واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خاطرات جاسوس سیا از جستجوی ردپای «عماد مغنیه»(3)
اطرافیان ریگان دریافته بودند كه برای تحقیق پیرامون این حادثه ، فضای مناسبی وجود ندارد. تقریباً یك سال پس از انفجار ما هنوز هم در مورد ماهیت عوامل آن هیچ چیزی نمی دانستیم و بمب گذاران همانند الماسی در یك ظرف جوهر، ناپدید شده بودند حضور این نیروهای نظامی چند ملیتی ، با حملات زیادی همراه بود . در ابتدا تنها كمینها و تیر اندازی هایی علیه آنان انجام می گرفت. اما در 23 اكتبر 1983 میلادی، یعنی 6 ماه و 5 روز پس از بمبگذاری در سفارت آمریكا، ایالات متحده با بزرگترین شكست نظامی تاریخ خود در زمان صلح ، مواجه شد . یك راننده انتحاری، كامیونی مملو از مواد منفجره را به داخل ساختمان محل اسكان تفنگداران دریایی هدایت كرد و آنجا را به تلی از خاك تبدیل نمود . 241 نفر از نیروها قتل عام شدند . یكی از پایگاههای نیروهای فرانسوی نیز مورد حمله انتحاری یك كامیون بمب گذاری شده قرار گرفت .58 نفر در این انفجار كشته شدند . دولت ریگان مجبور شد كه به سرعت نیروهایش را به كشتی های مستقر در سواحل لبنان و در نهایت خاك آمریكا منتقل كند . در دسامبر 1983 میلادی ایالت متحده حتی حمایت از معاهده 17 می رانیز متوقف نمود .سرانجام در 16 فوریه 1984 دولت مركزی لبنان منحل شد و یك گروه شبه نظامی از مسلمانان ، غرب بیروت را به تصرف در آورد . غرب بیروت اینك به یك كشور سرخ پرستی تبدیل شده و به دنبال آن سراسر این شهر و كشور به جایی بسیار خطرناك بدل گردیده بود . حال به واشنگتن بر گردیم. اطرافیان ریگان دریافته بودند كه برای تحقیق پیرامون این حادثه ، فضای مناسبی وجود ندارد. تقریباً یك سال پس از انفجار ما هنوز هم در مورد ماهیت عوامل آن هیچ چیزی نمی دانستیم و بمب گذاران همانند الماسی در یك ظرف جوهر، ناپدید شده بودند .
چهار سال پس از انفجار پایگاه تفنگداران دریایی، من از پنجره اتاقم در سمتی جدید به بیرون می نگریستم . در سطح رسمی ، اطلاعات من پیرامون این انفجار و انفجار پیشین تقریباً مشابه هم بود. اما با بوجود آمدن كسب و كار معامله اطلاعات ، شایعات مختلف به بالاترین حد خود افزایش یافت . به دنبال این حوادث، شهر بیروت به یك برهوت تبدیل گردید. همه درخانه ها بودند و به خوردن و خوابیدن می پرداختند و یا بدلیل گرمای شدید هوا ، به شهرها و مناطق حومه ای ، می رفتند و دوباره در ساعات ابتدایی شب ، به خانه باز می گشتند. تنها نشانه زندگی برای ما به مسجد كوچكی باز می گشت كه بر فراز تپه ای در مقابل دفتر ما قرار داشت و گروهی از پیرمردان با رداهای عربی دراز ،در برابر ورودی آن می نشستند و با هم به صحبت می پرداختند.یك روز با بلند شدن صدای اذان از بلند گوهای مسجد ، من به ساعتم نگاه كردم، اما هنوز زمان زیادی تا زمان معمول نماز باقی مانده بود. یك مراسم تشیع جنازه و یا یك مجلس ختم ؟من به هیچ نتیجه ای نرسیدم .چرا كه اصولاً در خاورمیانه زندگی در پس دیوارهای بلند و دور از چشمان غریبه ها و بویژه خارجیها جریان دارد . و این شرایط تنها بدلیل وجود دیوارهای سنگی بوجود نیامده است. خاورمیانه جایی است كه برای دستیابی به حقیقت، راه دشواری باید طی گردد. شبكه های تلویزیونی و روزنامه ها، اخبار را گزارش نمی كنند . بلكه آنها انعكاس دهنده خواسته های دولتشان هستند. خبرنگاران ماجرا جو و به دنبال حقیقت در این منطقه وجود ندارند. كتابهای سیاسی و اجتماعی منتشر شده ، ارزش خواندن هم ندارند. حتی زمانی كه یك رسوایی در رسانه ها منتشر می شود، باید اطمینان داشت كه دولت خواهان چنین اقدامی بوده است. در سطح فردی نیز وضعیتهای مختلف سیاسی، از تمایز خاصی برخور دار نیست. ساكنان خاورمیانه معتقدند كه هر چه كمتر شخصیت خود را فاش كنند، بیشتر زنده می مانند. آنان در حوزه مسائل سیاسی تنها به موضوعات عمومی می پردازند و صحبتی از تروریسم به میان نمی آورند. از نگاه آنها تروریسم یك فعالیت دولتی است كه صحبت كردن پیرامون آن، به قیمت زندانی شدن شما تمام می شود . پاسداران ایرانی كل این عملیات را در خارج از بعلبك برعهده داشتند
