محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827841980
سرگردان در خيابانهاي پايينشهر
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سرگردان در خيابانهاي پايينشهر
مهمترين دليل و انگيزه براي تماشاي فيلمي چون «غرور و افتخار» ميتواند حضور ادوارد نورتون باشدبازيگري كه نشان داده استعداد و توانايياش فراتر از اندازهها و استانداردهاي هاليوودي است. دليل ديگر ميتواند تداعي حسي از درامهاي انتقادي اجتماعي دهه70 باشد؛ درامهايي كه در آنها مرثيهاي بر سركوب آرمانخواهي و مسخ ارزشهاي انساني سر داده ميشد و سازندگانشان در تصوير نابسامانيهاي اجتماعي، ذوق و سليقه سينماي درجه يكي را بروز ميدادند.بازي نورتون در «غرور و افتخار» مهمترين امتياز فيلم است و در لحظاتي به ياد «سرپيكو» و حتي «راننده تاكسي» ميافتيم. اما فرانك اوكانر آنقدر از اين شاخه به آن شاخه ميپرد و در ژانرهاي مختلف سرك ميكشد كه جايي براي تامل و تعمق باقي نميگذارد.او ظاهرا اين حرف فينچر را نشنيده است: «كار كارگردان اين است كه احساس كند تمام كارهايي كه دارد انجام ميدهد ارزش صرف اين مقدار پول، عمر آدمها و اين عرقريزي و اشكها و مصيبتها را دارد.» فيلم تازه گاوين اوكانر به رسم سنت ديرينه هاليوود، زندگي افسران پليس و حاشيههاي داستانهاي جنايي را ميكاود. او و برادرش گرگ همان قصه آشناي دهههاي 70و80 را به روشي مدرن پروراندهاند، اما فيلمشان كماكان اسير كليشههاي دست و پاگير آثار اين ژانر شناخته شده است. اين نوآر پليسي به تصوير مناسبات پنهاني و دستهاي پشت پرده جنايات عوامل فاسد و فرصتطلب دستگاه پليس ميپردازد. «غرور و افتخار» برداشتي خام از تكنيك، احساس و فضاي حاكم بر آثار قويتري از اين دست است كه تاكنون ديدهايم!
بازي پرمخاطرههمه آنچه بايد درباره «غرور و افتخار» بدانيد به طرز ناشيانهاي در چند صحنه ابتدايي فيلم گنجانده شده است. در نخستين صحنه فيلم با چند نفر از افسران پليس آشنا ميشويم كه همه از يك خانواده با اخلاق هستند و زير نظر پدر خانواده، فرانسيس تيرني رئيس كل دايره جنايي پليس منهتن كار ميكنند. در سكانسهاي بعدي ميان نيروي پليس و عاملان فروش موادمخدر درگيري سختي روي ميدهد كه طي آن چهار نفر از افراد پليس كشته ميشوند. تيرني از پسرش ري ميخواهد كه شخصا به اين پرونده رسيدگي كند. او كه مدتي است تصميم گرفته از حوزه درگيريهاي خياباني و پردردسر كنارهگيري كند با اصرار پدر به گروه ضربت ميپيوندد و يكبار ديگر پاي او به يك بازي پرمخاطره كشانده ميشود.ري پس از بازجوييهاي پيدرپي و بررسي سرنخهاي به دست آمده پازل جنايي خود را تقريبا تكميل ميبيند. اما يافتن رد پررنگ دامادشان جيمي در اين رسوايي براي او و خانوادهاش كه در همه اين سالها به ارزشهاي انساني و اجتماعي پايبند بودهاند، تكاندهنده و باورنكردني است.اين ماجرا جيمي را رودرروي خانواده همسرش قرار ميدهد و حتي او را در موقعيتي قرار ميدهد كه ناگزير است ميان وفاداري به خانواده و عدالت يكي را برگزيند.