واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: شاید از دور ،زندگی ستاره های فوتبال ایران برای جوانان و دوستداران آنها زندگی ای جذاب و دوست داشتنی باشد .آنها عکسهای ستاره هایشان را بر در و دیوار اتاقشان می کوبند غافل از اینکه برخی از آنها در زندگی شخصیشان چنان مشکل دار هستند که ...
آنها عکسهای ستاره هایشان را بر در و دیوار اتاقشان می کوبند غافل از اینکه برخی از آنها در زندگی شخصیشان چنان مشکل دار هستند که تصور یک دقیقه زندگی کردن به جای آنها برای هیچکدام از دوستدارانشان قابل تحمل نیست. ستاره هایی که خیانت کردند
اپیزود اول
ستاره بعد از درخشش ناگهانی سر از کشوری غریب در آورده بود.کشوری با جذابیتهای خاص خود ستاره در فقر بزرگ شد .شاید او هیچگاه تصور چنین روزهایی را نداشت .ستاره مهمان خانواده ای ایرانی در شهری غریب بود.لامصب ما ایرانیها که چقدر مهمان نوازیم!
ستاره وقتی وارد خانه می شد پسر کوچک صاحبخانه بر دوشش سوار می شد و عمو عمو گفتنش کل خانه را پر می کرد .مرد خانه هم خوشحال از وجود ستاره به صمیمیت ستاره با پسرش افتخار می کرد و در پس ذهنش پسر کوچکش را ستاره آینده فوتبال ایران می دانست غافل از اینکه ستاره چنان آتشی در خانه اش به پا خواهد کرد که تا آخر عمرش خاموش نخواهد شد.
روزی ستاره با همسر مرد مهربان و مهمان نواز، فرار کرد و رفت .مرد باورش نمی شد .او فقط سالها غصه خورد و هیچ حرفی نزد او دیگر در این زندگی کمر راست نکرد گرچه بعد از مدتی همسرش که اسیر هوسرانی ستاره شده بود و ستاره او را در کشوری دیگر رها کرده بود، برگشت. اما دیگر برگشتنش برای مرد مهربان مهمان نواز مهم نبود.
اپیزود دوم
ستاره روزی در خیابان کشوری نه چندان دور قدم می زد عروسکهای خوش آب و رنگ دورش حلقه زدند .ستاره چشم از یکی از عروسکهای خوش آب و رنگ بر نمی داشت .ستاره اسیر عروسک شد او دیگر به زندگی خود فکر نمی کرد .همسر ستاره از دوستانش کمک خواست اما آنها هم هیچ کمکی نتوانستند برای زندگی ستاره بکنند وستاره شرطی برای همسرش گذاشت:او عروسک من باقی خواهد ماند تو می خواهی بمان می خواهی برو....
اپیزود سوم
ستاره شبها وقتی از تمرین به خانه ای که به تازگی خانه امیدش بود می رفت .مجبور بود از مسیری بگذرد که همسر و فرزندش در آن چشم انتظارش بودند .اما درست 50 کیلومتر آن طرف تر عروسکی منتظر ستاره بود.عروسکی که به تازگی آتش در زندگی ستاره انداخته بود و او را از سر و همسرش جدا کرده بود.او شده بود محبوب قلب ستاره داستان ما
اما مدتی قصه عاشقانه این دو تبدیل شد به اختلافی بس عمیق و رسواگرانه ...
آنهایی که خیانت دیدند
اپیزود اول
ستاره تازه به ایران برگشته و روی مبل خانه اش لم داده ،همسرش کنارش می نشیند و به او می گوید می خواهم از تو جدا شوم و طلاق بگیرم.ستاره می خندد و می گوید شوخی نکن .همسر ستاره اصرار می کند که شوخی نمی کنم و کاملا جدی می گویم و برگه دادگاه را بدستان ستاره می دهد .ستاره باور نمی کند .خاطرات را مرور می کند که چرا ؟من که به تازگی این خانه را هم به نامش کرده ام.همسر ستاره طلاق می گیرد و می رود ستاره تا آن روز هرچه کار کرده بود بر باد می دهد او باید دوباره شروع کند به خانه یکی از دوستان قدیمیش می رود و 200 هزار تومان قرض می گیرد ستاره پولدار قصه ما یک شبه همه چیزش را هم احساس و هم پولش را از دست داد.
اپیزود دوم
ستاره با دوستش دعوت به یک مهمانی می شود .صنمی را با خود به مهمانی می برد اما صنم دوست ستاره را می بیند و از اندام و هیکل دوست ستاره برای ستاره می گوید که چرا تو اینجوری نیستی؟ستاره آتیش می گیرد .اختلاف بین هم تیمی و دوستش که صنمش از او خوشش آمده بود شروع می شود او هم دوستش را کنار می گذارد و هم صنم بی معرفتش را....
اپیزود سوم
ستاره می گرید و از زندگیش ناراضی است او غمی در دل دارد که به هیچ کس نمی تواند بگوید .این اپیزود را بیشتر از این نمی توان ادامه داد....
این مشکلات در تمام قشرها و شغلهای جامعه وجود دارد ، فقط این موارد در زندگی ستاره ها بیشتر به چشم می آید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]