واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: * حوريه اي از جنس بشر؛ امام صادق (ع) به نقل از پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد: همانا خداوند متعال، نور حضرت فاطمه (س) را قبل از آنكه آسمانها و زمين را بيافريند خلق نمود، آنگاه عده اي پرسيدند: اي نبي خدا، مگر فاطمه انسان نبود. رسول خدا (ص) فرمودند: فاطمه (س) حوريه اي است از جنس بشر و همانا خداوند عز و جل قبل از آنكه آدم و حوا را خلق كند، دخترم فاطمه را از نور خودش آفريد و او پيوسته بصورت روح بود تا اينكه خداوند آدم را خلق كرد و سپس فاطمه را بر او نشان داد (و بر ولايت و محبت او و فرزندانش از حضرت آدم اقرار گرفت). عرض شد: يا نبي الله، پس حضرت فاطمه (س) كجا بودند. فرمودند: در محلي از عرش الهي. عرض كردند: غذاي ايشان چه بود. فرمودند: تسبيح و تهليل و تمجيد خداوند. (1) * كتاب حضرت فاطمه (س): امام صادق (ع) فرمودند: همانا مصحفي است در نزد ما بنام مصحف فاطمه (س) و مردم چه مي دانند كه مصحف فاطمه چيست. راوي كه ابونصير نام دارد، مي گويد: عرض كردم يابن رسول الله چيست مصحف فاطمه (س). امام فرمودند: كتابي است مثل قران شما ( كه از طرف خداوند براي بنده خوبش نازل شده است) و لكن به خدا سوگند كه از قران شما حتي يك حرف نيز در آن نيست و اين مصحف ( به واسطه حضرت جبرئيل بر مادر ما) حضرت فاطمه زهرا (س) نازل شده است. (2) * دعاي فاطمه زهرا (س ): سلمان فارسي نقل مي كند: حضرت زهرا (س) پس از ملاقات با حوريان بهشتي از خرماي خوش بويي كه به آن حضرت تقديم داشتند، مقداري به من عطا فرمود، كه در شهر مدينه با هر يك از اصحاب رسول خدا (ص) ملاقات كردم مي گفت: چه عطر دلنشيني! آيا مشك ناب با خود داري. اين ماجراي شگفت آور را براي حضرت فاطمه (س) بازگو كردم. در حالي كه متبسم و خوشحال بود، فرمود: اين خرماي معطر بهشتي از درختي است كه براي يكي از دعاهاي من آفريده شد و من آن را از رسول خدا (ص) آموختم و آن دعا اين است: بسم الله النور، بسم الله الذي يقول للشي، كن فيكون، بسم الله الذي يعلم خائنه الاعين و ما تخفي الصدور، بسم الله الذي خلق النور من النور، بسم الله الذي هو بالمعروف مذكور، بسم الله اذلي انزل النور علي الطور بقدر مقدور، في كتاب مسطور ،علي نبي محبور. (3) به نام خداي نور، به نام خدايي كه به هر چيز مي گويد: باش ، پس مي باشد، به نام خدايي كه چشم ها و نگاه هاي پنهان و راز سينه ها را مي داند، به نام خدايي كه نور از نور آفريد ، به نام خدايي كه به نيكي ياد مي شود، به نام آن كه نور را بر كوه طور نازل كرد به اندازه اي معين در نوشته اي بر پيامبر عظيم. * شهادت فاطمه زهرا (س): در روز وفات فاطمه زهرا (س) اختلاف نظر بسيار است ولي نظر به آن است كه وفات آن حضرت در سوم جمادي الاخر واقع شده است، از تحقيقات شيخ عباس قمي نقل است كه آن حضرت 95 روز بعد از وفات پدر بزرگوارشان به شهادت رسيده، اگر چه در روايت معتبر 75 روز بعد از وفات پيامبر نقل كرده اند. چنانكه پيداست حضرت فاطمه زهرا (س) بعد از وفات پدر خود در دنيا چندان مكث نكرد و پيوسته نالان و گريان بود، در آن مدت قليل نيز آنقدر اذيت شد و درد كشيد كه خدا مي داند ، اگر كسي تامل كند در آن كلمات كه اميرالمومنين بعد از دفن فاطمه (س) با قبر پيغمبر خطاب كرد مي توان دانست كه آن حضرت چقدر صدمه ديده است. حضرت علي (ع) با پيامبر(ص) چنين سخن مي گويد: به زودي خبر خواهد داد دختر تو يكديگر را به ياري كردن امت تو و بر غصب حق من و ظلم كردن در حق او ، پس از او احوالش را بپرس كه چه بسيار غم ها و دردهاي سوزنده كه در سينه فاطمه (س) بر روي هم نشسته بود كه به كسي اظهار نمي توانست كرد، به زودي همه را به شما عرض خواهد كرد، خدا از براي او حكم خواهد كرد او بهترين حكم كنندگان است . ابن بابويه روايت كرده است كه حضرت فاطمه زهرا (س) بر وفات حضرت رسول اكرم (ص) آنقدر گريه كرد كه اهل مدينه از گريه او خسته شدند و به آن حضرت گفتند: كه با اين كار ما را اذيت مي كني و سپس آن حضرت به مقبره شهداي احد مي رفت و گريه مي كرد و دوباره به سوي مدينه بر مي گشت. شيخ طوسي از ابن عباس روايت مي كندكه چون هنگام وفات پيامبر (ص) شد، حضرت محمد (ص) آنقدر گريست كه آب ديده اش بر محاسن مباركش جاري شد، گفتند: يا رسول الله سبب گريه شما چيست، فرمود: گريه مي كنم براي فرزندان خود و آنچه نسبت به ايشان خواهد شد ، بدان امت من بعد از من گويا مي بينم فاطمه دخترم را بر او ستم مي كنند و او ندا مي كند: يا ابتاه، و احدي از امت من او را اعانت نكند. چون فاطمه اين سخن را شنيد گريست ، پيامبر اكرم (ص) فرمود: گريه نكن؛ اي دختر من، فاطمه گفت گريه نمي كنم براي آنچه بعد از تو با من خواهند كرد و ليكن مي گريم از مفارقت تو يا رسول الله .حضرت فرمود: بشارت باد تو را ، اي دختر من كه زود به من ملحق خواهي شد، تو اول كسي خواهي بود كه از اهل بيت من، به من ملحق مي شود. * روز وفات فاطمه زهرا (س): اسماء بنت عميس، همسر جعفر طيار مي گويد: هنگام شهادت حضرت زهرا (س) در كنار او بودم. به من فرمود: هنگام وفات پيامبر (ص) حضرت جبرئيل مقداري از كافور بهشتي براي رسول خدا آورد، پيامبر آن را به سه قسمت كرد، يك قسمت را براي خود برداشت و قسمت ديگر آن را براي علي (ع) و قسمت آخر را براي من گذاشت كه وزن آن چهل درهم بود. اي اسماء ، آن مقدار كافور را بياور و كنار سرم بگذار، اندكي صبر كن و در انتظار من باش، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم، بدان كه به پدرم رسول خدا (ص) محلق شده ام. اسماء مي گويد: اندكي صبر كردم و آنگاه فاطمه (س) را صدا زدم، جوابي نشنيدم، دانستم كه به ملكوت اعلي پيوسته است. ابن عباس نقل مي كند: حضرت فاطمه زهرا (س) در لحظه هاي واپسين شهادت، دست حسن و حسين را گرفت و به طرف قبر رسول خدا (ص) شتافت، پس بين قبر و منبر پيامبر (ص) دو ركعت نماز خواند، پس از نماز، حسن و حسين را در آغوش خود فشرد و با آنها وداع كرد و فرمود: پدرتان علي (ع) در حال نماز خواندن است، پيش پدر بمانيد، آنگاه خود به سوي منزل حركت كرد، همسر جعفر طيار اسماء را صدا زد و فرمود: اي اسماء جايي نمي روم ، در اين اتاق ساعتي استراحت مي كنم. پس از گذشت يك ساعت، اگر از اتاق بيرون نيامدم، مرا صدا كن، اگر جوابت دادم وارد شو اما اگر پاسخي نشنيدي بدان كه به رسول خدا پيوسته ام و از اين دنيا بار سفر بستم. (4) از امام صادق (ع ) سوال شد : چه كسي حضرت فاطمه (س) را غسل داد، فرمودند: فاطمه را علي (ع) غسل داد چرا كه فاطمه (س) صديقه بود و صديقه را بايد شخصي صديق غسل بدهد.(5) حضرت فاطمه زهرا در بستر شهادت به حضرت علي (ع) چنين مي فرمايد: اي علي ، اي بهترين هادي امت، گريه كن، اشك بريز براي من كه همانا امروز روز فراق من و توست. اي همنشين بتول، تو را وصيت مي كنم در حق بچه هايم كه پس از من با شادي و سرور بيگانه خواهند شد. گريه كن براي من و براي يتيمان من و فراموش نكن يتيمي را كه در سرزمين عراق شهيد خواهد شد، همانا يتيمانم از من جدا مي شوند و مظلوم واقع مي شوند و آنان خلفاي الهي در روي زمين هستند و گريه كن اي علي كه امروز جدايي ماست.(6) السلام عليك يا فاطمة الزهراء السلام عليك يا سيدة نساء العالمين من الأولين و الآخرين السلام عليك ايتها الصديقة الشهيدة. گزارش از ايرنا : زهرا هجيني نژاد پانوشت ها ------------------------- 1- (بحار الانوار - جلد 43 -ص 4 و معاي الاخبار -ص 396). 2- ( بحار الانوار - جلد 26 -ص 39). 3- ( بحار الانوار -جلد 92 - ص 27). 4- ( كشف الغمه -جلد دو -ص 62). 5- (بحار الانوار - جلد 43 -ص 184). 6- (بحار انوار - جلد 43 -ص 178). 605/ 603
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 819]