با حالو هواي دهه 70 تمركز فيلم روي فساد جاري در ميان افسران پليس آمريكايي- ايرلندي و دغدغهها و تبعات اين شغل، آن را شبيه به آثار انتقادي دهه70 كرده است. اين نوآر پليسي با فضاي سنگين، تاريك و لحن تكراري و قابل پيشبينياش، ميكوشد تا با زحمت داستاني را بيافريند كه هر هفته شاهد نمونههاي بسياري از آن در سريالهاي تلويزيوني هستيم؛ درامي بيروح و خشن كه برداشت زمخت و بدقوارهاي از كلاسيكهاي سيدني لومت نظير «سرپيكو» و «شاهزاده شهر» به حساب ميآيد كه البته جامه رئاليسم تندوتيز و پرتنش دنياي مدرن را نيز برتن دارد.مهمترين دليل و انگيزه براي تماشاي فيلمي چون «غرور و افتخار» ميتواند حضور ادوارد نورتون باشد بازيگري كه نشان داده استعداد و توانايياش فراتر از اندازهها و استانداردهاي هاليوودي است. اوكانر فليمش را با مقدمهاي به سبك فيلمهاي رده B آغاز ميكند و سعي ميكند در خلال سكانسهاي بعدي آن را با يك فيلم رده A ارتقا دهد. اما عملا در اين فرآيند فيلم از صداقت و صميميت و ايجاد حسن نزديكي به كاراكترها تهي ميشود. «غرور و افتخار»در تمام 125 دقيقهاش در ورطه يأس و نااميدي و اندوه تقلا ميكند، اما جهشهاي معدودي هم به زندگي دارد. در اين لحظات است كه فيلم يكباره با موقعيتهاي تراژيك و ژستهاي سوگآميز و غصهدارش خداحافظي ميكند و شخصيتهايش را در كوران بزهكاري، فرومايگي و شرارت گرفتار ميسازد.سرگردان ميان ژانرهاي مختلف
اين درام پليسي ظاهرا بايد در پس هاله غم و فضاي تاريك داستانش بررسي شود. اما به نظر ميرسد كه در ميان مولفههاي ژانرهاي مختلف و متفاوت بلاتكليف و سردرگم است. البته اين ويژگي را نميتوان نوعي ساختار شكني براي خلق گونهاي نو به حساب آورد. «غرور و افتخار» با تركيب مايهها و عناصر ژانري ميكوشد تا پيچيدهتر و عميقتر از آنچه واقعا هست، جلوه كند. فيلم پس از آنكه نويد تقابل و جدال دو قطب خير و شر را ميدهد ناخودآگاه به يكسو جهتگيري ميكند: ايجاد خط قرمز ميان پليسهاي خوب و بد. در واقع فيلم بر اين نكته تاكيد دارد كه قوانين لازمه برقراري عدالت، تنها براي مجريان قانون لازمالاجراست؛ كساني كه ميتوانند مشخص كنند به اقتضاي شرايط اجراي كداميك از آن قوانين، ضرورت مييابد يا به تعويق انداخته ميشود!با چنين فرمولي بيگناهان و ضعيفاني كه همواره در حق و حقوق آنها اجحاف شده باز هم محكوم به تحمل مجازات گناه ناكرده هستند. گرايش به راهانداختن صحنههايي از درگيريهاي خشن و كشته شدن آدمهاي خوب داستان يكي از ويژگيهاي لاينفك داستانهاي پليسي است. غرور و افتخار هم به تبع پيروي از چنين الگويي پر از كلاهبرداران كثيف و پليسهاي كثيفتر است. آوار مصيبتها و نگرانيها بر سر زنان و كودكان بيگناهي خراب ميشود كه ناگزيرند تاوان اشتباه ديگراني را پس دهند كه به كمك عوامل فاسد دستگاه قضايي از چنگ قانون گريختهاند. از سوي ديگرابي همسر فرانسيس. رنجور از سرطان و با سري تراشيده يكي از قابل ترحمترين شخصيتهاست و هر لحظه ميتوانيد منتظر شنيدن غزل خداحافظي با زندگي از زبانش باشيد. سوءتفاهمات و مشغلههاي كاري ري به قيمت از دست دادن همسرش تمام شده و حال كه به هيچ عنوان نميتواند او را به ادامه زندگي راضي كند مجبور است به فرستادن هداياي كريسمس بسنده كند و... .بازي نورتون در «غرور و افتخار» مهمترين امتياز فيلم است و در لحظاتي به ياد «سرپيكو» و حتي «راننده تاكسي» ميافتيمكارگردان زمان قابل توجهي از فيلم را به مشكلات شخصي افراد، مصيبتها و جزييات مسائل خانوادگي اختصاص ميدهد و فيلم را به يك «توفان و تهاجم» خانوادگي تمامعيار تبديل ميكند. فرانك كريلو و شياويگام 2نفر از نيروهاي جيمي هستند كه براي مصالحه با مجرمين نزد آنها فرستاده ميشوند. در يكي از دلخراشترين صحنههاي فيلم، خانواده يكي از اين دلالها را سر ميز شام تعطيلات آخر هفته ميترسانند و حتي كار به جايي ميرسد كه حس جامعهستيز جيمي فوران ميكند و نوزاد شيرخوار آنها را با اتوي داغ تهديد ميكند. اين صحنهها يادآور سكانسهايي از بوسه مرگ هستند. فيلم خودآگاهي را با كليشههاي درامهاي پليسي درهم ميآميزد و صحنههاي دلخراش و بعضا منزجركنندهاي را ميآفريند. بيملاحظگي و بيفكري كاراكترها بسط مييابد و به بار گناهي تبديل ميشود كه به نظر ميرسد همه افراد در فيلم از تحمل سنگيني آن عاجز شدهاند. از طرفي به ابراز احساسات اغراقآميزي چون گريه و زاري و حزن و اندوههاي اغراقشده ميانجامد و حتي لحظاتي كه فكر ميكنيد بالاخره اين فضا كمي تلطيف شده، همسر فرانسيس با بيماري لاعلاجش از راه ميرسد! كاش اسكورسيزي پشت دوربين بود!
شايد اسكورسيزي بهترين كسي بود كه ميتوانست از اين سناريو يك فيلم نفسگير اكشن بسازد؛ هم به دليل علاقه وافرش به تصوير درگيريهاي خشن و جاروجنجالهاي پرتعداد و هم به دليل آنكه يك هنرمند واقعي است. حتي اگر قرار بود جيمزگري هم روي اين فيلم كار كند با سنگيني و كسلكنندگي مشابهي چون اوكانر از اين خيابانهاي فقيرنشين و تنگ و تاريك گذر نميكرده! اوكانر در غرور و افتخار تا زماني كه بيننده را تسليم قصه نكرده، لحن پرابهت خود را حفظ ميكند، اما به محض آنكه او را مسخر شخصيتها و فضاي فيلمش ديد، يكباره اين جريان را با اكشنكاري و درگيريهاي فيزيكي نامعقول،گزافه و تقريبا كميك تباه ميسازد؛ لحظاتي كه شايد از نظر او نقطه اوج داستان باشد! در اينجاست كه بايد از خود بپرسيم كه وقتي يك فيلمساز به نگرش، رويكرد و عملكرد خود اعتماد ندارد، چرا ما بايد به او اعتماد كنيم؟!كاراكترهاي سياه و سفيدبزرگترين نقطه ضعف فيلم نداشتن قصهاي است كه بتواند بيننده را به افقي فراتر از رويدادهاي داستان رهنمون كند.فرض قصه براين است كه يكي از افسران پليس مامور رسيدگي به پروندهاي ميشود كه در نهايت به رسواييهاي كاري در خانواده خودش ميانجامد. اما اين مقدمه لزوما به اين معني نيست كه حتما بايد منتظر دقايق هيجانانگيزي بود! وظيفه اصلي بردوش بازيگران انداخته شده كه بايد سيل عظيم و سنگين توضيح و تفصيلهاي سناريو را در قالب ديالوگها بيانكنند و با زبان كاراكترها به بيننده منتقل سازند. حتي به نظر ميرسد اوكانر به هيچ وجه مايل نيست هيچگونه تعليقي در روند داستانش داشته باشد يا نكتهاي از آن را در پرده ابهام نگاه دارد. به همين خاطر كاراكترهاي سفيد و سياه خيلي زود مشخص ميشوند و آدمهاي خاكستري عملا كنار گذاشته شده و به مهرههاي ناكارآمد تبديل ميشوند. بازيهاي غير يكدستاگر ري شواليه سفيد داستان اوكانر باشد و فراني شهروندي محترم، عادل و شرافتمند، داماد آنها جيمي اگان شيطاني است كه در جامهاي آبيرنگ گروهي كثيف و آزموده در قتل و خشونت را راهنمايي ميكند. نورتون با اتكا به قابليتهايي كه به اثبات رسانده نقش پليس خوب را به خوبي ايفا ميكند اما با اين وجود بيارادگي و ترديد كاراكتر امريچ دست او را در بازي ميبندد و آنچنان كه بايد به او اجازه مانور نميدهد؛ هرچند در نهايت اجراي نورتون متين و ستودني است. اما جانويت ترجيح ميدهد كه در همان رديفهاي عقب و در نقشهاي فرعي بماند.