واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تا حالا فال گرفتید؟
خانهای است مسکونی در غرب تهران سهیلا خانم همه روزه غیر از سه شنبهها که به قول خودش بدیمن است برای مراجعه کنندگانش فال میگیرد. زنگ در به صدا آمد بالاخره دهمین نفر هم رسید. سهیلا خانم گفته بود باید حتماً تعداد به ده برسد و نفری پنج هزار تومان هم پرداخت کنند تا برایشان فال بگیرد حالا همگی دور تا دور اتاق نشسته بودند و از سینیای که مقابلشان گرفته میشد یک فنجان قهوه بر میداشتند. فنجانها را سر کشیدند و کف نعلبکیها را به سمت قلبشان برگرداندند. چند دقیقه گذشت، حالا روی زمین ده فنجان قرار داشت که در ته هر کدام نبض یک زندگی و سرنوشت میتپید. علاقه به فال از دیر باز بین اقوام مختلف وجود داشته و این امر بیشتر ناشی از میل به آگاهی یافتن انسان از آینده بوده است و بسیارند جوانانی که برای آگاهی از سرنوشت خود به شیوههایی مانند طالعبینی، عددشناسی، کفبینی و انواع فال روی میآورند به راستی چه چیزی آنان را به این سو میخواند؟! از او میپرسم فال صحت دارد؟ میگوید، «باید عقیده داشته باشی و گرنه جواب نمیگیری تخصص من فال قهوه است و باید تعداد معینی جمع شوند تا قهوه دم کنم ولی برای فالهای دیگر مثل تاروث و شمع تنهایی هم میشود» او میگوید اکثر مشتریانش دختران جوانی هستند که میخواهند برای آگاهی از وضعیت ازدواج، همسر آینده و نتیجه قبولیشان در دانشگاه فال بگیرند به نظر او چون دخترها بیش از پسرها احساساتی هستند به این مسائل علاقه بیشتری نشان میدهند. به عقیده او مشکلات اقتصادی و دورنمای مبهم زندگی آینده آنان را به سمت فال گیری هدایت میکند از او اجازه میگیرم تا با چند نفر از مراجعین صحبت کنم البته نه به عنوان خبرنگار که به عنوان یک مشتری طالب فال!برخی پیشگوییها مبنا دارند مانند پیشگویی در مورد تولد حضرت موسی (ع) که حکومت فرعون را در هم کوبید. اما آنچه مد نظر است گزافهگویی و دروغگویی بینافرادی است که صلاحیت تشخیص درست و نادرست را ندارند و به منظور کسب درآمد اقدام به این اعمال میکنند.سمیه دانشجوی زبان انگلیسی است میگوید: «من شخصاً اعتقادی به فال ندارم. الان هم همراه دوستم اینجا آمدهام تا تنها نباشد. بالاخره هر چه باشد که یک خانه غریبه است. هزار اتفاق ممکن است بیفتد. به نظر من فالگیرها افرادیاند که قوه تخیل بسیار قوی دارند شاید کمی روانشناسی و تیپشناسی هم بدانند آن کتابخانه گوشه حال را نگاه کن پر است از کتاب، این خانم با این همه مطالعه شاید میتوانست شغل دیگری داشته باشد اما دست روزگار او را به این جا کشانده. البته روزانه کلی پول در میآورد. اما من بعد از چهار سال دانشگاه و درس خواندن و کتاب خریدن باید بگردم دنبال کار و معلوم هم نیست به این زودیها پیدا کنم.»
