واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: 12 فروردين و راز ماندگاري جمهوري اسلامي درست به همين دليل است كه آمريكايي ها نيز با تشخيص نقش منحصر به فرد سپاه ، در طول سال هاي اخير تضعيف سپاه را در دستور كار خود قرار داده اند.
عصرايران - جمهوري اسلامي ايران ،در حالي در روز 12 فروردين امسال ، 30 سالگي خود را جشن مي گيرد كه بيش از يك نظام 30 ساله ،سرد و گرم روزگار چشيده و پستي و بلندي هاي آن را پشت سر گذاشته است به گونه اي كه اگر فهرست حوادث اين سه دهه ، بدون قيد تاريخ ، به ديگران ارائه شود ، همه آنها گمان خواهند برد كه اين فهرست بلند بالا ، نه متعلق به 30 سال ،كه حوادث 100 ساله يك ملت است. ناآرامي هاي اول انقلاب ، جنگ هاي داخلي و آشوب هاي تجزيه طلبان ، ترورهاي پرشمار ، تحريم هاي اقتصادي ، جنگ هشت ساله ، بحران هاي بين المللي ، كارشكني هاي داخلي و خارجي ، كودتاهاي نافرجام ، فراز و نشيب هاي اقتصادي و ... همه و همه بر انقلاب نوپاي مردم ايران و نظام برآمده از دل آن تحميل شدند تا بلكه بتوانند "جمهوري اسلامي" را براندازند و به تعبير آمريكايي ها ،"رژيم چنج" را در ايران محقق سازند ولي اينك ، "جمهوري اسلامي " 30 ساله شده است و حتي مقامات آمريكايي نيز به اين نتيجه رسيده اند كه تاريخ مصرف ادبيات سرنگوني جمهوري اسلامي ، به پايان رسيده و بايد با همين نظام حكومتي كنار بيايند و با آن گفت وگو كنند. حال سوال اينجاست كه برغم توفان هاي سهميگني كه در اين 30 سال و به ويژه در دهه اول انقلاب ، عليه جمهوري اسلامي به راه انداخته شد ، چه عواملي باعث نگهداشت جمهوري اسلامي و مصون ماندن آن شد؟ در اين باره ،البته بسيار سخن گفته شده و اين، يك باور عمومي و واقعيت عيني است كه رهبري عالي نظام و مردم ،مهم ترين عوامل حفظ جمهوري اسلامي از خطرات و توطئه ها بوده اند.اما گذشته از اين دو عامل عمده و حياتي ،اگر بخواهيم در ميان تشكل ها ، سازمان ها ،وزارتخانه ها و نهادهاي عمومي ، مهم ترين و موثرترين عامل حراست از جمهوري اسلامي را جست و جو كنيم ، بي هيچ ترديدي بايد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را ممتاز ترين و پيشروترين نهادي بدانيم كه در اين 30 سال ،بخش اعظم مسووليت حفظ و حراست از انقلاب و جمهوري اسلامي بر دوش آن بوده است. مروري بر تاريخ انقلاب نشان مي دهد كه از نخستين روز پيروزي ، نه تنها كار بر انقلابيون پيروز شده ، آسان نگشت ،بلكه سيل توطئه ها به سمت انقلاب روانه شد و سپاه به عنوان اولين نهاد مردم محور برخاسته از بطن انقلاب ، مقابل اين توطئه ها ايستاد. از آن جمله مي توان به تحركات نيروهاي تجزيه طلب در مناطق مرزي اشاره كرد كه طي آنها سپاه پاسداران ،كه عمدتاً متشكل از مردم همين مناطق بود ،توانست چشمان فتنه را كه سرمه خارجي ها جلابخش شان بود ،كور كند و امنيت را به مردم و حفظ تماميت ارضي را به ايران هديه نمايد. در جريان كودتاي نوژه نيز ، سپاه نقش كليدي در كشف و خنثي سازي اين تحرك سياسي - نظامي داشت. جنگ كه شروع شد ، در فقدان ارتش منسجم ، اين سپاه بود كه با سازماندهي نيروي عظيم مردمي در قالب بسيج ،توانست مسووليت اصلي حراست از ميهن و انقلاب و جمهوري اسلامي را عهده دار شود و صدامي كه قرار بود ظرف يك هفته پس از آغاز جنگ ، در تهران كنفرانس مطبوعاتي برگزار كند ،پس از هشت سال ، بي آن كه چيزي به دست بياورد ، در همان بغداد ماندگار شد و در نامه اي كه به رئيس جمهور وقت ايران نوشت،رسماً اذعان كرد كه ايران به هر آنچه خواست رسيده است و اين مهم ،قطعاً محقق نمي شد مگر با مديريت جنگ توسط سپاه . سپاه در شرايطي عهده دار دفاع از كشور در مقابل ارتش كلاسيك و بسيار مدرن و مجهز عراق شد كه بنيانگذاران آن ،نه دانشكده هاي نظامي ديده بودند و نه از فنون روز جنگ آوري خبر داشتند ولي در مقابل دشمني كه به قصد اشغال آمده بود و در انديشه برگزاري كنفرانس مطبوعاتي براي اعلام پيروزي اش در تهران بود ، نمي شد منتظر رفتن به دانشكده هاي نظامي و فارغ التحصيل شدن افسران نشست . بنابراين ،سپاه با همان مردمي كه انقلاب