تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 2 فروردین 1404    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

تقویم رومیزی 1404

ویزای توریستی ژاپن

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1867874030




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عاشقانه ترين دعايى كه به آسمان رفت


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: يك روز كاملاً معمولى تحصيلى بود. به طرح درسم نگاه كردم و ديدم كاملاً براى تدريس آماده ام. اولين كارى كه بايد مى كردم اين بود كه مشق هاى بچه ها را كنترل كنم و ببينم تكاليفشان را كامل انجام داده اند يا نه. هنگامى كه نزديك تروى رسيدم، او با سر خميده، دفتر مشقش را جلوى من گذاشت و ديدم كه تكاليفش را انجام نداده است. او سعى كرد خودش را پشت سر بغل دستيش پنهان كند كه من او را نبينم. طبيعى است كه من به تكاليف او نگاهى انداختم و گفتم: «تروى! اين كامل نيست.» او با نگاهى پر از التماس كه در عمرم در چهره كودكى نديده بودم، نگاهم كرد و گفت: «ديشب نتونستم تمومش كنم، واسه اين كه مامانم داره مى ميره.» هق هق گريه او ناگهان سكوت كلاس را شكست و همه شاگردان سرجايشان يخ زدند. چقدر خوب بود كه او كنار من نشسته بود. سرش را روى سينه ام گذاشتم و دستم را دور بدنش محكم حلقه كردم و او را در آغوش گرفتم. هيچ يك از بچه ها ترديد نداشت كه تروى بشدت آزرده شده است، آن قدر شديد كه مى ترسيدم قلب كوچكش بشكند. صداى هق هق او در كلاس مى پيچيد و بچه ها با چشم هاى پر از اشك و ساكت و صامت نشسته بودند و او را تماشا مى كردند. سكوت سرد صبحگاهى كلاس را فقط هق هق گريه هاى تروى بود كه مى شكست. من بدن كوچك تروى را به خود فشردم و يكى از بچه ها دويد تا جعبه دستمال كاغذى را بياورد. احساس مى كردم بلوزم با اشك هاى گرانبهاى او خيس شده است. درمانده شده بودم و دانه هاى اشكم روى موهاى او مى ريخت. سؤالى روبرويم قرار داشت: «براى بچه اى كه دارد مادرش را از دست مى دهد چه مى توانم بكنم » تنها فكرى كه به ذهنم رسيد، اين بود: «دوستش داشته باش... به او نشان بده كه برايت مهم است... با او گريه كن.» انگار ته زندگى كودكانه او داشت بالا مى آمد و من كار زيادى نمى توانستم برايش بكنم. اشك هايم را قورت دادم و به بچه هاى كلاس گفتم: «بياييد براى تروى و مادرش دعا كنيم.» دعايى از اين پرشورتر و عاشقانه تر تا به حال به سوى آسمان ها نرفته است. پس از چند دقيقه، تروى نگاهم كرد و گفت: «انگار حالم خوبه.» او حسابى گريه كرده و دل خود را از زير بار غم و اندوه رها كرده بود. آن روز بعدازظهر مادر تروى مرد. هنگامى كه براى تشييع جنازه او رفتم، تروى پيش دويد و به من خير مقدم گفت. انگار مطمئن بود كه مى روم و منتظرم مانده بود. او خودش را در آغوش من انداخت و كمى آرام گرفت. انگار توانايى و شجاعت پيدا كرده بود و مرا به طرف تابوت راهنمايى كرد. در آنجا مى توانست به چهره مادرش نگاه كند و با چهره مرگ كه انگار هرگز نمى توانست اسرار آن را بفهمد روبه رو شود. شب هنگامى كه مى خواستم بخوابم از خداوند تشكر كردم كه به من اين حس زيبا را داد كه طرح درسم را كنار بگذارم و دل شكسته يك كودك را با دل خود حمايت كنم.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن