تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):چه چيز مانع مى شود كه هر گاه بر يكى از شما غم و اندوه دنيايى رسيد، وضو بگيرد و به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836232890




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خاک را سلطان باید به سر کند


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خاک را سلطان بايد به سر کند
شاه
سنايي غزنوي از شاعران قرن ششم، وفات در 545 هجري قمري است او اوايل شاعري ، مداح سلاطين و بزرگان حکومتي بوده است و به دليل ديوان شعرش، هزل و مطايبه هم گفته است. اما اتفاقي در زندگي او رخ داد که مدح را رها کرده و به شعري مردمي و عرفاني رسيده است. اين اتفاق مثل اتفاق زندگي عطار راز آلود و افسانه اي است و البته چندين روايت براي تغيير رويه سنايي آمده . در اينجا تنها به يکي ازين روايات و داستان جالبش اشاره مي کنيم و سپس داستاني کوتاه از حديقه را مي خوانيم : گفته‌اند وقتي در مدح بزرگان نام و شهرتي يافته بود، شب سردي در غزنين، با دوستان هم‌پيمانه مشغول باده‌گساري بود و شعري را براي دوستان مي‌خواند که همان روز در مدح بهرام‌شاه غزنوي ساخته بود. شعر را مي‌خواند و دوستان به‌به و احسنت نثارش مي‌کردند. آخر شب شاد و سرمست از مي و چغانه و تشويق دوستان راه منزل پيش گرفت تا روز بعد شعرش را به حضور سلطان ببرد و مثل هميشه صله‌اي درخور بگيرد. برف مي‌باريد و هوا سخت سرد بود و شاعرک، سرخوش زير لب آواز مي‌خواند و مي‌رفت. در غزنين آن روزگار، ديوانه‌اي زندگي مي‌کرد از گروه «عقلاء المجانين». اين عقلاء المجانين در تمام دوران وجود داشته‌اند، خود را به جنون مي‌زدند و هرچه دل تنگشان مي‌خواست بار بزرگان و قدرقدرتان مي‌کردند، «بهلول» و «جحي» از همين تيره‌اند. ديوانه‌ي غزنه‌اي را بدان جهت لاي‌خوار مي‌خواندند که معمولاً آخر شب‌ها به ميکده‌ها و خوراک‌خانه‌ها سر مي‌زد و ته‌مانده‌ي غذاي اين و آن را جمع مي‌کرد و لاي و درد سبوهاي شراب را در شيشه مي‌کرد و با دوستان مثل خود در گوشه‌اي سفره پهن مي‌کرد. آن شب سرد، ديوانه‌ي لاي‌خوار، به تون حمام پناه برده بود و با تون‌تاب حمام به خور و نوش نشسته بود. سنايي زير برف نزديک تون حمام که رسيد چون نام خود را شنيد ايستاد و گوش داد. ديوانه‌ي لاي‌خوار به تون‌تاب مي‌گفت: «بخور و بنوش و هم‌زبان با من، از خداوند مرگ سنائيک شاعر را بخواه.» تون‌تاب مي‌گفت ـ «سنايي چرا؟ او شاعر خوبي است! شعرهاي خوبي مي‌گويد. تو چرا طالب مرگ او هستي؟» ديوانه‌ي لاي‌خوار جواب داد ـ «تو نمي‌داني، سنائيک شاعر گمراه و نادان است، ذوق و هنر شعر را خداوند به او بخشيده تا با شعرش دل مردم را شاد کند، اما او مدح سلاطين و ستم‌کاران را مي‌گويد. پس مي‌بيني که مرگ براي او خواستني است!» گويند سنايي، وقتي اين سخنان را شنيد، سخت متأثر شد، دل در سينه لرزيد، مدحي را که براي بهرام‌شاه گفته بود، پاره کرد و توبه کرد و از اين به بعد است که قدرت شعرش را براي مدح تلف نکرد و «حديقه» را ساخت که سرمشقي شد براي «مثنوي» مولوي. « پيرزن و شاه » آن شنيدي که بود چون در خورد آن‌چه با مير ماضي آن زن کرد؟ کان زن او را جواب داد درشت که به دندان گرفت ازو انگشت؟ عاملي در نسا و در باورد قصد املاک اين چنين زن کرد خانه‌ي زن به غصب جمله ببرد چون برد جامه‌ي عرابي کرد زن گرفت از تعب ره غزنين بشنو اين قصه و عجايب بين کرد انهي به قصه سلطان را به شفيع آوريد يزدان را که ز من عامل نسا املاک بستد و طفلکان شدند هلاک شاه چون حال پيرزن بشنيد پيرزن را ضعيف و عاجز ديد گفت بدهيد نامه‌اي گر هست که ز املاک وي بدارد دست نامه بستد زن و سبک آورد شادمانه به عامل باورد که به زن جمله ملک بازدهيد زن بيچاره را جواز دهيد... "آن حکايت جالب را نشنيدي که پيرزن با سلطان چه کرده؟ چنان جوابي به او داده که شاه انگشت به دهان حيران ماند! ماجرا ازين قرار بود که پيرزن در حوالي نسا و باورد زندگي مي کرد و استاندار آنجا يا همان عامل شاه  بسيار ظالم بود و تمام املاک زن را به زور ازو گرفت ، زن هم به غزنين براي شکايت رفت و ماجرا را به شاه اين گونه گفت : آخر خدا را خوش مي آيد که تمام زندگي من را غصب کرده و کودکانم را آواره کرده؟..." شاه نامه اي به استاندار نوشت که املاک زن را بازپس دهد ...زن پيش عامل شاه رفت، اما عامل مغرور و دزد، به خود مي‌گويد: زن چه غلطي مي‌تواند بکند؟ پس بي‌اعتنا در زن به تمسخر مي‌خندد، مثل از خدا بي‌خبران بسياري که جار مي‌زنند: برو هر طنابي که کلفت‌تر است پاره کن. پيرزن مستأصل دوباره پيش شاه برمي‌گردد و حکايت مي‌گويد: بود سلطان در آن زمان مشغول سخن پيرزن نکرد قبولسلطان سرش شلوغ بود و به او توجهي نکرد وباز به کاتب مي‌گويد: نامه‌اي بنويس براي عامل ما در نسا و باورد.زن مي‌گويد: چه فايده‌ي نامه؟ باز نامه را به هيچ مي‌گيرد، چنان‌که نامه‌ي اول را به هيچ گرفت.سلطان قدرقدرت مي‌فرمايد!: گر بر آن نامه مرد کار نکرد آن عميدي که هست در باورد زار بخروش و خاک بر سر کن پيش ماور (مخفف مياور) حديث بي سر و بن جناب سلطان به زن مي‌گويد: اگر باز طرف توجه نکرد، تو زاري کن و خاک بريز توي سرت. اما زن:  زن سبک گفت: ساکت اي سلطان چون نبردند مر تو را فرمان خاک بر سر مرا نبايد کرد نبود خاک مر مرا در خورد خاک بر سر کند شهي که ورا نبود در زمانه حکم رواسخن داغ و منطقي زن اوج اين شعر ساده و روان است:با خونسردي گفت : «فرمان تو را به هيچ گرفته‌اند آقاي سلطان! من خاک بر سر خود بريزم؟ خاک را شاهي بايد به فرق خود جارو کند که حکمش را زيردستان خودش هم نمي‌خوانند.» 





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 179]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن