واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: قاتل به صحنه جنايت بازگشت بنا به گفته اقوام اعظم، شوهر او از طريق فروش مواد مخدر امرار معاش مي کرد و اين مساله باعث به وجود آمدن اختلافات شديد خانوادگي شده بود. اعتماد: مردي که به اتهام قتل همسر خود تحت تعقيب پليس بود، پس از بازگشت مخفيانه به خانه اش در دام ماموران گرفتار و دستگير شد. به گزارش خبرنگار ما اعتياد به ماده مخدر شيشه اين مرد 39ساله را به سمت ارتکاب جنايت سوق داد و او بعد از چند روز سکوت، بالاخره اتهام قتل را پذيرفت. گزارش مردمي ساعت 21 روز 21 تيرماه فردي با مرکز فوريت هاي پليس 110 تهران تماس گرفت. او که از ساکنان مجتمعي در خيابان 13 آبان بود، خبري تکان دهنده را با اپراتور اين مرکز در ميان گذاشت و گفت کشمکش بين يک زن و شوهر به قتل انجاميده است. او صداي داد و فرياد را شنيده، فرار مرد از خانه را ديده و با سکوت مرموز حاکم بر خانه اين زوج به وقوع جنايت پي برده بود. با اظهارات اين فرد گروهي از ماموران کلانتري 168 به محل اعلام شده رفتند تا به صحت يا سقم خبر پي ببرند. گزارش اين شاهد مطابق با واقعيت بود و ماموران پس از ورود به آپارتمان مورد نظر وقتي به اتاق خواب رفتند، جنازه اعظم را ديدند که در 40سالگي به کام مرگ کشانده شده بود. آثار شلاق و کبودي روي پيکر اين قرباني از زندگي دردناک او حکايت داشت و به هم ريختگي وسايل خانه گواهي مي داد پيش از قتل درگيري سختي در اين خانه اتفاق افتاده است. اثبات جرم اگرچه نيمي از گزارش اعلام شده به مرکز 110 که مربوط به مرگ زن 40ساله مي شد، واقعيت داشت، اما هنوز براي اثبات بخش ديگر آن در خصوص قاتل بودن شوهر اعظم نمي شد با قطعيت صحبت کرد و کارآگاهان براي اينکه بازپرس دانشور رئيس شعبه 7 دادسراي شهرري را مجاب کنند زير برگه جلب علي اکبر را امضا کند بايد دلايل و مستندات بيشتري را جمع آوري مي کردند. آنها اين کار را با پرس وجو از همسايگان مقتول شروع کردند. همگي آنها مي دانستند اعظم و علي اکبر با هم به شدت اختلاف داشتند و در آن مجتمع کسي نبود که صداي داد و فريادهاي اين زن و شوهر را نشنيده باشد. از طرفي ماموران گشت کلانتري 13 آبان هم چندين بار به خاطر نزاع هاي مقتول و شوهرش به خانه آنها رفته و گزارش هاي متعددي را در اين خصوص تنظيم و بايگاني کرده بودند. اختلاف اين زوج و فرار مرد 39ساله از خانه از جمله قرائني بود که بر گناهکار بودن علي اکبر دلالت مي کرد ولي هنوز تحقيقات تکميل نشده و به مستندات بيشتري نياز بود براي همين خانواده دو طرف تحت بازجويي قرار گرفتند و افسران تحقيق متوجه شدند مرد مظنون بيکار است و به ماده مخدر شيشه اعتياد دارد. بنا به گفته اقوام اعظم، شوهر او از طريق فروش مواد مخدر امرار معاش مي کرد و اين مساله باعث به وجود آمدن اختلافات شديد خانوادگي شده بود. در اين بين همسر برادر متهم جملاتي را به زبان آورد که نشان مي داد علي اکبر در جريان کشمکش با همسرش از توسل به خشونت نيز ابايي نداشت. اين زن گفت؛ «چند روز قبل اعظم و شوهرش با هم به شدت درگير شدند و علي اکبر با يک بطري ضربه يي به سر اعظم زد.»علاوه بر اين مستندات گزارش نگهبان مجتمع نيز ضميمه پرونده شد. اين مرد گفت علي اکبر ساعت 30/15 وارد ساختمان شد و پس از مدت کوتاهي سراسيمه آنجا را ترک کرد. زمان حضور متهم در خانه با محدوده زماني وقوع جنايت که به تاييد پزشکي قانوني رسيده بود، کاملاً همخواني داشت و اين دليل نيز بر قاتل بودن مرد معتاد صحه مي گذاشت. به اين ترتيب دستور بازداشت علي اکبر صادر شد. دستگيري کارآگاهان که اولين گره اين معما را گشوده بودند، در همان روز جنايت درصدد برآمدند متهم فراري را بازداشت کنند و تحويل مقام قضايي بدهند تا ديگر ابهامي در پرونده وجود نداشته باشد ولي رسيدن به اين هدف دشوار بود چرا که هيچ کس از علي اکبر خبري نداشت و معلوم نبود اين مرد هنوز در تهران است يا به شهر ديگري گريخته و اگر فرار کرده کدام شهرستان را براي پنهان شدن برگزيده است. يک روز پس از جنايت در حالي که افسران پرونده سرگرم رديابي متهم به قتل بودند، يکي از اهالي مجتمع مسکوني با پليس تماس گرفت و از ماموران خواست دوباره به آنجا بروند. او علي اکبر را در حال ورود به ساختمان ديده و مطمئن بود متهم هنوز در آپارتمانش است. بازگشت قاتل به صحنه جرم به کارآگاهان براي رازگشايي کامل از اين جنايت کمک کرد و آنها وقتي مقابل واحد مسکوني مورد نظر رفتند، ديدند پلمب در شکسته شده است؛ براي همين با احتياط وارد خانه شدند و بدون اينکه واقعه غيرمنتظره يي رخ دهد، علي اکبر را بازداشت کردند. بازجويي دستگيري علي اکبر به معناي پايان بازي نبود چرا که متهم قصد داشت ماراتن ديگري را آغاز کند. او مکرراً مي گفت بي گناه است. انکار در شرايطي که همه شواهد عليه مرد 39ساله بود، نتوانست کارآگاهان را تحت تاثير قرار بدهد و آنها بارها و بارها از متهم بازجويي کردند ولي او حاضر نبود مسووليت کشتن اعظم را متوجه خودش بداند و حتي براي فرار از اتهام سناريوي ديگري را مطرح کرد و گفت؛ من با برادرم از گذشته اختلاف داشتم و احتمال مي دهم او قاتل باشد. پراکنده گويي هاي متهم تا روز چهارشنبه هفته گذشته ادامه پيدا کرد و سرانجام او که متوجه شده بود داستانسرايي وي را از بازداشتگاه بيرون نخواهد آورد، به قتل اقرار کرد و گفت؛ دو سال بود که به شيشه اعتياد داشتم و اعظم به خاطر اين موضوع بسيار ناراحت بود. اختلافات ما روز به روز شديدتر مي شد تا اينکه تصميم گرفتم ترک کنم. من 21 روز در کمپ ترک مواد بستري بودم، پس از آن وقتي به خانه برگشتم نه تنها رفتار همسرم بهتر نشد بلکه او با لحن تندتري با من حرف مي زد. به اين ترتيب کشمکش هاي ما ادامه پيدا کرد تا اينکه روز حادثه وقتي بچه ها براي بازي به محوطه جلوي مجتمع رفته بودند، دوباره با اعظم درگير شدم. همسرم مشغول دوخت و دوز بود و من از حرف هاي او آنقدر به خشم آمده بودم که در يک لحظه نتوانستم خودم را کنترل کنم. از پشت به او حمله و با روسري خفه اش کردم و به سرعت پا به فرار گذاشتم. متهم به قتل ادامه داد؛ «پس از کشتن اعظم به خانه يکي از اقوامم در فرديس کرج رفتم اما کسي در را به رويم باز نکرد براي همين به تهران برگشتم و شب را در ميدان آزادي سپري کردم. صبح روز بعد براي مصرف شيشه به خانه مان برگشتم که دستگير شدم.» بنابراين گزارش متهم اکنون در بازداشت به سر مي برد و تحقيقات از او ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 236]