واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - پس از انتشار کتاب «دا» اکنون «بابا نظر» محصول دیگری از انتشارات حوزه هنری در حوزه خاطرهنویسی جنگ است. پیروزه روحانیون: خاطرهنویسی یکی از رشتههای موفق در ادبیات دفاع مقدس بوده است. شاید به این دلیل که مخاطبان این حوزه بیشتر دوست دارند با وقایع واقعی که از زبان شخصیتهای حقیقی مطرح میشوند، آشنا شوند. و شاید هم به این دلیل که نویسندگان این حوزه هنوز در دیگر قالبها (مثل رماننویسی، داستان کوتاه، یادداشتهای روزانه، روایتهای تاریخی، زندگینامه و سرگذشتنامه) نتوانستند به اندازه خاطرهنویسان مخاطبان را جذب قلم خود کنند. بازار خاطرهنویسی جنگ در یکی، دو سال گذشته بیش از پیش داغ شده است. پس از انتشار کتاب «دا» که نقل خاطرات زهرا حسینی از روزهای جنگ بود، افراد دیگری تشویق شدند به تألیف و نقل خاطرات بکر و پرداخته نشده حاضران در جنگ و مدتی پیش کتاب «بابا نظر» که خاطرات شهید محمدحسن نظرنژاد (معروف به بابانظر) را در دوران جنگ و پس از آن تا سال 75 که زمان شهادت بابا نظر است، نقل میکند. دوران طلایی خاطرهنویسینویسندگان بسیاری معتقدند این سالها دوران طلایی ثبت و ضبط خاطرهها است، چرا که معلوم نیست افرادی که از روزهای دفاع مقدس خاطرههای نابی را به یاد دارند تا چه زمانی زنده باشند، یا تا کی این خاطرات به روشنی گذشته در ذهنشان بماند و فراموششان نشود. معصومه رامهرمزی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس در گفتوگو با «خبر» درباره خاطرهنویسی جنگ میگوید: «به جرأت میتوان گفت مبدأ و منشأ ادبیات جنگ خاطرهنویسی بوده که در طول جنگ و بعد از آن وجود داشته است. دفترچه خاطرات رزمندگان، پاورقیهایی که در روزنامهها چاپ میشد و خاطراتی که در مجلههای پیام انقلاب و امید نقلاب منتشر میشدند، نمونه همین خاطرهنویسی جنگ و دفاع مقدس هستند که البته ادامه خاطرهگویی در همین حوزه محسوب میشوند. به همین دلایل بیشتر آثار مکتوب مربوط به دوران دفاع مقدس، کتابهای خاطره هستند.» او همچنین به روند رو به رشد خاطرهنویسی در سالهای اخیر اشاره میکند و میگوید: «در سالهای اخیر 6400 جلد کتاب خاطره در تمام زیرمجموعه ادبیات دفاع مقدس به چاپ رسیده که در مقایسه با شعر و داستان و دیگر قالبهای ادبی بیشترین تعداد را شامل میشود. خاطره همواره به لحاظ کمی و نیز کیفی، مورد توجهترین گونه در ادبیات دفاع مقدس بوده است اما در سالهای اخیر این توجه به اوج خود رسیده است. مهمترین دلیلی که باعث شده کتابهایی مانند «دا» و «بابا نظر» مورد توجه قرار بگیرند این است که هم خاطرات به لحاظ موضوعی بکر و جذاب هستند و هم راوی و نویسنده خوب به وظیفه خود عمل کردهاند. معمولاً نویسندگان در خاطرهنویسی فطری عمل میکنند و در ایجاد جذابیت به پتانسیل خود داستانها و خاطرات بسنده میکنند اما اگر نویسنده روشمند عمل کند و جذابیتهای خاطرات را به صورتی مدیریت شده و روشمند تبدیل به اثری مکتوب کند، اتفاقی رخ خواهد داد که در مورد کتاب «دا» شاهدش بودیم. به اعتقاد من منتقدین و نویسندگان باید به تحلیل ساختاری چنین آثاری بپردازند و قابلیتهای تکنیکی آن را بیشتر برای علاقهمندان به کتاب روشن کنند.» احمد شاکری، نویسنده کتابهایی چون «سرزمین پدری» و «عریان در برابر باد» هم کارنامه خاطرهنویسی را موفق ارزیابی میکند و میگوید: «کارنامه خاطرهنویسی موفق ارزیابی میشود، زیرا به لحاظ تکنیکی نویسنده از سهولت بیشتری در ارائه آن برخوردار است. وظیفه خاطره، ثبت وقایع تاریخی به انضمام برخی از حسهای درونی شخصیتها و بسیار ضروری و مهم است. چرا که با وجود عدمخاطرات واقعی پس از سالها و برخی حقایق جنگ و از بین رفتن افراد حاضر در جنگ ممکن است این وقایع از یادها برود.» خاطرات یک انسان معمولی«بابا نظر» کتابی است که روزهای آغازین هفته دفاع مقدس امسال رونمایی شد و همزمان با رونمایی کتاب، 20هزار جلد از آن توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری «ناشر کتاب» وارد بازار شد. «بابا نظر» خاطرات شهید محمدحسن نظرنژاد است که حاصل 36 ساعت مصاحبه حسین بیضایی با شهید است. شهید نظرنژاد در سال 1325 در یکی از روستاهای نزدیک به مشهد متولد و با شروع جنگ تحمیلی علیه ایران رهسپار جبههها شد. عملیات فتح بستان، والفجر مقدماتی، والفجر یک، خیبر، بدر، والفجر 9، کربلای 1، 2، 4 و 5 و همینطور فتحالمبین خاطرات بسیاری از این شهید بزرگوار دارد. جنگ که تمام شد، او ماند و جراحات و ترکشهایی که از عملیاتهای مختلف در بدنش به یادگار مانده بود. بابا نظر در سال 1375 برای بازدید از مناطق جنگی به ارتفاعات کردستان رفت و در همین سفر نیز بر اثر تنگی نفس و ایست قلبی به شهادت رسید. بیضایی از شهید نظرنژاد چنین میگوید: «او برای اولین بار سال 1358 به کردستان رفت تا آتشی که دست غریبهها آن را روشن کرده بود، خاموش کند. هفده سال بعد یعنی در سال 1375 برای آخرین بار به کردستان رفت تا آغاز و پایان دفتر زندگیاش در کوهها و قلهها نوشته شود. بابا نظر در روزهای جنگ یک داوطلب ساده اما نترس و فهیم بود که به همه زیبایی این آب و خاک دلبسته بود.» کتاب بابانظر را مصطفی رحیمی تدوین کرده و احمد دهقان ویرایش آن را به عهده داشته است. این کتاب به گواهی همرزمان شهید نظرنژاد گویای واقعیتهای جنگ است. سرلشکر رحیم صفوی یکی از همرزمان نزدیک بابا نظر در مراسم رونمایی از این کتاب گفت: «این کتاب با واقعیتهای جنگ تطابق داشت. غلو در آن وجود ندارد و حقیقت جنگ همینهایی است که گفته شده است. ویراستار این کتاب کار هنرمندانهای انجام داده است منتها ایرادی که در این کتاب دیده میشود این است که در نام مکانها غلط املایی دیده میشود. مثلاً اسم رودخانهها و بعضی قرارگاهها و پاسگاهها اشکال املایی داشت. من امیدوارم این کتاب هم مورد استقبال قرار گیرد.» مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات وهنر مقاومت حوزه هنری درباره کتاب «بابانظر» میگوید: «کتاب را دوبار کامل خواندم و آنچه در اولین مرحله به عنوان یکی از ویژگیهای این کتاب به نظر میرسد این است که حرفهای یک فرد کاملاً معمولی را در کتاب میخوانیم. درست هم همین است چرا که جنگهای دفاعی همچون جنگ ما ذاتشان مردمی است و مردم عادی پیش از ارتش رسمی با متجاوز درگیر میشوند.» به نظر مرتضی سرهنگی یکی دیگر از ویژگیهای بارز کتاب این است که بین راوی و مصاحبهکننده همدلی وجود دارد. او میگوید: «در تاریخ شفاهی مصاحبهگر و مصاحبه شونده باید یکدیگر را دوست داشته باشند و وقتی این اتفاق رخ دهد مصاحبهگر باید با راوی همدلی میکند. شاهکلید تاریخ شفاهی مصاحبه است. اگر بیضایی مصاحبه را ناقص رها میکرد هیچکس نمیتوانست برای تدوین یا ویرایش این کار هیچ کمکی کند. به نظر من بیضایی و شهید نظرنژاد یکدیگر را در این مجموعه به خوبی درک کردهاند.» او به سودمندیهای خاطرهنویسی از جنگ اشاره میکند و میگوید: «یکی از محاسن خاطرات جنگ این است که فضا را برای ما روشن میکند. بعضی از ما آن فضا را ندیدیم، اما خاطرات برای ما نقل میکنند که در آن روزها چه گذشته است. این گونه خاطرات شفاهی برای جنگ نوعی سند محسوب میشود.» قطعاًت پازل جنگاحمد دهقان که کار ویرایش کتاب «بابا نظر» را به عهده داشته است، معتقد است: «خاطرات جنگ و خاطرهنویسی در ایران پس از انقلاب و جنگ متحول شد. هر کدام از کتابهای خاطرات که منتشر میشود پازلی از جنگ است که قطعاًت گمشده جنگ را به ما مینمایاند.» دهقان تفاوتی بین کتاب «بابا نظر» و دیگر کتابهای خاطره فرماندهان جنگ قائل میشود و میگوید: «ما در زمان گذشته خاطرات فرماندهان ایرانی را زیاد داشتهایم. فرماندهانی که در طول اشغال ایران فرماندهی میکردند یا حضور داشتند. اما بابانظر فردی بود که از میان کوچه و بازار وارد جنگ شد. کتاب «بابانظر» به لحاظ مردم شناختی اثری خوب است که میتواند حضور مردمی و فرهنگ و آداب و رسوم و زندگی فردی را در جنگ نشان دهد.» از نگاه هنرمندان:پرویز پرستویی از جمله هنرمندانی است که کتاب بابا نظر را مطالعه کرده و بر آن یادداشت نوشته است. در بخشهایی از این یادداشت چنین آمده است: «روزی که زنگ زدند و کتاب مقدس (بابانظر) را برایم فرستادند، ساده و صادقانه بگویم، پیش خودم گفتم، آخه من که الان نمیتوانم کتاب را بخوانم. چون دغدغه کارم را داشتم. وقتی کتاب به دستم رسیدو قطر کتاب را دیدم گفتم، خدایا چه کنم با این همه تکلیف؟ . . . کتاب را شروع کردم. اگرچه پیش از اینکه کتاب را تمام کنم احساس میکردم چه پایان تلخی خواهد داشت. ولی با دقت هر چه تمام خواندن آن را شروع کردم و تمام لحظات را با بابانظر بودم و در کنارش، به هر جایی که رفت، رفتم. و هر ترکشی خورد، در بدنم احساس کردم، اشک ریختم، خندیدم، سکوت کردم، لال شدم. در تمام مدت بغض امانم نمیداد. . . . نمیدانم چه بگویم. . . چه نظری بدهم... چه باید کرد؟ . . . خیلی حرفها دارم که بزنم. . . ولی نمیدانم چه بگویم، و چه کنم. چرا که با خواندن کتاب، باز، بابا نظر است که به ما درس زندگی میدهد و راه را برای ما روشن میکند و ما را به خود میآورد و تلنگر میزند. . . . فقط تقاضا دارم به هر شکلی که ممکن است این کتاب در اختیار کل ملت ایران قرار بگیرد، تا شاید یادآوری شود که بابانظرها چه کردند و ما چه میکنیم و امیدوارم شرایطی فراهم شود، حداقل این اثر جاودانه که حاصل هشت سال دفاع مقدس است به تصویر کشیده شود و خود بنده کوچکترین، حاضرم علیرغم نقد و انتقادها که در خصوص کلیشهای شدن من در این نوع کارهاست، نقش کوچکی در این اثر جاودانه، که پر از حماسه، خودسازی و پر از اعتقاد و ایمان است داشته باشم.» عزتالله انتظامی هم پس از خواندن «بابا نظر» در یادداشت کوتاه احساسات خود را درباره این کتاب چنین بیان کرده است: «پس از خواندن کتاب خاطرات «بابانظر» تنها میتوان گفت که خداوند بزرگ چه توان و اثرگذاری به این مرد بخشیده است که با جراحات متعدد در هر میدان نبرد، باز دست از جهاد و مبارزه بر نمیدارد. از خداوند برای این بزرگمرد آمرزش خواسته و مهمتر از آن که برای همیشه ما را قدردان زحمات و تلاشهای این عزیزان بگرداند.» شاید بتوان گفت بخشی از توفیق کتابهایی چون «دا» یا «بابا نظر» به خاطر جذابیت ماجراهایی است که نقل میشود یا شخصیتی که دربارهاش نوشته میشود. بخش بزرگی از آنچه خوانندگان «بابا نظر» را شیفته این کتاب میکند، شخصیت شهید نظرنژاد است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 495]