واضح آرشیو وب فارسی:ايران: علم و دين محور شكل گيري يك تمدن
دكتر محمدهادي همايون*
مطالعات تمدني در حوزه تاريخ تمدن صورت ميگيرد و اتفاقات و حوادثي كه در كره زمين رخ ميدهد، مجموعه مطالعات تمدني را تشكيل ميدهد. شناخت از وضعيت تمدن كنوني اسلامي ـ ايراني منوط به دو عامل است، نخست شناخت و نحوه تعامل با تمدن غرب و دوم فهم ضعف مطالعات تمدني. براي شناخت تمدن خود، بايد بتوان تمدن غرب را شناخت چرا كه اين تمدن امروزه بر بخشي از جهان حاكم است و ما ناچاريم كه نسبت خود را با تمدن غرب مشخص كنيم، به همين دليل عدهاي در طول تاريخ واكنش مثبت و منفي نسبت به شناخت تمدن غرب نشان دادهاند. علاوه بر اين ما در حوزه مطالعات تمدني ضعيف عمل كردهايم و نتوانستهايم ادبيات مناسبي در اين حوزه توليد كنيم و با توجه به اينكه امروز در چه مقطعي از تاريخ قرار داريم، نيازمند آشنايي با تمدن اسلامي و غرب و توليد محتوا در اين زمينهها هستيم.امروزه شاهديم كه تمدن غرب به شكست انجاميده و تمدن جديدي در پوشش تمدن اسلامي با مركزيت جمهوري اسلامي ايران در حال شكلگيري است، اما متأسفانه مطالعات جدي در اين زمينه صورت نگرفته است و اين موضوع نيازمند مطالعه و تحليل در دانشگاهها به صورت جدي است. خوشبختانه اين تمدن اسلامي نوشكوفا براساس تجربههاي تاريخي بويژه در مقايسه با تمدن غرب يا تمدن پيشين اسلامي و تا حدودي تمدن يوناني از يك مجموعه مشخص به الگويي براي تمدنسازي دست يافته است. هنگامي كه گروهي احساس نشاط و حركت براي انجام مأموريتي كنند، تمدنسازي رخ خواهد داد. اين تمدنسازي در غرب در دوران رنسانس رخ داد و در تمدن اسلامي پيشين با شكلگيري اسلام و در يونان با مهاجرت عدهاي صورت گرفت.اتفاقي كه در تمدنسازي پس از احساس مسئوليت و مأموريت رخ ميدهد، اصلاح در باور ديني است. براي نمونه در قرون پانزدهم و شانزدهم ميلادي غرب پايگاه خود را با تغيير نگاه پروتستانيسم به مسيحيت محكم كرد و در تمدن اسلامي، دين سرلوحه قرار گرفت و قرنها رشد و بالندگي تمدن اسلامي از همين ديدگاه نشأت گرفته است.در دوران انقلاب اسلامي ايران نيز امام خميني ديدگاهي براساس شيعه انقلابي مبتني بر ولايت فقيه بين مردم ايجاد كرد و اين نگاه متمايز از ديدگاههاي پيش از خود بود و امروزه ميتوان به بررسي و تحليل نسبت انقلاب اسلامي ايران با تمدن اسلامي پرداخت.بنابراين براي شكلگيري يك تمدن علاوه بر تغيير نگرش به دين، تغيير به حوزه علم نيز نياز است، چرا كه مردم يك تمدن جديد نيازمند علم جديد هستند. در دوران رنسانس يك علم جديد مبتني بر نگاه پوزيتيويستي بر جامعه حاكم شد. پروتستانيسم در كنار مسيحيت و شهرهايي به شكل جديد ايجاد و در صدر اسلام نيز از قرون چهارم تا دهم هجري حوزه علم مهمترين بخش تمدن اسلامي به شمار ميرفت و اتفاقي كه امروزه در جمهوري اسلامي ايران نيز تكرار شده، همين توجه به محور علم است. براي يك تمدن جديد بايد مركزيت جغرافيايي نيز به عنوان الگوي علمي و ديني ايجاد شود، در اروپا قرن شانزدهم و هفدهم كشف سرزمينهاي جديد امريكا الگو قرار گرفت و در دوره اسلامي امروزي نيز جمهوري اسلامي ايران مركز و الگوي ديني و علمي قرار گرفته است.
در نهايت اينكه تمدنسازي نيازمند ابزارهاي اشاعه الگو در مركزيت خود است. در صدراسلام مدينه تحول اسلامي ايجاد كرد و در دوران معاصر نيز جمهوري اسلامي ايران مركزيتي براي حركتهاي انقلابي و اشاعه الگوي اسلامي در جهان شده است.
* دكتراي فرهنگ و ارتباطات و استاد دانشگاه امام صادق(ع)
پنجشنبه|ا|5|ا|مرداد|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]