كالين فارل كه تجربه حضور در عضو تازهوارد و گزارش اقليت، را داشته در قالب كاراكتر منفي اين فيلم دغلبازي، زودجوشي و چموشي شخصيتاش را در نقشي كاملا متفاوت از كارهاي پيشينش به تصوير ميكشد. با وجود آنكه تمركز فيلم روي رابطه پدر و پسر يعني فرانسيس و ري فضاي چنداني را براي حضور جدي و پررنگ كاراكترهاي زن داستان باقي نميگذارد، جنيفر اهل در نقش همسر امريچ در صحنههاي تاثيرگذار شخصيتي به يادماندي را به كارنامه هنرياش اضافه ميكند و در عمق فيلمنامه و بالطبع ذهن مخاطب نفوذ ميكند.اسكورسيزي بهترين كسي بود كه ميتوانست از اين سناريو يك فيلم نفسگير اكشن بسازد؛ هم به دليل علاقه وافرش به تصوير درگيريهاي خشن و جاروجنجالهاي پرتعداد و هم به دليل آنكه يك هنرمند واقعي است.دنياي محنتبار و تاريكغرور و افتخار، دنياي محنتبار و تاريكي است كه آسمانش را سيهروزي پوشانده و عذاب و فلاكت بر سر شخصيتهاي مصيبتزده آوار شده است، بيآنكه هيچ ردي از رضايت، خرسندي يا برخورداري در آن وجود داشته باشد! هيچكدام از اين افراد قابل ترحم ذرهاي شادي در حال و آيندهشان نميبينند و تراژدينامه زندگيشان كه زير سايه سنگين جبرگرايي جاي مانور ندارد، بدون شك شما را به افسردگي، سرخوردگي، استيصال و حزني دچارميكند كه به مراتب از شخصيتهاي درگير قصه قابل ترحمتر ميشويد؛ حتي اگر از همان آغاز شما را در ورطه نااميديها و ياس خود بيفكند.پنهان شدن كارگردانپشت تكنيك، كار دشواري است، آن هم زماني كه مجبور است از دريچه دوربين موشكافانه ديكلانكوين به سوژهاش نگاه كند؛ شخصي كه ترجيح ميدهد با رنگهاي تيرهتر آبي و سياه اين دنيا را به تصوير بكشد. موسيقي تاثيرگذار مارك ايشام حسي را به مخاطب القا ميكند كه به نگراني و دلواپسياش دامن ميزند و ناخودآگاه او را منتظر مواجهه با صحنههاي ناخوشايند و زننده ميكند.گرايشي در ميان منتقدان وجود دارد كه فيلمهاي شاد و سرزنده را جدي نميگيرند و در عوض به آثاري توجه نشان ميدهند كه نيمه خالي ليوان را مدنظر قرار داده باشند.
«غرور و افتخار» با وجود تمام تلاش سازندهاش براي همراهكردن مخاطب در دنيايي تيره و تار، از نوعي تصنع و بههم ريختگي ساختاري خبر ميدهد كه حرف بارها گفته شدهاي است. اما از باز گفتنش گريزي نيست: براي نمايش آشفتگي جهان و پريشان احوالي كاراكترها نبايد فيلمي آشفته و پريشان ساخت. «غرور و افتخار» با وجود تكصحنههاي موثر و تكاندهندهاش از عمق آثاري كه مشخص است (اوكانر از آنها تاثير گرفته است) فاصله فراوان دارد. فقط به راه انداختن قهرمان تنها و عدالتخواه در خيابانهاي تنگ و باريك جنوب شهر و نمايش پلشتي نميتواند به درام اجتماعي موثري ختم شود. حتي اگر بازيگر خوبي مثل ادوارد نورتون را در اختيار داشته باشيد، بدون فيلمنامه منسجم و تصور درست از درام، نميتوانيد فيلم قانعكنندهاي بسازيد.كار كارگردان اين است كه احساس كند تمام كارهايي كه دارد انجام ميدهد ارزش صرف اين مقدار پول، عمر آدمها و اين عرقريزي و اشكها و مصيبتها را دارد.