واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ماجرای تلخ جان سپردن سه نفر در سیل قم مسئولان قم می گویند از چند روز قبل می دانستیم سیل می آید. سئوال ما این است که چرا تدبیری برای بحران نکرده بودند مهر: پدر یکی از جانباختگان سیل اخیر قم که سه تن از بستگانش در این حادثه جان سپردند در گفتگو با خبرنگار مهر در قم واقعیتهای تلخی را از این حادثه بازگو کرد. متن زیر عین سخنان پدر یکی از جانباختگان سیل اخیر قم است. "روز یازدهم فروردین ماه بود که با پسر و فرزند برادر خانمم از منزل سوار ماشین شده و به سمت محل کارم حرکت کردیم. از ورودی قمرود(سمت بلوارامین) در حالی که هیچگونه مانع فیزیکی و انسانی مزاحم مان نبود و چند ماشین سواری شخصی و اتومبیل پلیس نیز پیشاپیش ما در حال ورود به قمرود بودند، وارد رودخانه شدیم. ساعت دقیقا هشت و 22 دقیقه صبح یازدهم فروردین ماه بود. با آسودگی تمام مسیر قمرود را طی میکردیم تا اینکه به پل حجتیه رسیدیم. آنجا بود که ماشین پرایدمان به پت پت افتاد و خراب شد. با بچهها پیاده شدیم ابتدا خودمان دست به کار شده دستی به موتور ماشین زدیم، روشن نشد. شروع کردیم به هل دادن اما ظاهرا قرار نبود به همین راحتیها ماشین روشن شود. به بچهها گفتم من میروم مکانیک بیاورم، شما همین جا بمانید. از آنها خداحافظی کرده و از پلههایی که جهت تردد عابران در کنار پل حجتیه تعبیه شده بود بالا رفتم و با اتوبوسهای شرکت واحد جهت آوردن مکانیک به سمت میدان مطهری حرکت کردم. هنوز سوار ماشین نشده بودم که گوشی همراهم زنگ خورد. پسرم بود، شماره همراه حمید رحمتی(مکانیک) را میخواست، او از دوستان و همسایههای بسیار خوبمان بود. شماره حمید را به حسن دادم و به سمت دفتر کارم واقع در میدان شهید محلاتی حرکت کردم. خیالم تا حدودی راحت شد. مکانیک را میشناختم، پسر بسیار خوبی بود. مذهبی، متدین و البته کار بلد در کار تعمیر ماشین. تارسیدم به دفتر کارم، شماره همراه پسرم را گرفتم و با هردوی آنها صحبت کرده و جویای اوضاع شدم. حمید گفت: مشکلی نیست ماشین کمی رطوبت گرفته درست میشود. چند دقیقهای نگذشته بود که گوشی تلفنم زنگ خورد آن طرف خط پسرم بود که با صدای گرفته و التماس آمیز میگفت: باباجون آب داره میاد بالا. چیکار کنم. یه کاری بکن، گفتم پسر جون ماشینو ول کن و فرار کن. از نگرانی خودم را گم کرده بودم. به پلیس 110 زنگ زدم. موضوع را اطلاع دادم. گفتند نگران نباشید امدادگران در اطراف رودخانه مستقر هستند. خیالم اندکی راحت شد. دوباره با بچهها تماس گرفتم تا به آنها بگویم نگران نباشند نیروهای امدادی و پلیس در صحنه حضور دارند و به آنان کمک خواهند کرد. هرچه میخواستم به خودم تلقین کنم که مشکلی پیش نمی آید فایدهای نداشت که نداشت. انگار به دلم افتاده بود قرار است اتفاقی بیفتد. شماره پسرم را گرفتم اما چه سود که صدای اپراتور آمد«مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد» نگران شدم. یعنی چه؟ نکند اتفاقی افتاده باشد، باز به خودم دلداری دادم «حتما حسن، امیر و حمید از رودخانه خارج شده و به جای دیگری رفتهاند». حتما نیروهای امدادی و پلیس مستقر در محل کمکشان کرده و بیرون آمدهاند؟ به رغم تمام دلداریها و تلقینهایی که به خود میدادم باز دلم آرام نمیگرفت. تصمیم گرفتم خودم به کنار رودخانه بیایم و ببینم اوضاع از چه قرار است. تا رسیدم به کنار رودخانه شاهد اوضاع بسیار وخیمی بودم. سیل خشمگین میخروشید و هرچیز و هر کس سر راهش بود را با خود میبرد، ماشین، چوب، سنگ و... ترس تمام وجودم را فرا گرفته بود. هرکس در طرفی ایستاده بود و شاهد ماجرا بود. با خود میگفتم، حتما بچهها رفتن منزل، زنگ زدم خانمم گوشی رو برداشت، گفتم از حسن خبری ندارید. گفتند: نه خبری نداریم، باز با خودم گفتم لابد به محل کارم رفتهاند. دوباره تاکسی گرفتم و به محل کار و رفتم آنجا هم نبودند. از همسایگان پرسیدم آنها هم خبری نداشتند. احساس بدی به من دست داد. به دلم افتاده بود که اتفاقی افتاده است". جملات فوق بخشی از درد دلها و اظهارات حجتالاسلام و المسلمین علیرضا اسداللهی فرد است که از نحوه مدیریت مسئولان استان در قبال سیل اخیر شاکی است. این جانباز 30 درصد که از برخی مسئولان استانی نیز شکایت کرده، از کم توجهی مسئولان قم نسبت به امدادرسانی در جریان سیل به شدت ناراحت است. گفتوگوی خبرنگار مهر در قم با این پدر داغدیده را بخوانید. هیچ کس مانع ورودمان به قمرود نشد وی در تشریح جزئیات ماجرا میگوید: بنده صبح یازدهم فروردین ماه به همراه پسرم حسن و امیر پسر برادر خانمم از مسیر ورودی بلوار امین در حالی که کاملا مسیر ورودی رودخانه باز بود و پیشاپیش ما نیز سه ماشین شخصی و یک ماشین پلیس در حال ورود به قمرود بودند وارد رودخانه شدیم. از او میپرسم هیچ کس از ورود شما ممانعت نکرد در جوابم میگوید: ما در حین ورود به قمرود با هیچگونه مانع فیزیکی و انسانی مواجه نشدیم و عبور چند وسیله نقلیه از جمله خودروی پلیس قبل از ما نیز اطمینان بیشتری به ما داده بود تا از این مسیر عبور کنیم. در طول مسیر قمرود تا پل حجتیه نیز با هشدار هیچ شخصی، در هیچ لباسی و از هیچ ارگانی روبهرو نشدیم. هنگامی که ماشین پرایدمان در زیر پل حجتیه خراب شد نیز مأموران شهرداری کنار پل حجتیه بودند اما به ما هیچ تذکری داده نشد که رودخانه را ترک کنید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]