واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خواستگارى با پدر و مادر اجاره اى همچنين در ادامه بررسى ها فهميدم «مسعود» و «منير» با اين شيوه از ۱۷ دفتر ديگر نيز كلاهبردارى كرده اند. ایران: خواستگار قلابى و همسر موقتش كه پس از استخدام پدر و مادر اجاره اى به خواستگارى دختر جوانى رفته بودند با حكم قطعى دادگاه به زندان و جريمه محكوم شدند. قضات دادگاه تجديدنظر تهران حكم مجازات خواستگار قلابى و همسر موقتش كه از ۱۷ دختر ثروتمند كلاهبردارى كرده بودند را تأييد كردند. راز نقشه تبهكارانه متهم و همدستش فروردين ۸۷ و همزمان با مراجعه به دختر جوانى به شعبه چهارم دادسراى ناحيه ۱۶ فاش شد. دختر خشمگين به بازپرس «قاسم چاربندى» گفت: چند سالى صاحب يك مهدكودك بودم تا اين كه چندى قبل ساختمان فرسوده مهد را فروختم به اميد اين كه آپارتمان نوساز ديگرى بخرم. چند روزى از فروش ساختمان نگذشته بود كه زن ناشناسى به نام «منير» به خانه ام مراجعه كرد و با چرب زبانى گفت: «برادرش «مسعود» چند روز قبل مرا در بانك ديده و نشانى خانه ما را يافته است. حالا هم قصد ازدواج دارد.» شاكى ادامه داد: ابتدا من و خانواده ام به دليل اين كه هيچ شناختى از آنها نداشتيم با پيشنهادشان مخالفت كرديم. اما وقتى با اصرار هاى «منير» روبه رو شديم ناچار اجازه داديم به خواستگارى بيايند. آن شب هم «مسعود» همراه «منير» و يك زن و مرد سالخورده به خانه مان آمدند. او كه خود را صاحب يك شركت و كارخانه در ايران و چند كشور خارجى معرفى مى كرد، دائم از دارايى ميلياردى اش صحبت مى كرد. سرانجام در مدت كوتاه آشنايى با چرب زبانى هايش من و خانواده ام را به راحتى فريب داد. حتى چند بار براى جلب اعتمادم، مرا مقابل چند خانه گرانقيمت برد و ادعا كرد، خانه ها متعلق به خودش است اما هر بار كه اصرار مى كردم يكى از آنها را ببينم، بهانه اى مى تراشيد. سرانجام در حالى كه سرگرم تدارك مراسم ازدواج بوديم، نامزدم تلفن زد و گفت: براى شركت در يك مزايده احتياج به مقدارى پول نقد دارد. اما به دليل آن كه حسابدار شركتش چند روزى به مسافرت رفته امكان صدور چك ندارد. بنابراين من هم ۴۰ ميليون تومان موجودى حسابم را در اختيارش قرار دادم. او هم قول داد بزودى آن را بازگرداند. اما ۱۰ روز بعد از اين ماجرا ناگهان ناپديد شد. بدين ترتيب سعى كردم از طريق «منير» او را پيدا كنم كه او هم با چرب زبانى هايش گفت: براى «مسعود» مشكلى پيش آمده كه بزودى بازمى گردد. چند روز بعد وقتى از آمدن «مسعود» نااميد شدم دوباره به جست وجويش پرداختم تا اين كه دريافتم او داراى همسر و فرزند است و «منير» هم همسر موقت اوست. زن و مردى را هم كه روز خواستگارى به عنوان پدر و مادرشان معرفى كرده بودند، افراد غريبه اى بودند كه با پرداخت پول، براى آن روز اجاره شده بودند. همچنين در ادامه بررسى ها فهميدم «مسعود» و «منير» با اين شيوه از ۱۷ دفتر ديگر نيز كلاهبردارى كرده اند. بازپرس پرونده پس از شنيدن اظهارات دختر جوان به مأموران پليس آگاهى مأموريت داد كلاهبردار حرفه اى و همدستش را شناسايى و دستگير كنند. مأموران پس از چهره نگارى رايانه اى و بررسى آلبوم مجرمان دريافتند، متهم فرارى از تبهكاران حرفه اى است كه تاكنون چندين بار به اتهام سرقت، زورگيرى، كلاهبردارى و جرائم مشابه زندانى بوده است. بدين ترتيب، پس از رديابى هاى گسترده متهم و همدستش دستگير شدند. آنها پس از اعتراف به جرائم خود با دستور قضايى روانه زندان شدند و پرونده نيز با صدور كيفرخواست و قرار مجرميت، به شعبه ۱۱۴۷ دادگاه عمومى جزايى تهران ارسال شد. قاضى «روح الله حسين پور» نيز پس از بررسى اوراق پرونده به دليل آنكه تنها يكى از شاكى ها از متهم شكايت كرده بود «مسعود» را به اتهام كلاهبردارى به دو سال زندان، بازگرداندن پول شاكى و پرداخت جزاى نقدى در حق دولت و «منير» را نيز به اتهام معاونت در كلاهبردارى به يكسال زندان محكوم كرد. اين حكم از سوى قضات شعبه پنجم دادگاه تجديدنظر استان تهران قطعى شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]