واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پذیرش زن یا مرد بودن
منظور از « هویت » آگاهی و پذیرش نوجوان نسبت به طبقهبندیهای اجتماعی است كه در آن زندگی میكند و این كه بتواند با توجه به ویژگیها و خصوصیات خاص خود در عین آن كه مستقلانه عمل میكند، احساس تعلق و وابستگی به گروه بهخصوصی نیز بكند و به عبارت سادهتر، نوجوان بتواند تصویری یكپارچه از خود به عنوان فردی یگانه، در ذهن داشته باشد.و از همه مهم تر نسبت به زن یا مرد بودن خود پذیرش داشته باشد. «رشد هویت » را معمولاً یكی از جنبههای « رشد خود » به حساب میآورند. مهمترین موضوعات مربوط به «رشد خود» عبارتند از: رشد خودانگاره، عزت نفس یا ارزشنهادن به شایستگیهای خود ، رشد انگیزهی پیشرفت و خودانگارهی تحصیلی، رشد شناخت اجتماعی و رشد هویت. گام اصلی در رشد هویت، جدا شدن خودانگارهی نوجوان از خودانگارهی عمومی خانواده است. این «جدایی » از آغاز زندگی كودك به صورتهای مختلفی از جمله، جدا شدن از آغوش مادر، همانندسازی با یكی از والدین و ... مشاهده شده، در دورهی نوجوانی به حدی میرسد كه خود را كاملاً متمایز از دیگران و مستقل میبیند.مهمترین عوامل مؤثر بر شكلگیری هویت نوجوان از نظر دكتر لطفآبادی (1378)، عبارتند از:1ـ عوامل شناختی/2ـ عوامل مربوط به والدین/3ـ عوامل مربوط به مدرسه/4ـ عوامل اجتماعی ـ فرهنگی5ـ ترتیب تولد و فاصلهی سنی فرزندان در خانواده/6ـ رفتار نوجوان/7ـ گفتگو در جریان حل اختلافات8ـ خیالپردازیهای نوجوانان یكی از طبقهبندیهای عمدهی اجتماع مربوط به «نوع جنسیت» است. معمولاً كودكان از همان ابتدای دورانِ خردسالی رفتارها و خصوصیات شخصیتی « زنانه » و « مردانه » را یاد میگیرند. « هویت جنسی » یعنی شناخت و پذیرش طبیعت جنسیت خود به عنوان «دختر» و یا « پسر »؛ و این كه نوجوان خصوصیات شخصیتی و رفتارهایی كه فرهنگ جامعهی او برای هر « مرد » و یا « زن » جایز میشمارد، كسب كند.كودكان معمولاً بین 5/1 تا 3 سالگی دربارهی «هویت جنسی» خود شناختی محدود پیدا میكنند و كمكم انتظاراتی كه جامعه از پسران و دختران دارد میپذیرند.آن ها در حدود 5-4 سالگی، شناخت خود را از ویژگیهای هر جنس تكمیل كرده، و سعی میكنند آنگونه رفتارهایی را كه برای جنس آنها متداولتر است، از خود بروز دهند. برای مثال، پسران میپذیرند كه پر سر و صداتر، مستقلتر، تواناتر و پرخاشگرتر از دختران باشند و دختران میپذیرند خود را ظریفتر، ساكتتر، مؤدبتر، مطیعتر و عاطفیتر از پسران بدانند. آنها غالباً فعالیتها و نقشهایی را ترجیح می دهند كه برای جنس خودشان پذیرفته شده است.
