واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گفت و گو با پدر 17 ساله 4 قلوهاي زابلي شايد هم اين لطف خدا بود تا من كه پس از فوت پدر و مادرم هيچ كس را نداشتم، به يكباره صاحب 4 فرزند شوم.
جام جم آنلاين: 13 روز پيش يك زن 23 ساله زابلي در اولين زايمان خود 4 فرزند به دنيا آورد و پدر 17 ساله اين چهارقلوها تبديل به سوژه خبري رسانهها شد. اكنون از تولد چهارقلوها كه در يك روستاي دورافتاده حوالي شهرستان زابل زندگي ميكنند 13 روز ميگذرد، 3 دختر و يك پسر به دليل فقر مالي والدين خود مجبورند در يك اتاق 5 متري كه از سوي ساكنان روستا در اختيار آنها قرار داده شده است، زندگي كنند. نوزاداني كه با لبخند آنها والدينشان خوشحال ميشوند و با گريه آنها غصه ميخورند. پدر 17 ساله اين نوزادان ميگويد: اكنون بيكارم و ميدانم كه بزودي با شيطنتهاي كودكان خود كه به چشم بر همزدني بزرگ خواهند شد، ديگر جايي براي حضور من دراين كلبه محقر باقي نخواهد ماند. پس از چند روز پيگيري، با والدين چهارقلوها گفتگويي ترتيب دادهايم كه در پي ميآيد. *** نحوه آشنايي شما با همسرتان؟ سرجائين نارويي گرام هستم و 17 سال دارم، چند سال پيش در روستاي محل سكونتم در <دهنادر> از توابع دهستان زهك زابل، والدينم فوت كردند و من تنها ماندم، پس از فوت والدينم پيرزني كه از اقوام من بود در همان روستا يك اتاق 5 متري به من هديه كرد و من زندگي خود را شروع كردم و متوجه شدم كه در همان نوجواني بايد به خود تكيه كنم. در سال 86 وقتي 15 سال داشتم، به دختر 21سالهاي به نام مريم كه در همان روستا زندگي ميكرد، علاقهمند شدم و با وساطت چند نفر از روستاييان با او ازدواج كردم. اوايل تابستان سال گذشته بود كه همسرم به من خبر داد باردار است، از اين موضوع بسيار خوشحال شدم، احساس غرور ميكردم كه در سن نوجواني پدر شدهام. از همان روزي كه متوجه شدم همسرم باردار است براي به دنيا آمدن فرزندانم لحظهشماري ميكردم و بيصبرانه در انتظار تولد آنها بودم. ميدانستي قرار است همسرت چهارقلو به دنيا بياورد؟ اوايل نميدانستيم، تا اين كه چند ماه قبل از زايمان همسرم به اتفاق به بيمارستان رفتيم، دكتر پس از معاينه و انجام آزمايش با تعجب گفت كه همسرم چهارقلو باردار است. وقتي اين موضوع را شنيدي، چه احساسي داشتي؟ با شنيدن اين موضوع، من و همسرم تا دقايقي شوكه شده بوديم و فقط به يكديگر نگاه ميكرديم، اما به يكباره هر دو با صداي بلند شروع به خنده كرديم. زيرا در ابتداي زندگي صاحب يك خانواده پرجمعيت شده بوديم، شايد هم اين لطف خدا بود تا من كه پس از فوت پدر و مادرم هيچ كس را نداشتم، به يكباره صاحب 4 فرزند شوم. پس آمادگي چهارقلوها را نداشتيد؟ خير، ابتدا تصور ميكرديم صاحب يك فرزند خواهيم شد و به همين دليل با بضاعت كمي كه داشتيم، همسرم مقداري لباس دخترانه و پسرانه تهيه كرده بود، اما نميدانستيم به يكباره خداوند چنين هداياي ارزشمندي به ما خواهد داد. پس براي زايمان همسرت، دلهره داشتي؟ بله، دعا ميكردم او هنگام زايمان دچار مشكل نشود؛ زيرا تنها مونس من در زندگي همسرم است، روز 28 فروردين درد زايمان همسرم شروع شد. او را به بيمارستان عليبنابيطالب زابل بردم و او 4ساعت در اتاق عمل بود و من همچون مرغ پركنده پشت در اتاق عمل به اين سو و آن سو ميرفتم، پس از 4 ساعت، با مشاهده لبخندي كه بر لبان دكتر همسرم بود، متوجه شدم همه چيز به خير و خوشي تمام شده است و 4 فرزندم به دنيا آمدهاند. اولين جملهاي را كه با مشاهده چهارقلوها به زبان آوردي؟ وقتي پرستارها بچهها را به بخش كودكان منتقل ميكردند، همه تعجب كرده بودند، پابهپاي پرستارها تا اتاق كودكان رفتم، آنها آرامآرام از خواب بيدار شده و خميازه ميكشيدند. با مشاهده آنها نتوانستم خود را كنترل كنم و با صداي بلند شروع به گريه كردم؛ گريهام از سر خوشحالي و سلامت همسر و فرزندانم بود. چه نامي براي چهارقلوها انتخاب كردهاي؟ فاطمه، زينب، عايشه نام 3 دخترم و محمد نيز نام پسرم است. اكنون به چه كاري مشغول هستي؟ در حال حاضر بيكارم. تا يك ماه پيش از به دنيا آمدن بچهها كارگري ميكردم و اكنون نيز با مقدار كمي پسانداز وكمكهاي ناچيز چند نفر از بستگان دور زندگي ميكنم. نگران فرزندانم هستم، اميدوار بودم مسوولان به من كمك كنند، اما هيچ كس كمكي به من نكرده است و در حال حاضر شرايط خوبي نداريم. فضاي 5 متري اتاقي كه در آن زندگي ميكنيم، به سختي قابل تحمل است گمان ميبرم با بزرگتر شدن بچهها مجبور خواهم شد پشت در خانه بخوابم. (با خنده) در بچهداري به همسرت كمك ميكني؟ در نظافت بچهها و تميز كردن خانه كمك ميكنم و هر كدام از بچهها وقتي گريه ميكنند، او را روي پايم مياندازم و برايش لالايي ميخوانم. نگران همسرم هستم مادر چهارقلوها نيز در ارتباط با فرزندان خود به پرسشهاي خبرنگار ما پاسخ گفت. فكر ميكردي در اولين زايمان صاحب 4 فرزند شوي؟ باور كنيد خوابش را هم نميديدم، اما اكنون خوشحالم كه خداوند آنها را به من و همسرم هديه كرده است. من بيش از آن كه نگران فرزندانم و آينده آنها باشم، نگران همسرم هستم. او بيكار شده و مدام غصه ميخورد. سابقه چندقلوزايي در ميان بستگان شما وجود دارد؟ بله مادربزرگم هم يك بار دوقلو زايمان كرده بود. دردوران بارداري از قرصهاي هورموني استفاده كرده بودي؟ خير، فقط داروهاي گياهي مصرف ميكردم كه استفاده از آن نيز در ميان مردم روستا معمول است. چه آرزويي داريي؟ شوهرم كار مناسبي پيدا كند تا احساس شرمندگي نكند و خانهاي داشته باشم كه فرزندانمان در آن بزرگ شوند و هيچ گاه مريض نشوند، ميترسم اگر مريض شوند، نتوانيم هزينه درمان آنها را تامين كنيم. درخواست شما از مسوولان؟ نگهداري 4 فرزند آن هم با اين شرايط سخت است، اميدوارم مسوولان به ما كمك كنند تا بتوانيم فرزندان خوبي براي جامعه تربيت كنيم و ....
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 177]