كرده بودند ،شكل گرفت - و با آزمون و خطاهايي كه در آن شرايط بغرنج گريزي از آنها نبود - راه خود را از دل حودث بي ترحم جنگ پيدا كرد و اندك اندك كار را به جايي رساند كه بزرگترين عمليات نظامي آن دوران را در قالب حركت هايي مانند كربلاي 5 و والفجر 8 شكل داد و شكست دشمنان و شگفتي جهانيان را باعث شد و سرانجام همان سپاه تازه كار ، بدانجا رسيد تجربيات و ابداعاتش در عرصه جنگ هاي كلاسيك و نامتقارن ، در بسياري از دانشكده هاي نظامي جهان ، تدريس مي شود. بعد از جنگ نيز ، ايران ، كشوري آسيب ديده كه بسياري از زيربناهايش ويران شده بود ، محسوب مي گشت . در چنان شرايطي اگر سازندگي شكل نمي گرفت ، زندگي مردم و بقاي نظام قطعاً با چالش جدي مواجه مي شد. با اين وجود ، براي ساختن ايراني بدين وسعت ، سازوكاري عظيم و نيروي فراوان نياز بود كه اقتصاد نحيف شده ملي و نيز بخش تازه شكل گرفته خصوصي ، فاقد چنين تواني بودند. سپاه اما ، به دليل نيازهاي جنگ ،در طول هشت سال دفاع مقدس ، اين سازو كار را به ويژه در عرصه مهندسي شكل داده بود و نيروي انساني فراواني هم در اختيار داشت .بنابر اين ، در همان آغاز دوران سازندگي ، انرژي خود را كه تا ديروز مصروف جنگ مي كرد ، معطوف ساختن ايران كرد و بدين ترتيب بسياري از جاده ها ، پل ها ،سدها ،كارخانه ها ، مزارع و ... توسط سپاه احداث يا بازسازي شد و آرام آرام خوني به رگ هاي اقتصاد تازه از جنگ رهيده ايران تزريق شد تا ديگران نيز بتوانند با بهره گيري از فضاي جديد ،وارد عرصه سازندگي شوند. در تقويت توان نظامي و بنيه دفاعي كشور نيز - كه امروز افتخار هر ايراني است - سپاه پيشقدم و با استفاده از تجربيات دوران جنگ و نيروهاي تحصيل كرده اش ، موفق شد كشوري را كه تا قبل از اين ، كلاشينكف و فشنگ را نيز وارد مي كرد ، به حدي از توانمندي برساند كه به دهها كشور جهان تجهيزات دفاعي صادر مي كند و توان موشكي اش در خاورميانه ،نظير ندارد. اين اقتدار نظامي ،باعث شد كه نقشه دشمنان براي حمله نظامي به ايران ،برايشان بسيار هزينه ساز باشد و الا اگر با كشوري ضعيف مانند عراق طرف بودند ،لحظه اي براي حمله و اشغال ايران ، درنگ نمي كردند. در خصوص توطئه هاي صورت گرفته عليه نظام در طول سال هاي پس از سازندگي نيز ،سپاه نقش خود را به عنوان "پاسدار انقلاب" ايفا كرد. با توجه به آنچه مختصراً درباب نقش سپاه در حراست از كشور و انقلاب و جمهوري اسلامي ذكر شد ، به جرأت مي توان گفت كه اگر سپاه به وجود نمي آمد ، اولاً در همان مراحل نخستين جنگ ،ايران به اشغال ارتش عراق درمي آمد و معلوم نبود اشغالگران با تحميل چه قراردادهايي راضي به ترك كشور مي شدند و ثانياً جمهوري اسلامي نيز نمي توانست امسال سي سالگي اش را جشن بگيرد و جهان را به نظاره تثبيت جايگاه خويش فرابخواند. درست به همين دليل است كه آمريكايي ها نيز با تشخيص نقش منحصر به فرد سپاه ، در طول سال هاي اخير تضعيف سپاه را در دستور كار خود قرار داده اند. البته ناگفته نماند كه مردمي بودن سپاه ،نقش كليدي را در تمام موفقيت هايش داشته است و سپاه ،اگر مي خواهد همچنان موقعيت پيشروي خويش را حفظ نمايد ،بايد همچنان مردمي بماند. با توجه به اين سابقه تاريخي و درخشان ، بزرگترين جفاها به سپاه ، فراموش كردن يا انكار رشادت ها و نقش آفريني هاي آن در گذرگاه هاي سخت اين 30 سال و نيز تقليل جايگاه آن به مناسبات سياسي است كه البته به نظر نمي رسد با هوشمندي فرماندهان ارشد سپاه و نظارت عاليه رهبر معظم انقلاب بر اين نهاد عظيم ، چنين جفايي شكل بگيرد. البته با توجه به مردمي بودن اين نهاد كه گستردگي اش را باعث شده است ،بي گمان تنوع سليقه ها و گرايش هاي مختلف در اين مجموعه گريزناپذير است و لذا امكان اين كه خطايي از يك عضو اين خانواده پرجمعيت سر بزند يا كسي نظر خاصي ابراز دارد ،طبيعي است و نبايد آن را به حساب كليت سپاه گذاشت و بدين بهانه به تضعيف اش پرداخت. سپاه تشكلي بي بديل در جمهوري اسلامي است و يكي از رموز پايداري و ماندگاري آن به شمار مي رود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]