محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826700154
هنر سنتی بازگشت به خویشتن
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: هنر سنتی بر این اساس، خوشبین، امیدوار و دلپذیر است و «از بازترین پنجره با مردم این ناحیه سخن میگوید.» «متل»ها، شوخیها، ، ... هنر سنتی به انسان و طبیعت چگونه مینگرد؟ آیا این هنر میتواند مبین گفتمان استعلایی انسان با فطرت او باشد؟ آیا هنر سنتی در عصر حاکمیت نگرشهای دیجیتالی و تنومندی بیش از پیش معرفت تجربی – برهانی، در عصر بحران هویت و برهوت معنویت و رشد سرانه ماشینهای محاسباتی، میتواند دمی اسباب نیل انسان ِ خسته از تکنولوژی ِسرعتطلب را به مصاحبت با فطرت خویش فراهم آورد و پیامآور آرامش باشد؟ به راستی مهمترین آبشخورهای فکری هنر سنتی کدام است؟ هنر سنتی که بخش قابلتوجهی از آن هنر روستایی است، مانند سایر ابعاد و جنبههای دیگر هنر عامیانه در تاریخهای رسمی هنر، چندان جایی ندارد و اگر ازآن به سخافت یاد نشود، کمتر نامی از آن به عزت و احترام برده میشود. اما محققان واقعی تاریخ هنر، یعنی آنان که پیش و بیش از آنکه عرصههای تاریخی هنر را تبیین مقداری و کمی کنند، میکوشند تا به تبیین غایی هنر و هنرها بپردازند، معتقدند که در طول تاریخ هنر و به موازات هنر رسمی، هنر سنتی جریانی بس آرام و در عین حال بسیار درونگرا و ژرف داشته است و لحظهای از تپش و تعالی بازنایستاده است. عموم مردم همان کسانی هستند که چرخ عظیم معیشت جامعه را در شئون و شقوق مختلف میگردانند و برخلاف خواص که نوعاً به زندگی بسیار مرفه و عاری و خالی از هرگونه دغدغههای معاش دلخوشند، با تلاشگری و کار فراوان، روز را به شب و شب را به روز میرسانند. در میان عموم مردم، روستاییان بیش از طبقات متعارف مردم در شهر به تلاش مشغولند. از این روست که چون نیک بنگریم درخواهیم یافت که چون جریان اندیشه اینان وابسته به عمل است، هنرشان نیز - که جلوهگاه روح جمعی ایشان است – در فرآیند عمل شکل میگیرد و مکمل عمل است. از این روست که همواره هنر سنتی را در آوردگاه عمل مییابیم. هنری که وسیلة ترمیم و تکمیل زندگی واقعی است و درونمایههایی مبارزهگونه دارد. برخلاف هنر خواص – هنری که به دنبال لذتبخشی صرف به گروه بسیار اندک برخوردار از مواهب زندگی مادی است – هنر سنتی برای یاوری انسانهایی دامن همت به کمر زده است که فارغ از اوهام مرفهان بیدرد، در پی آرمیدن در سایهسار حقیقت زندگیاند؛ انسانهایی که معنای سرورانگیز و انسانی زندگی را میجویند و با خوشبینی بسیار فزاینده به فرجام هستی، درصدد بهرهرسانی به دیگرانند و راحت خود را در راحت همگان و همگنان میجویند. هنر سنتی بر این اساس، خوشبین، امیدوار و دلپذیر است و «از بازترین پنجره با مردم این ناحیه سخن میگوید.» «متل»ها، شوخیها، روایتها، اسطورهها، افسانهها و ترانههای عامیانه، شاهدی بر این مدعا هستند. به طور کلی هنر سنتی برای بیان درونداشتهای ذوقی و تبیین عاطفی جهان انسانهای همین نزدیکیها، سبک کردن بار کار و تخفیف فشارهای اجتماعی پدید میآید و از سوی همة مردم با اقبال فزایندهای مواجه میشود؛ این مهم تا به آنجاست که مردم جوامع نسبتاً سادة قدیمی، فرهنگی جز فولکلور نمیشناسند. چندان که بین اعراب پیش از اسلام امثال و حکم، جانشین فلسفه و روایات در حکم تاریخ است. آثار هنرهای سنتی همیشه ساده، صمیمی و بیپیرایه است؛ زیرا از متن و بطن مردم ساده، صمیمی و بیپیرایهای برخاسته است که دنیای نظر را تنها برای دنیای عمل میخواهند. مردمی که به راستی از اهالی «صدق» هستند و آن حسب آموزههای دینی ما چیزی جز تطبیق همهجانبه نظر و عمل