبر و متانت به او مسئوليت مي داد و او را مرد بار مي آورد. با اعلام شکايت دختر جوان و مادرش متهمان اين پرونده دستگير و به مراجع قضايي معرفي شدند.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 145]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن