واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اسم رویای هالیوود اسمی است كه مترجم غیر وفادارانه انتخاب كرده! من هم این را بیشتر دوست داشتم. این نمایش قصه پدر و دختری است كه 16 سال دور از هم زندگی میكنند تا اینكه... گفتوگو با نادر برهانی مرند درباره نمایش تازه او نادر برهانی مرند كه سال گذشته نمایش «رومولوس كبیر» را تابستان سال گذشته اجرا رفت و با استقبال مواجه شد، قرار است تابستان امسال هم نمایشی را به روی صحنه ببرد. نمایشی كه در تماشاخانه ایرانشهر با حضور بازیگرانی چون مریلا زارعی، رضا بابك و افسانه ماهیان به روی صحنه ببرد. به این بهانه با این كارگردان زبده گپی زدیم. انتخاب نمایشنامه رویای هالیوود من معمولا در حد امكان متنهایی كه ترجمه میشود را میخوانم و عادت به نمایشنامه خواندن دارم. از دوست بزرگوارم «شهرام زرگر» خواستم اگر نمایشنامه خوبی كه برای فضای كارهای ایرانشهر مناسب بود، ترجمه كردی من را در جریان بگذار. حدود 4-3 ترجمه از او خواندم منتهی با توجه به علاقهمندی و نوع نگاهم به كارگردانی دنبال متن خاصتر میگشتم تا اینكه قبل از سفرم به فنلاند به من گفت شما برو، برگرد من یك متنی را مخصوص شما دارم ترجمه میكنم و یقین دارم دوست خواهی داشت. وقتی برگشتم متن «رویای هالیوود» را به من داد و احساس كردم نزدیك به خواستههای خودم هست، قصه قرص و محكمی دارد، شخصیتها دوست داشتنی هستند، نمایشنامه جانداری است. ضمن اینكه از خواندن آن لذت میبرید، یقین دارم تماشاگر ایرانی با این نمایشنامه كه ترجمه و متعلق به فرهنگ دیگری است، ارتباط برقرار كرده و برای او ملموس خواهد بود و با فضاهای موجود همذاتپنداری میكند. جدا از اینكه ترجیح دادم این نمایشنامه را برای اجرا آماده كنم، متن هم وسوسه كارگردانی را به جانم انداخت! به همین دلیل سراغ این نمایشنامه رفتم، هر چند دیر شد اما توانستم گروه را جمع كنم و مشغول تمرین شویم. گرایش كارگردانان به متنهای نیل سایمون منكر تب علاقه كارگردانان به متنهای نیل سایمون نمیشوم و به نظرم فی نفسه اتفاق بدی نیست. وقتی نمایشنامه خوبی هست و همه سراغ او میروند حتما دلایلی وجود دارد. اشمیت و سایمون علاقهمندان بسیاری در ایران دارند. در دورههای گذشته میلر، دورنمانت و... مورد توجه بودند. سایمونی یكی از قلههای نمایشنامه نویسی ما است هر چند نمایشنامههای او دیر ترجمه شده اما میتوانم بگویم من جز آن تب نیستم. هم خودم نمایشنامه نویس هستم و هم نمایشنامههای دیگران را كار میكنم. ممكن است این تب وجود داشته باشد اما من هیچ وقت تابع هیچ تبی نبودم و هیچ وقت سوار موج رایج نشدم و كار خودم را انجام دادم. فضای مفرح غالب بر نمایشنامه در غالب نمایشنامههای نیل سایمون فضای مفرح وجود دارد اما این نمایشنامه اینگونه نیست. كاملا نمایشنامه اجتماعی است، ممكن است از آن به كمدی یاد شود ولی كمدی صرف نیست به نظرم میتوان از آن یك متن كاملا كمدی- تراژدی یاد كرد. من وجه تراژدی آن را بیشتر جدی گرفتم، حال امكان دارد تماشاگر لبخند هم بر لبانش بیاید و قهقهه بزند. اما موضوعی كه طرح میكند كاملا جدی است و یقینا مناسب شرایط اجتماعی و شرایط خانوادههای ما هست. رویای هالیوود رویكرد اجتماعی دارد تا مفرح. من مطمئن هستم تماشاگر در مواقعی با خنده از نمایش استقبال میكند، زمانی اشك خواهد ریخت و به شدت به فكر میرود. این ویژگی نمایشنامه بود كه من را جذب كرد. من آدمی نیستم كه كمدی كار كنم كه خصوصا كمدی كه بسیار مقوله سختی است، نه اینكه به كمدی علاقه نداشته باشم چون همیشه تلاش كردم فضای طنز و طنازی در كارهای من باشد. در این كار هم این طنز وجود دارد اما بحث جدی و عمیقی كه مطرح میشود، آدمهای بسیار عمیقی كه روی صحنه ظاهر میشوند و شبیه شخصیتهای كارهای كمدی، سطحی نیستند. به شدت عمیق و جدی بوده و مسائلی كه عنوان میكنند علی رغم فضای مفرح و مسامحهآمیز، بسیار جدی بوده و تماشاگر را به تفكر وا میدارد. تغییرات جزئی در نمایشنامه دراماتورژی كه در متنهای «رومولوس كبیر»، «مرگ فروشنده»، «مرغابی وحشی» و... كردم، در این متن اتفاق نیفتاد چون ترجمه بسیار روانی داشت و از این جهت به جامعه هنری مان به خاطر حضور شهرام زرگر به عنوان مترجم تبریك میگویم كه فوقالعاده خوب ترجمه میكند، هر چند ممكن است سادگی كلام و كلام محور بودن ترجمههایش برای كسانیكه غیر از خواندن و تنها برای اجرا سراغ آنها میروند، كمی غیر متعارف باشد ولی ترجمه سلیس و روانی دارد. در این نمایشنامه من به دلیل طولانی نشدن زمان كار، بخشهایی از متن را با اجازه شهرام و اعتمادی كه به من كرد، كوتاه كردم. دو صحنه را هم به دلیل مطرح شدن مسائلی كه با شئونات فرهنگی و عرف جامعه ما همخوانی نداشت، بازنویسی كردم. اسم این كار را نمیتوان دراماتورژی گذاشت اما از 8-7 صحنه من دو صحنه را جور دیگری نوشتم كه بتوان اجرا كرد. كار من روی متن به همراه گروه بر روی فشردهتر كردن و همینطور تغییر دیالوگهایی بوده كه فكر كردیم اگر به میزانسن تبدیل شوند، بهتر است. فعالیت گروه تئاتر معاصر گروه تئاتر معاصر، گروهی است كه بازیگر كم دارید و شاید تنها بازیگر گروه ما خانم افسانه ماهیان باشد. بیشتر گروه مشتمل بر نویسنده و كارگردان هستیم تا اینكه بازیگر داشته باشیم. خیلی از اعضای گروه ما بازی نمیكنند و به همین خاطر اغلب در كارهای ما، بازیگران از گروههای دیگر مهمان شدند. این نمایشنامه از ابتدا سه پرسوناژ داشت. انتخاب آقای بابك و خانم زارعی كاملا انتخاب درستی بود، با اینكه این هنرمندان چهره به ظاهر سینمایی هستند اما برای من این دوستان از ابتدا تئاتری بودند و تجربه تئاتری خوبی دارند، بازیگران شش دانگ و حواس جمعی هستند برخلاف عرف رایج كه دیگران سراغ بازیگران چهرهای میروند كه امتحان خود را در این عرصه پس ندادند، من این كار را نكردم. به هر حال آقای بابك از اساتید تئاتر و معدود بازیگری هستند كه به صحنه و بازی تسلط دارند، خانم زارعی هم با توجه به اینكه در سینما فعال هستند اما تئاترهایی كه من از ایشان دیده بودم، متوجه شدم بسیار در این حیطه موفق عمل كردند. اصولا در این كار چون بازیگر محور است و زندگی روی صحنه روایت میشود، دنبال بازیگری بودیم كه باهوش باشند. به خصوص برای كاراكتر پدر و دختری كه در نمایش هستند. به گزینههای بسیاری فكر كردم