نتایج تحقیقی كه كارول گیلیگان (1982)، انجام داده نشان میدهد كه شكلگیری هویت پسران و دختران در نوجوانی ـ و ادامهی آن در دورهی بزرگسالی ـ با یكدیگر تفاوت دارد. به نظر او شكلگیری هویت دختران نه تنها دربرگیرندهی استقلال شخصی او، بلكه شامل همكاری، صمیمیت و مراقبت از دیگران نیز میباشد. در حالی كه هویت پسران اساساً برای استقلال، رقابت و فردیت شكل میگیرد. دختر نوجوانی كه هویتش شكل گرفته است، خود را به صورت فردی مسئول و یاریدهنده به دیگران میشناسد. در حالی كه پسر نوجوانی كه هویت خود را یافته، بیشتر متوجه موفقیتهای خویش است، تا همكاری و صمیمیت با دیگران.كسب هویت در نوجوانی بر پایهی همانندسازیهای دوران كودكی شكل میگیرد. در این جا نقش والدین در انتخاب ارزشها و معیارهای كودكان بسیار مهم است؛ زیرا آنها اكثر خواستهها و انتظارات خود را بر مبنای خواستهها و انتظارات والدینشان بنا میكنند.نوجوانانی كه دچار پراكندگی هویت میشوند، غالباً افرادی هستند كه از سوی والدین خود مورد بیتوجهی قرار گرفته و یا طرد شدهاند. از طرف دیگر وقتی نوجوان وابستگی شدیدی به والدین خود داشته باشد و از فرامین آنها بدون چون و چرا پیروی كند، فردی مطیع و فرمانبردار خواهد شد. تنها زمانی كه نوجوان اجازه ابراز وجود و اثبات فردیت خود را داشته باشد و بتواند افكار خود را ـ هر چند كه مخالف نظرات والدینش ـ باشد بیان كند از هویت سالم و مستقلی برخوردار خواهد شد. به طور كلی، اعتماد به نفس كودكان ناشی از نگرش والدین آنهاست. بهترین محیط برای پرورش احساس «خودبسندگی» و كفایت، ایجاد فضایی گرم و صمیمی است تا والدین هم به رفتارهای مسئولانه پاداش دهند و هم كودكان را برای تصمیمگیریهای مستقلانه تشویق كنند. بدیهی است هر چه كودكان و نوجوانان بتوانند به احساس لیاقت و شایستگی بیشتری دست یابند، از خودپندارهی قویتر و اعتماد به نفس بالاتری برخوردار خواهند شد.تنها زمانی كه نوجوان اجازه ابراز وجود و اثبات فردیت خود را داشته باشد و بتواند افكار خود را ـ هر چند كه مخالف نظرات والدینش ـ باشد بیان كند از هویت سالم و مستقلی برخوردار خواهد شد. آنان از طریق جمعبندی معیارها و ارزشهای والدین، مربیان و سایر بزرگسالانِ محیط خود، سعی میكنند تصویری یكپارچه از خویشتن به دست آورند. هر چه ارزشهای عنوان شده هماهنگتر باشد، كودكان نیز به همان نسبت هویت خود را راحتتر كشف خواهند كرد و بالعكس. زمانی كه ارزشها و معیارهای والدین با مربیان هماهنگ و همسان نباشد، كودك دچار «سردرگمی نقش» میشود و نمیتواند هویت واحدی برای خود پیدا كند. والدین و مربیان میتوانند كمك شایان توجهی به نوجوانان در جهت مستقل شدن، اتكاء به خود و كشف هویت بكنند. نوجوانانی كه مورد بیاعتنایی و بدرفتاری والدین خود قرار میگیرند، در اعتماد كردن به دیگران و ایجاد رابطهی عاطفی سالم و پایدار، دچار مشكل هستند. این گروه از نوجوانان زمانی كه رابطهای برقرار میكنند با كوچكترین ناملایمت و ناكامی دچار یأس و افسردگی میشوند. یكی از روشهایی كه میتواند در كسب هویت به كودكان و نوجوانان كمك كند این است كه، استعداد و توانایی خود را شناخته و مورد ارزیابی درست قرار دهند. بدین منظور والدین میتوانند به فرزندان خود برای شكوفاسازی استعدادهای خود كمك كنند و با ایجاد محیطی گرم و سرشار از محبت، امكان تجسس و كنجكاوی در امور مختلف را برای فرزندانشان مهیا سازند برای مثال آنها را با مشاغل، هنرها، تكنیكها و دورههای آموزشی مختلف آشنا سازند و به آنان این امكان را بدهند كه ذوق و توانایی خود را محك بزنند. منبع : برگرفته از كتاب " پرورش اعتماد به نفس در كودكان و نوجوانان " – نویسنده : ماندانا سلحشورتنظیم برای تبیان : داوودی :اگر نسازی ، ساخته می شوی هنوز به حمایتت نیاز دارد فرزندان در سن بلوغ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 375]