واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ستاره اي که خاموش شد
بار ديگر ستاره اي درخشان از آسمان علم و معرفت، خاموش شد. عالم رباني، عارف الهي و حکيم صمداني، محي الدين مهدي بن ابي الحسن معروف به الهي قمشه اي، در سال ???? هجري قمري در شهرستان قمشه(ي ديروز و شهر رضاي امروز) ، زادگاه نياکاني خويش، ديده به جهان گشود و با هزار تاسف در چنين روزهايي ديده از جهان فروبست. پدر بزرگ حکيم الهي که در شهرستان قمشه از شهرتي به سزا برخوردار بود، پيش از تولد اين نوزاد نورسته بر اساس رؤيايي صادق مشاهده کرد که ملامحمد مهدي ابن ابي الفتوح قمشهاي( از دانشوران در گذشته اين ديار) در هودجي از آسمان بر زمين فرود آمده و به اتاق ايشان وارد ميشود. از آن پس ايشان بارها نزد پدر ميرزا مهدي آمده، از عيال وي که در انتظار مولود تازهاي بود عيادت مينمود و بيصبرانه در انتظار ميلاد آن فرزند لحظهشماري ميکرد و پيوسته ميگفت: « اين نوزاد نامش محمد مهدي است و در زمره علماي بزرگ خواهد گرديد».سرانجام انتظارها به سر رسيد و در سال 1319قمري و بنا به نقلي بهسال 1320ستاره پرفروغ اين خانواده هويدا گرديد.(به نقل از: الذريعه، ج24، ص237)استاد حکيم الهي قمشه اي افزون بر تدريس دروس حوزوي، مدرک غير حوزوي دکترا از دانشگاه تهران داشته و به تدريس حکمت، منطق و ادبيات در دانشگاه مادر مشغول بوده است.حکيم الهي قمشه اي پس از مدتي تحصيل در ديار خويش، آهنگ اصفهان کرده و در حلقه درس شيخ محمد حکيم خراساني شرکت درآمد.آنگاه پس از مدتي تحصيل در اصفهان، رو به سوي حوزه علميه مشهد مقدس آورده ازمحضر شيخ اسدالله يزدي و آقابزرگ حکيم، بهره هاي فراوان برد.الهي قمشه اي همچنين در حلقه درس آقا سيدحسين قمي و ميرزامهدي اصفهاني هم حاضر شده سرانجام، در تهران رحلت اقامت افکند. وي سالياني متمادي در شهر تهران به تدريس فلسفه و عرفان اشتغال داشته که در اين مدت، منشا رونق مکتب فلسفي تهران بوده و شاگرداني بسيار از خرمن پر فيض دانش او خوشه چيني مي کردند.علامه ذوفنون، استاد حسن زاده آملي، که خود از شاگردان خاص آن بزرگ به شمار مي آيند از استاد خويش چنين مي نويسند:"آن بزرگوار از سادات بحرين و از بيت علم و عرفان و زهد و تقوا بود. بارها به اين بنده ميفرمود: اصلا از سادات بحرينم ولي چون در کسوت متعارف فعلي شناخته شدهام از تبديل عمامه سفيد به سياه خودداري ميکنم!"(ر.ک: نامهها و برنامهها، آيةاللّه حسن زاده آملي، ص.80)استاد حکيم الهي قمشه اي افزون بر تدريس دروس حوزوي، مدرک غير حوزوي دکترا از دانشگاه تهران داشته و به تدريس حکمت، منطق و ادبيات در دانشگاه مادر مشغول بوده است.وي علاوه بر تبحر در دانش فلسفي و عرفان نظري در عرصه تفسير و ترجمه قرآن كريم نيز چهره اي پيش رو و نام آشناست. او به واقع نخستين شخصيتي است كه قرآن را بر خلاف رويه قدما، به زباني روان و سليس و نه تحت الفظي و مبهم، ترجمه كرده اند.همسر ايشان در خصوص سلوک فردي و فضايل اخلاقي استاد چنين مي گويد:«نيمه شب از خواب بر ميخاستند، پس از نوافل در صحن خانه قدم ميزدند و به سيارات آسماني نگاه ميكردند و غرق در ملكوت ميشدند. ناملايمات را تحمل ميكردند و ميفرمودند: در بلاها و مكاره و مصائب حكمتي است و بايد با جان و دل تسليم امر حق بود. بارها فقيري به در خانه آمد كه چيزي به او بدهيم، اثاثيهاي به وي ميدادند و ميگفتند: برو بفروش و خرج زندگي كن! روح عرفاني ايشان موجب ميگرديد تا در برابر همه مسائل و حتي ناگواريها متبسم باشند. امر به معروف و نهي از منكر ايشان با ملايمت و دلسوزي توام بود. روحي شجاع و مقاوم داشتند، اما با همه به نرمي برخورد مينمودند. كينه كسي را به دل نميگرفتند و از كسي بدگويي نميكردند. تاكيد ميكردند صفات پسنديده افراد را بگوييد. به فرزندانش نصيحت مينمود: چشم ظاهر را بر هم گذاريد و با نور باطن حقايق را مشاهده كنيد. در نماز به قدري در درياي حيرت فرو ميرفتند كه متوجه هيچ صدايي و سخني نميشدند و ساعتها در خلوتخانه خود با حق مشغول تضرع و دعا بودند.» (ر.ک: خوشهها، طيبه الهي تربتي، ص 127) اين استاد عاليقدر که درفنون گوناگون علمي همچون، فلسفه و حکمت الهي، ادبيات و عرفان، تفسير و ترجمه قرآن، مراتب والايي را پيموده بود، در طول ساليان دراز حيات علمي خويش، با روحي آکنده از اخلاص و تلاشي وافر، همواره مشعل علم و دانش را بر سر راه پويندگان معرفت فروزان نگاه داشت.از حکيم الهي قمشه اي ميراث بسيار پرارج در زمينه هاي گوناگون علمي و فلسفي، به ياد گار مانده است که ذيلا به برخي از آنها اشاره مي شود:حکمت الهي که در واقع شرح فصول الحکمه فارابي است ، توحيد هوشمندان ، رساله در سيروسلوک ، رساله در فلسفه کلي ، رساله در مراتب ادراک ، رساله در مراتب عشق ، ترجمه قرآن مجيد، ترجمه صحيفه سجاديه ، ترجمه مفاتيح الجنان ، تصحيح و تحشيه تفسير ابوالفتوح رازي ، ديوان شعر و.... توصيفي تامل برانگيز از علامه حسن زاده آملي، پيرامون شخصيت علمي و عرفاني حکيم الهي قمشه اي، زينت بخش خاتمه اين مقال است: " الهي سحري بود، الهي شب با ستارگان گفتگو داشت. الهي را مناجاتهاي آتش سوز بود. الهي گريه ها داشت. الهي عالم ربّاني بود. الهي اهل ايقان بود. الهي مفسّر قرآن بود. الهي سوز و گداز داشت. الهي راز و نياز داشت. الهي مراقب بود. الهي عارف بود. الهي عاشق بود." نوشته ي: شکوري_گروه دين و انديشه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]