و حتی تا مرحله انتخاب شدن در ذهنم آمدند اما به دلیل شرایط فیزیكی و بسیاری مشخصات دیگر از این دو بزرگوار خواهش كردم كه به این كار بیایند و آنها هم با بزرگواری تمام پذیرفتند. ضمن اینكه ما در تئاتر خصوصی فعالیت میكنیم و هیچ چیز دولتی نیست در نتیجه بسیاری از بازیگران این را برنمیتابند و میخواهند كه قراردادی این وسط باشد، كاری به گیشه نداشته باشند و.. این دو بزرگوار به خاطر این شرایط حاضر به همراهی من شدند. تجربه خصوصی شدن تئاتر یكی دو ماه است كه تمرینات را شروع كردیم، من همیشه میگویمای كاش فرصت بیشتری داشتیم و شرایط اقتصادی و غیر فنی كار این اجازه را به ما میداد كه مانند گذشتههای دور، 7-6 ماه تمرین میكردیم ولی حالا ما تمام تلاش خود را كردیم و امیدوارم نتیجه دهد. از اواخر مرداد اجرا را شروع میكنیم و تا مهر ماه روی صحنه خواهیم بود. از ابتدا هم میخواستم كه در تماشاخانه ایرانشهر نمایشی را به روی صحنه ببرم و تئاتر خصوصی را تجربه كنم. كمكم باید یاد بگیریم كه روی پای خود بایستیم. امیدواریم با این آزمون و خطاها، تئاتر به معنای درست كلمه وارد حوزه خصوصی مثل همه جای دنیا شود منتهی دلیل بر این نمیشود كه دولت حمایت خود را از تئاتر قطع كند. تئاتر ناگزیر است وارد این عرصه شود و حتی فراتر از این، آدمها سالن و مجوز ساخت سالن داشته باشند، سالن خودشان را مدیریت كنند. من مطمئن هستم آینده تئاتر ما كه الان صد در صد دولتی هست اگر بخواهد از بحرانهای موجود رها شود، چارهای ندارد كه این مسیر را طی كند وگرنه همیشه با بحران و كمبود امكانات مواجه خواهد بود. استفاده از چهره، شرط سالن ایرانشهر اگر بخواهم بگویم این موضوع مدنظر نبوده، دروغ گفتم اما آقای بابك و خانم زارعی قبل از آنكه چهره سینمایی باشند، بازیگران شش دانگ تئاتری هستند و اگر اینطور نبودند من آنها را انتخاب نمیكردم. من نمایش رومولوس كبیر را بدون داشتن چهره سینمایی به معنایی كه الان جا افتاده به روی صحنه بردم و همه میگفتند كه زمین میخورم اما برای من مهم كار بود و اینكه در حد توانم كار درست دربیاید. چون بازیگران تشخص و تعهد دارند. خوشبختانه با این دو بازیگر و همینطور خانم ماهیان فضای دوست داشتنی و خوبی را ایجاد كردیم و زندگی میكنیم. تفاهم، تعامل و اخلاق خوبی كه بر شرایط كار حاكم است، حتما در اجرا خودش را نشان خواهد داد. روایتی از قصه رویای هالیوود رویای هالیوود ترجمه نعل به نعل عنوان خارجی نمایشنامه نیست. در ترجمه نعل به نعل به معنای میخواهم ستاره بشوم، میخواهم در سینما مطرح شوم و.. اما آقای زرگر پیشنهاد دادند كه نام كار این باشد كه هم جالب است و هم به نوعی با مضمون كار ارتباط دارد. اسم رویای هالیوود اسمی است كه مترجم غیر وفادارانه انتخاب كرده! من هم این را بیشتر دوست داشتم. این نمایش قصه پدر و دختری است كه 16 سال دور از هم زندگی میكنند تا اینكه دختر به پیش پدرش بازمیگردد و او را غافلگیر میكند. پدر فیلمنامهنویس هست و برای هالیوود كار میكند. دخترش با سودای سینما وارد این زندگی میشود و اتفاقات دیگری پیش میآید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]