ایستگاه صادقیه سوار مترو میشوم در شلوغی و بحبوحه ی جمعیت خانمی کارت پخش میکند روی کارت عکس یک گنبد طلایی دیده میشود. زیر آن نوشته شده فال انبیاء سر کتاب، دفع طلسم، تعبیر خواب و ... توسط خانم م. مقدم . با وقت قبلی از او در مورد کارت میپرسم. میگوید: «مدتها با شوهرم اختلاف داشتم ما را طلسم کرده بودند. خانم مقدم بعد از چند جلسه سحر و طلسم را باطل کردند" پسر جوانی نظارهگر گفتوگوی ماست میگوید: «اینها همه دروغ است فال، ورق و قهوه و آویزان کردن نعل اسب به نشانه شانس همهشان وارداتی هستند هیچ کدام به تاریخ و فرهنگ ما تعلق ندارند. همهشان از غرب آمدهاند. خودشان مینشینند توی کتابخانهها و آزمایشگاهها تحقیق و پژوهش میکنند بعد این خرافات را میفرستند اینجا ما را با موضوعات دلگرم کنند.»دختری که کنار من نشسته چند تا قلم مو و یک بوم نقاشی هم دستش گرفته می گوید: «اگر اینها دروغ است پس چرا در سال این همه کتاب طالعبینی و آموزش فال و غیره چاپ میشود؟ حتماً یک چیزی هست دیگر! این هم یک جور علم است مثل سایر علوم اما چون پیشرفت نکرده افتاده است دست فالگیرها و رمالها» صدای خانم زهرا خیراللهی مدس حوزه و دانشگاه از آن سوی خط به گوشم میرسد از ایشان در مورد علل اعتقاد برخی جوانان به فال و رویکرد دینی این موضوع میپرسم . وی میگوید: «فال در لغت یعنی پیشبینی به خیر و نیکی در باب هر چیز و فالگیر نیز به کسی گفته میشود که این پیشبینی را انجام میدهد. اما در اصطلاح عام فقط خوبی مدنظر نیست و هر پیشبینی در مورد شر و موانع خوشبختی نیز تعبیر میشود. البته قرار نیست ریشه همه چیز را بزنیم و به کلی منکر همه چیز شویم وقتی به روایات و تاریخ و کتب مذهبی رجوع میکنیم میبینیم که برخی پیشگوییها مبنا دارند مانند پیشگویی در مورد تولد حضرت موسی (ع) که حکومت فرعون را در هم کوبید. اما آنچه مد نظر است گزافهگویی و دروغگویی بینافرادی است که صلاحیت تشخیص درست و نادرست را ندارند و به منظور کسب درآمد اقدام به این اعمال میکنند. بهتر است آگاهی دینی خود را بالاتر برده و به درک صحیحتر و عمیقتری برسیم و از الگوهای مذهبیمان و عملی دینمان راه کار بجوییم.»روشن است که چیزهایی مانند فال قهوه طلسم و سر کتاب مبنای عقلانی و دینی ندارند و جالب است در بسیاری موارد افرادی که اقدام به دعا نویسی و این قبیل کارها میکنند خودشان زندگی رقت بار و محقری دارند و انسان را یاد این مثل میاندازد که کل اگر طبیب بودی/ سر خود دوا نمودی در مورد روی آوردن برخی از جوانان به این مسائل بنده سه علت اصلی را ذکر میکنم :1- مشکلات فردی جوان مانند وسوسهها، بحرانهای نوجوانی، مسائل عاطفی یا عشقی، نوجویی و کمجویی ذهنی و درونی و تصاویر پرجاذبه که از این مسائل برای فرد توصیف می شود.2- مشکلات اقتصادی و یا اجتماعی به مانند بالا رفتن سن ازدواج با اشتغال جوانان.3- دور بودن از دین و شناخت دینی به ویژه مکتب تشییع؛ و چون تفکر منطقی از دین کمرنگ است لذا برخی افراد به
توصیه دوستان یا آشنایان به سراغ روشهای غیرعقلی میروند و مانند مگسی در یک شبکه عنکبوتی گرفتار میگردند. آنچه با عقل و شرع سازگاری نداشته باشد مطرود است و کنار گذاشته میشود از خودمان بپرسیم برای رفع حاجات بهتر است سراغ خود خدا برویم یا سراغ بندگانی بدبختتر از خود؟باید دقت عقلانی به موضوعات داشته باشیم . توسل به پیشوایان معصوم و توکل به خدا و قرآن است که مشکل گشاست و با یاد اوست که دل آرام میگیرد و غیر از او از هیچ قصر و معبد و خانهگیری کاری ساخته نیست البته هستندافرادی که سیر سلوک و عرفان می کنندو با پرورش روح و تزکیه نفسبه قدرت های بالاتری دست می یابنداما صحبت من با جوانان این است که انسان بدون پشتوانه به هر سوی میرود ولی این قرآن است که ریسمان محکم الهی است و معرفت آن راه را روشن میکند و به سوی سعادت میبرد. پیامبر اکرم (ص) در حدیثی میفرمایند: «وقتی فتنهها همچون قطعههای ظلمت فرود آمد بر شما باد قرآن.نظرتان در مورد فال حافظ چیست؟اشعار حافظ غنای قرآنی دارد و دقیقاً به همین علت در جهان معروفیت دارد و هر کسی نمیتواند به عمق درونی آن پی برده و تفسیر آن کار ساده و راحتی نیست اما شما دانش و آگاهیتان را بالا ببرید و تلاشتان را بکنید و بعد اگر دوست داشتید تفألی به دیوان بزنید. مجله شاهد جوانتنظیم برای تبیان: کهتری استخاره و تفأل؛ آری یا خیر؟ هشدار! راه عقل مسدود است عشق بماند، تنهای تنها بدون توقف خلق کنید اراده کنید تا متحول شوید فرمان دهید تا به آرزویتان برسید تا حالا عاشق شدید؟ حتی به نیم حبه انگور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 560]