حديث نفسگاوين اوكانر و برادر دوقلويش گرگ كه عمدتا او را به عنوان يك تهيهكننده سرشناس در ميان سينماييهاي هاليوود ميشناسند سالها در خانوادهاي بزرگ شدهاند كه پدرشان از پليسهاي معتبر نيويورك بوده است و ميتوان گفت در فضايي مشابه قصه فيلمشان بزرگ شدهاند و از كودكي دغدغهها و دلواپسيهاي زندگي در چنين خانوادهاي را تجربه كردهاند.البته رابرت هوپز در پرورش طرح داستان و جوكارناهان در نگارش فيلمنامه با اوكانر همكاري داشتهاند.آنها دغدغه هاي قشر پليس را براي از بين بردن فاصله طبقاتي و نزديكتركردن اقشار جامعه و هدف آنها در تلاش براي دستيافتن به يك جامعه يكدست و آرماني كه امنيت و آرامش را براي همه افراد در پي داشته باشد نشان ميدهند.گام اول در راه تحقق اين هدف واكسينه كردن خانواده و نزديكان خود در مقابل تهديدها، آسيبها و معضلات اجتماعي است تا همواره به عنوان يك الگوي برتر باشند و وجهه مثبتشان را حفظ كنند. آنها در اين برداشت نهچندان هنرمندانه سعي كردند تا حد زيادي به واقعيت وفادار بمانند و بر سوژه آشنايي دست گذاشتهاند؛ افرادي كه هميشه در جامعه آمريكا يك سر و گردن از بقيه مردم بالاتر بودند و غرور، افتخار، صداقت و درستكاري برايشان ارزش محسوب ميشد؛ افراد با اخلاق و مبادي آدابي كه پرچمدار عدل و مساوات در جامعه بودهاند اما امروزه بيشتر آنها گرفتار فساد رايج در اين كشور شدهاند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 485]
صفحات پیشنهادی
سرگردان در خيابانهاي پايينشهر
سرگردان در خيابانهاي پايينشهر-سرگردان در خيابانهاي پايينشهرمهمترين دليل و انگيزه براي تماشاي فيلمي چون «غرور و افتخار» ميتواند حضور ادوارد نورتون ...
سرگردان در خيابانهاي پايينشهر-سرگردان در خيابانهاي پايينشهرمهمترين دليل و انگيزه براي تماشاي فيلمي چون «غرور و افتخار» ميتواند حضور ادوارد نورتون ...
شوالیه سرگردان
سرگردان در خيابانهاي پايينشهر-سرگردان در خيابانهاي پايينشهرمهمترين دليل و انگيزه ... بازيهاي غير يكدستاگر ري شواليه سفيد داستان اوكانر باشد و فراني شهروندي ...
سرگردان در خيابانهاي پايينشهر-سرگردان در خيابانهاي پايينشهرمهمترين دليل و انگيزه ... بازيهاي غير يكدستاگر ري شواليه سفيد داستان اوكانر باشد و فراني شهروندي ...
واقعیت زیر سایه درام پنهان است
سرگردان در خيابانهاي پايينشهر بازي نورتون در «غرور و افتخار» مهمترين امتياز فيلم است و در لحظاتي به ياد ... اين درام پليسي ظاهرا بايد در پس هاله غم و فضاي تاريك ...
سرگردان در خيابانهاي پايينشهر بازي نورتون در «غرور و افتخار» مهمترين امتياز فيلم است و در لحظاتي به ياد ... اين درام پليسي ظاهرا بايد در پس هاله غم و فضاي تاريك ...
نکاتی درباره رانندگی در شهر!!
81- برای تجربه موتور سواری حرفه ای به پایین شهر بروید . ... 94- در خیابان های خلوت اگر قصد ترک خودرویتان را دارید حتما" آن را به قفل فرمان مجهز کنید . ... یک اتو مبیل پراید به شما نزدیک شدند این اتومبیل حکم راکت سرگردان را دارد فاصله بگیرید .
81- برای تجربه موتور سواری حرفه ای به پایین شهر بروید . ... 94- در خیابان های خلوت اگر قصد ترک خودرویتان را دارید حتما" آن را به قفل فرمان مجهز کنید . ... یک اتو مبیل پراید به شما نزدیک شدند این اتومبیل حکم راکت سرگردان را دارد فاصله بگیرید .
-
گوناگون
پربازدیدترینها