ضرورتی ندارد كه شما در بیروت اقامت گزینید تا دریابید كه پیچیده ترین و تو درتو ترین نقطه خاورمیانه ، شهر بعلبك لبنان است . این شهر را باید مامن اصلی تروریسم به شمار آورد . هر تروریست رادیكال و مجنونی كه فكر می كند می تواند اسرائیل را از لبنان بیرون كند ،در این شهر مغازه ای بر پاكرده است. اما اتفاقی مهم وتاثیر گذار در 21 نوامبر 1982 میلادی روی داد. در آن روز حسین الموسوی رهبر گروه رادیكال اسلام گرای امل ، در بخشی از این منطقه، اعلام خود مختاری كرد . كاملا روشن بود كه این كار براساس دستور تهران انجام شده ،چرا كه خیلی زود تعداد زیادی از نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و یا پاسداران در این پایگاه مستقر شدند. نیروهای سوری كه از سال 1976 میلادی این منطقه را اشغال كرده بودند ،نظاره گر این اتفاقات بودند و هیچ كاری انجام ندادند .دولت مركزی لبنان قادر به انجام هیچ كاری نبود و یا نمی خواست. ایران هم اینك دارای یك بخش مستقل از خاك لبنان بود. آنان قادر بودند كه در بعلبك به هر كاری دست بزنند و هیچ كسی قادر به كاری نخواهد بود . همه منابع اطلاعاتی ما نیز معتقد بودند كه پاسداران در صدد جنگ علیه غرب هستند . درواقع اولین زمینه های بروز این جنگ در حال شكل گیری بود. در 19 جولای 1982 میلادی دیوید داگ رئیس دانشگاه آمریكایی بیروت در این شهر ربوده شد و پس از بسته شدن دستها و پاهایش، بایك خودرو به سوی مرز مشترك لبنان و سوریه انتقال یافت تا به درون یك هواپیمای شركت ایران ایر كه در فرودگاه دمشق بود، برده شود. پاسداران ایرانی كل این عملیات را در خارج از بعلبك برعهده داشتند. او 6 ماه را در تهران گذراند، اما سرانجام با تقاضای سوریه- نزدیك ترین متحد ایران در دنیای عرب- ایران داگ را آزاد كرد .*(1) در ژوئن 1983 میلادی تقریباً دو ماه پیش از آزادی داگ، ما گزارشی را دریافت كردیم كه ایران در صدد ربودن گروگانهای بیشتری است . رئیس بخش اطلاعات پاسداران در لبنان كه هم اینك براحتی در اردوگاه نظامی شیخ عبدالله مستقر شده بود، ازیك رابط لبنانی خواسته بود كه به سرعت برای یك جلسه به مقر آنان بیاید. وی پس از رسیدن، به مكانی خلوت برده شد تا مراتب عصبانیت ایرانی ها از داگ برای وی توضیح داده شود. خروج داگ از لبنان به آمریكایها اجازه می داد كه هر جایی را برای یافتن وی مورد بررسی قرار دهند. بدتر اینكه با نگاه داشتن وی در تهران، ایران به صورت مستقیم مشاركت خود را در این آدم ربایی اعلام می كرد و با وجودیكه تهران هیچ گزینه دیگری به جز آزاد سازی داگ نداشت ، اما آنان همچنان تمایل به گروگان گیری خارجیهایی بیشتری اما با دقت افزون تر داشتند. به علاوه آنان با دقت بیشتر ضمن انكار موجه ارتباط خود با این گروگان گیری ها ،تصمیم گرفته بودند كه از عوامل لبنانی برای اینكار بهره ببرند . با موافقت طرف لبنانی با این پیشنهاد ، افسر ایرانی دستور داد كه موارد مورد نیاز برای این گروگان گیریها فراهم گردد. تیمهای مراقبت زندانهای مخفی و خودروهای ویژه. ایران كلیه تعهدات مالی را پذیرفته بود،قربانیان مورد نظر را معرفی می نمود و سایر كمكهای لازم غیر مستقیم با این اقدامات را انجام می داد . *(1):ادعاهای مطرح شده از سوی نویسنده این كتاب درباره فعالیت های ایران در لبنان بارها رسما از سوی مراجع ایرانی تكذیب شده است و اساسا تاكنون هیچ مدرك مستدلی پیرامون این ادعاها ارائه نشده و به همین دلیل فاقد هرگونه ارزش تاریخی بوده و از آن ها تنها برای فضاسازی علیه ایران استفاده می شود. ادامه دارد ...منبع:فارس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]