نیست. مردم عادی هنگام سخن گفتن به غایتی جز بیان اصل مطلب نمیاندیشند و به بیانی دیگر باید گفت که میان آنچه میاندیشند و آنچه میگویند، تمایز و تفارفی وجود ندارد. معیشت آنان از راههای ساده و روشنی تأمین میشود. در روستاها نوع اقتصاد، دامی یا زراعی و یا آمیزهای از این هردوست. چنین نیست که همچون شهرنشینان، بهخصوص شهروندان کلانشهرها، معیشتشان از راه اقتصاد مبتنی بر تجارت و یا صنعت پدید آید و لذا حسب شیوههای اکتساب معیشت، ناگزیر باشند که به گونهای چندلایه زندگی کنند و سخن بگویند. هنر سنتی ساده است، اما این سادگی بیانی نباید سبب شود که درونمایهها و نظام فکری هنر سنتی را ساده و خام تلقی کنیم. کسی که ذهن سادهای دارد با آن که درونمایهها و منظر فکری و ذهنی خود را به سادگی بیان و اشعار میدارد، بسیار با هم متفاوتند. کاش ای دوست بیریا بودیم ساده، مانند بوریا بودیم ساده، مانند روشناییها باصفا، مثل آشناییها مردم عادی، ساده سخن میگویند، یعنی تنها وتنها به بیان غرض و مقصود میاندیشند و هرگز بر آن نیستند تا با استفاده از زیورها و آرایههای کلامی و پیچاندن مقصود در لفافهای پرزرق و برق، به فتح مخاطب دست یابند. متأسفانه در بسیاری از جنبههای هنر مدرن، به روشنی شاهد این گرایش هستیم كه هنرمند از رهگذر تولید هنر میكوشد تا مراتب شگفتی مخاطبان خود را به وسیله ایجاد فرمهایی غریب و گاه اشكالی مشوش برانگیزد و بر این همه شگفتیسازی فخر بفروشد. از دیگرسوی، از آنجا که هنر و ادبیات فولکلور به طریق شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، اگر دشوار و پیچیده باشد به درستی بر زبان جاری نمیشود و به سهولت از یادها نمیرود و فراموش میگردد. البته سادگی فولکلور، گاه با اندکی خشونت هم همراهی میشود؛ چراکه زندگی مردم عادی به خصوص روستاییان، سخت به طبیعت وابسته است و به ناگزیر وقار ساده و درشت طبیعت را انعکاس میدهد. هنرهای سنتی از زیبایی و دلارایی طبیعت زنده و انسان سرزنده سرشار است و به همین خاطر هرچه را که برای زندگی مفید است «زیبا» میدانند. این زیبایی همچنین میباید مورد وفاقنظر همه باشد نه همچون هنر مدرن که در فرآیند بیگانهسازیهای خود، از نوعی زیبایی یاد میکند که تنها در عرصه خلوتهای فردی هنرمند بروز و ظهور پیدا میکند؛ چندان که گفتهاند: «المعنی فی بطن الشاعر»! هنر سنتی پیوسته به مخاطبان خود خاطرنشان میسازد که با شناخت واقعیت این جهان و کار شرافتمندانه است که میتوان شاهد توفیق را در آغوش بخت کشید. ترانههای عامیانه در هر نقطهای از جهان که باشد، پیامآور واقعیت زندگی است؛ برای همین است که به وسیله مردم زندة تلاشگر، ترنم می شود. این ترانهها از شور حیات عملی سرشارند. هنر سنتی گویای امید و خوشبینی انسانهاست و قهرمانان آن با کار و تلاش و پشتکار به مقصود میرسند؛ همچنان که عموم مردم در زندگی خود با کار و تلاش، موانع را از سر راه خود بر میدارند. در هنر سنتی هرگاه که فعالیت عملی از نیل به پیروزی کوتاه آید و بازماند، صورتهای خیالی پا به میدان میگذارند. در این عرصه، هرگز توقف و ایستادن وجود ندارد. همهجا سخن از حرکت و کوشش و جوشش است. اما خیالپروری هنر سنتی، از سنخ و جنس «سورئالیسم» و «رمانتیسیسم» غربی نیست که خیال در آنجا عنصری لجامگسیخته و پرندهای بیصاحب است که میتواند بر سر هر بوم و برزنی بنشیند؛ خیال که عنصری شریف در فرآیند آفرینش هنری است، میتواند به بار تصویری اثر هنری و از آنجا به ماندگاری و تثبیت پیام، مددی فراوان کند. برای همین است که در ادراک جوهرة باطنی هنر، فهم غنی خیال از اهم واجبات است. اساساً دو عنصر ذوق و خیال، کارکردهای بسیار زیبایی در هنر سنتی دارد: ذوق: حسی است كه مزهها را از قبیل تلخی، شوری، تندی و شیرینی درك میكند. وسیلة این ادراك، اعصابی است كه در زبان پراكنده است. معنی این لغت را توسعه داده و بر هر تجربهای اطلاق كردهاند. همچنین ذوق به معنی قوه ادراكی لطیفی است كه اختصاص به ادراك سخنان ظریف و حُسنهای لطیف و رقیق دارد و نیز به میل انسان به بعضی اشیا اطلاق میشود. مثل ذوق مطالعه و ذوق شنیدن سخنان زیبا. ذوق به این معنی، حُسن قبول (نیوشیدن) و شدت انتباه و كثرت همدلی است که چنانکه گفته آمد، هنر سنتی، مشحون از آن است. به بعضی قوای دیگر نفس هم، ذوق اطلاق میشود؛ مثل قوهای كه انسان را از جهت كمالی - كه این قوه بر حسب فطرت در انسان وجود دارد - برای كسب علم مهیا میكند؛ یا مهارت انسان در ارزیابی ارزشهای اخلاقی و هنری؛ مانند توان تشخیص روابط و معانی پنهانی در روابط انسانی؛ یا قدرت انسان در خصوص صدور حكم در مورد آثار هنری از طریق احساس شخصی و بدون توسل به قواعد معین. قدرت تشخیص هنر را «طبع» میگویند. مانند اینكه بگویند فلانی دارای طبع دقیق است، یعنی دارای ذوق لطیف است. گاهی منظور از ذوق، مطلقاً ذوق سلیم است كه عبارت است از حكم صادق و دقیق در مورد اشیا. در حكمت افاضی و انسی، ذوق، نوری عارفانه است كه خداوند از طریق تجلی خود آن را به دل ِدوستانش میتاباند و ایشان به وسیلة آن (موهبت) بین حق و باطل و زیبایی و زشتی تمیز میدهند. به هر تقدیر، هرچه در عالم حس (شهادت) ظاهر میشود، صورت معنایی غیبی است كه به تعبیر نیاز دارد. در واقع اهل ذوق كسانی هستند كه از این ظواهر عبور میكنند و از خیالی به خیال دیگر گام برمیدارند تا آن زیبایی پنهان (ملاحت) عالم وجود را فهم كنند. چنین است که کسانی که اهل ذوق نیستند و تنها نگاه ساختارگرایانه را در معرفتشناسی آثار هنری لحاظ میکنند، نمیتوانند زیبایی پنهان اما سیال و شناور مستتر در باطن هنرهای سنتی را فهم کنند. شخصیتهای هنر سنتی موجوداتی هستند سرشار از مهر زیستن. به عنوان مثال در سنت هنرهای نمایشی یونان باستان «پرومته prometheus نماد توان خلاقة نیروهای انسانی است که علیرغم مخالفت نگهبانان ناسوت و دوستداران عالم خاک که زئوس را به جان میپرستند، آتش را از خدایان میرباید و به انسان هدیه میدهد؛ آتشی که در زندگی آدمی گرما و نور را به ارمغان میآورد. «هه راک لس» یا همان هرکول herakles با تهور و شهامتی تمام غیرممکن را ممکن میسازد. در هنر سنتی، همواره انسان برتر از طبیعت مادی است و به یمن این برتری است که برتر از طبیعت را میآفریند. طبیعت و همة نیروهای طبیعت رام و آرام انسان هستند و اوست که پیوسته باطبیعت گفتمانی استعلایی دارد. اما این تفوق بر طبیعت چنان نیست که او بخواهد از آن تنها به قیمت سودمندی شخصی خود از آن بهره گیرد و جیب نفس خود را پرسازد. آدمهای هنر و ادبیات سنتی، فلک را سقف میشکافند و طرحی نو برای انسان د رمیاندازند؛ همان انسانی که پیوسته در حرکت و تلاشگری است و برای نیل به مراد خویش، آنی از پای نمینشیند، حتی اگر قدرتهای قدر قهری در ظاهر بر او چیره به نظر آیند. به عنوان مثال در قصههای سنتی چین میبینیم که انسان کوه را میجنباند و دریا را پر میکند. غولی به نام «تی سین» tsin tien به منازعه با خدایان مستبد میشتابد و حتی هنگامی که سرش را هم میبرند، او همچنان در راه وصال به هماوردطلبی و جنگ ادامه میدهد. «کوآفو» kuafu قهرمان دیگری است که در مسابقه بر خورشید غالب میآید و چندین رودخانه خروشان را به تسخیر خود درمیآورد؛ ولی خود حتی آب هم نمینوشد تا عطش فرو کشد. سراجام عزم خود را جزم میکند که به سوی