تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826601076




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خاطرات احسان طبری از نیما یوشیج


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: دوست شاعر من، سیاوش كسرائی می‌گوید، كه پس از عزیمت من به مهاجرت، نیما شعر زیبای "پی دارو چوپان" را با یادی از من نوشت. نمی‌دانم و تعجب می‌كنم...    در كودكی منظومه "خانواده‌سرباز" نیما را خوانده‌ بودم، بی‌آن كه او را بشناسم. نام نیما و سبك اشعارش برای من در آن ایام غریبه بود. سپس در گزینه‌ای از محمدضیاء هشترودی در باره شعرای آغاز عصر پهلوی، شعر "ای‌شب" را با شرح حالی از نیما خواندم و نیز مثنوی "ای فسانه، فسانه، فسانه" را. روی هم رفته سبك نیما را نپسندیدم ولی احساس كردم كه او به راه به كلی تازه‌ای می‌رود. پس از آزادی از زندان ابتدا برخی وصف‌های منفی در باره نیما از نوشین شنیدم. آن‌ها در "مجله موسیقی" با هم كار می‌كردند. نیما با كمك حقوق زنش عالیه خانم جهانگیر به سر می‌برد و درباره قریحه‌اش نیز تاریخ با بانگ رسا داوری كرد و به او مقامی ارجمند كه در خورش بود عطا نمود. در آستانه ازدواج خود با آذر بی‌نیاز، دانستم كه خانواده‌ آن‌ها با نیما رفت و آمد دارد. نیما، چنان كه در مجموعه نامه‌هایش (كه فرزندش نشر داده) دیده می‌شود، به پدر همسرم، یعنی عبدالرزاق‌ بی‌نیاز، یك انقلابی ایرانی كه با حیدرعمو اوغلی به هم راه اروجونی كیدزه در دوران انقلاب مشروطیت به ایران آمده بودند، مهری فراوان داشت. من نخستین بار نیمای "فسانه" و نیمای افسانه‌ای را در نزد خانواده همسرم دیدم. همه، عكس های "نیما" را دیده‌اند.مردی مازندرانی و جنگلی، دُرشت چشم، آشفته مو، میانه بالا، با تخیل شاعرانه‌ای كم نظیر. من و او از همان آغاز دیدار به هم اُنس یافتیم. نیما مردی بسیار شوخ طبع بود و می‌توانست رویدادهای روزمره زندگی را با طنزی كه شخص را حتی گاه به خنده‌های هیستریك وا می‌داشت، وصف كند. یك سناریوساز عالی كمدی، از ساده‌ترین حوادتْ زندگی بود... نیما به فشار عالیه خانم (همسرش) به دنبال كار می‌رفت. ولی البته كاری به دلخواه خود نمی‌یافت. تنها از جریان كاریابی‌های خود صحنه‌هائـی چنان مضحك پرورش می‌داد كه همه ما را از خنده به تمام معنی روده بر می‌كرد. نیما در اثر اُنس خویشاوندمآبانه با من، شروع به همكاری با حزب (حزب توده ‌ایران) كرد. من از او خواهش كردم كه اشعارش را برای چاپ به ما بدهد. او برخی اشعار كهنه‌اش مانند "آی آدم‌ها" را به ما داد و دو قطعه شعر "مادری و پسری" و "پادشاه فتح" را برای ما سرود. برخی اشعار قدیمی‌ خود را در مجله‌ای كه تحت نظارت حزبی من بود (ماه نامه مردم) به چاپ رساند. از این كه وارد محیط هنری شد شادمان بود. در كنگره اول نویسندگان شركت جست. نامش به تدریج بر سر زبان‌ها افتاد. در جریان انشعاب (شكست حكومت خود مختار آذربایجان و انشعاب خلیل ملكی) عده‌ای او را علیه حزب تحریك كردند و او بی دلیل رنجیده خاطر شد. دوست شاعر من، سیاوش كسرائی می‌گوید، كه پس از عزیمت من به مهاجرت، نیما شعر زیبای "پی دارو چوپان" را با یادی از من نوشت. نمی‌دانم و تعجب می‌كنم. اگر چنین باشد، بسیار شادمان می‌شوم، زیرا من نیما را به دلائل مختلف هنری، انسانی، خانوادگی و فكری زیاد دوست داشتم و دور شدنش از ما برای من بسی ناگوار بود و این عدالت تاریخ است، اگر او پی برده باشد، كه زیاده‌روی كرده و به عواطف محبت آمیز خود بازگشته باشد. من، نیما را سكان دار بزرگ كشتی شعر در معبر از یك اقیانوس (یعنی اقیانوس كلاسیك) به اقیانوس دیگر (یعنی اقیانوس نوپردازی) می‌دانم. او را مانند ویكتور هوگو شمرده‌ام كه "باستیل" (یا قزل قلعه) وزن و قافیه را تصرف كرده و ویران ساخته و شعر را از اسارت عروض رها كرده ‌است. نیما از جهت اندیشه اجتماعی، انقلابی بود ولی انقلاب واقعی او در عرصه قدوسی شعر روی داد... او كاروان سالار نوپردازان و از سیماهای برجسته ادب ما است. بافت اندیشه‌ای و هنری و استه تیك ظریف و بدیعی در روانش بود. از آن محصولات ویژه است كه تاریخ ما پیوسته عرضه داشته‌است.    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 429]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن