واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: سرمایه , بر اساس آمارهای بین المللی، پرسش بنیادین «بخرم یا نخرم» در هیچ جای گیتی به اندازه وادی ایران زمین مطرح نمی شود. تلاش برای تهیه پاسخ برای این پرسش فلسفی و گهربار از جمله اقداماتی است که در نهایت به خودکشی ختم می شود چرا که پاسخ روشنی وجود ندارد. از این رو تلاش بیهوده نخواهم کرد و تمام هوشم را صرف طرح چند پرسش اساسی تر در مقابل شما خواهم کرد. اول اینکه؛ چه چیزی را در این حالت شما ملزم به مشخص کردن حوزه خاصی از موجودات واقع در عالم امکان البته از نوع دیجیتالی اش هستید. پس از آن است که تکلیف حقیر قدری روشن تر می شود به عنوان مثال خواهم دانست مقصود شما این است که داداش جان، بالاخره سیستم یا چاپگر بخرم یا نخرم؟ در این هنگام است که پرسش دیگر را مطرح می کنم. دوم اینکه؛ برای چه خیلی مهم است بدانم آن چیز مبهم برای چه منظوری خریداری خواهد شد. اینجاست که پرسشگر اول ماجرا به زحمت خواهد افتاد چه، کمتر در این باره اندیشه کرده است. پاسخ بدین پرسش مشخص می کند که طرف برای خالی نبودن عریضه یک چیزی پرانده است یا اینکه خداوکیلی قصد خرید واقعی دارد و نگران کیفیت خرید است. مهم این است پاسخ دهنده که از بد روزگار حقیر باشم بتوانم ذهن پرسشگر اصلی را خوب در منگنه قرار دهم تا اصل ماجرای نیاز خود را بازگوید تا بدانم این موجودی که روزی روزگاری خریداری خواهد شد بر سر انجام کدام کار گمارده خواهد شد. پس از این، نوبت به پرسشی دیگر می رسد. سوم اینکه؛ در چه حدی در چه حدی در ادبیات بازارهای کامپیوتری ایرانی مترادف است با این پرسش که چه هزینه ای را برای خرید در نظر گرفته اید؟ بسیاری از پاسخ دهندگان در ابتدا این دست و آن دست می کنند و میزان هزینه مفروض خود را بین 10 تا 3 درصد پایین تر از چیزی که در روان خود جولان می دهد بر زبان می رانند. البته گاهی این عدد تا 50 درصد هم می رسد. برای روشن شدن اصل داستان، یک امکان ندارد محکم و قاطع بر زبان می رانم و با حالتی ... در چشمان طرف دیگر می نگرم. هر لحظه که می گذرد بر توانایی خرید افزوده می شود و طرف گاهی آنقدر جوگیر می شود که توان خرید خود را 10 تا 20 درصد بالاتر از میزان مفروض خود (میزان واقعی) مطرح می سازد. پاسخ دهنده هوشمند که بعید نیست من باشم، باید هزینه واقعی را از میان این هاگیر و واگیر به درستی تشخیص دهد. و آنگاه مرحله بعدی... از این به بعد پرسش های متعدد دیگر می تواند مطرح شود. به عنوان مثال طرف ما درخواست یک چاپگر جوهرافشان70 تا 90 هزار تومانی را برای رتق و فتق امورات جاری داشته اما پس از طی مراحل مختلفی که در بندهای بالا بدان اشاره شد، معلوم می شود این فرد باید بین 100 تا 120 هزار تومان هزینه کند و یک سه کاره جوهرافشان خریداری کند. در حالت های دیگر ممکن است درخواست طرف به سوی استفاده از چاپگر لیزری سوق پیدا کند و الی آخر... مشکل امثال حقیر در این وادی این است که اغلب مخاطبان تکلیف خود را نمی دانند و نیت اصلی خود را پس از طی مراحل مختلف بازجویی رو می کنند بنابراین می گویم اینقدر اذیت مان نکنید، گناه داریم به خدا.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 362]