اقیانوس شرقی رود و آب آن را بنوشد. اما پیش از رسیدن از تشنگی میمیرد، ولی نه بیهوده که او کار خود را کرده است. مبارزه درنگناپذیر عوام رنجبر ستمدیده با خواص برخوردار از مواهب متعدد مادی، اما ناسپاس و ناسازگار، در عرصة هنرهای سنتی آهنگ دیگری به خود میگیرد. سرگذشت خیاطان دروغینی که میخواهند برای سلطان لباسی نامریی بدوزند و در افسانههای آندرسن Andersen نیز آمده است، حاکی از اعتقاد راستین هنر سنتی به رستاخیز نهایی خویش است: دوشیاد: به ادعای خود برای پادشاه لباسی میدوزد که به چشم نادرستان و نااهلان نمیآید. پادشاه و درباریان ابله و متملق او، با آنکه لباسی نمیبینند، اما از بیم آنکه نادرست و نااهل شمارده نشوند وانمود میکنند که آن لباس را میبینند و حتی در مراتب زیبایی و وجاهت و وزانت لباس مذکور، تحسینها میکنند و قصهها سرمیدهند. اما سرانجام کودکی سادهدل (که نماد مردم بیپیرایه و شفافسینه است) بانگ برمیدارد که لباسی در کار نیست و بدین ترتیب و پس از افشاگریهای اوست که دیگران هم جرأت پیدا میکنند و به بیان حقیقت میپردازند. در قصههای سنتی آفریقا نیز از این دست موارد بسیار است. در یکی از این قصهها آمده است که: در روزگاران بسیار دور، خروسها بر گربهها حاکمیت داشتند. خروسهای دغلپیشة حیلتساز، گربهها را اغفال کرده بودند و آنان را از تاج روی سرِ خود، میترساندند. آنان به گربهها چنین القا کرده بودندکه تاج آنها از آتش است و بر این اساس، هر گربهای که فرمان آنان را نبرد و برایشان مورچههای فراوان جمعآوری نکند، لاجرم به وسیله تاج آتشین روی سرِ خروسها سوخته خواهد شد. سالهای بسیاری گربهها در اطاعت و انقیاد فرمان خروسها بودند. تا اینکه شبی از شبهای سرد زمستان، در کلبة سرد یکی از گربههای بیچاره، اتفاقی بروز پیدا میکند و آن اینکه گربه کوچک سادهدل جرأت پیدا میکند تا برای افروختن هیزم در خانة سرد خود و آوردن آتش به سراغ تاج آتشین خروس همسایه برود. او زمانی که خود را با رنج بسیار به بالای سر خروس میرساند و هیزم اندک دستش را به تاج خروس میزند، درمییابد که نهتنها تاج خروسها از آتش نیست، بلکه بسیار سرد هم میباشد. در این هنگامه است که گربه کوچک بر علیه ظلم خروسها فریاد عدالتخواهی سر میدهد و همة گربههای ستمدیده را به جدال با خروسهای ستمگر فرا میخواند. در این قصهها آمده است که از آن زمان به بعد و تاکنون، هر جا که خروسی گربهای را میبیند از او میگریزد. قصة امیرارسلان و حسین کُرد، نشاندهندة آن است که مردم آرزومند رفع بیدادگریها هستند و به غلبة نهایی خود بر ستم و شرارت سخت امیدوارند. گرد آوری:گروه فرهنگ وهنر منبع: www_rugart_org
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 353]
صفحات پیشنهادی
دانلود ویندوز XP مدیا سنتر سرویس پک 3 - اضافه به علاقمنديها
هنر سنتی بازگشت به خویشتن · عارضه جوش هاي قرمز در كتف و سر · سالروز حماسه نهم دي ماه تربت حيدريه در اين شهر گرامي داشته شد · هندوانه با طعم ترياک! ...
هنر سنتی بازگشت به خویشتن · عارضه جوش هاي قرمز در كتف و سر · سالروز حماسه نهم دي ماه تربت حيدريه در اين شهر گرامي داشته شد · هندوانه با طعم ترياک! ...
دستمزد بازيگران كمدي است كه از آن تراژدي ميسازند - اضافه به علاقمنديها
زبان شاملو زبان خدایان است · مسوول حوزه علميه حاج شيخ شهرستان كاشمر درگذشت · احمدی نژاد:بن لادن کجاست؟ هنر سنتی بازگشت به خویشتن ...
زبان شاملو زبان خدایان است · مسوول حوزه علميه حاج شيخ شهرستان كاشمر درگذشت · احمدی نژاد:بن لادن کجاست؟ هنر سنتی بازگشت به خویشتن ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها