واضح آرشیو وب فارسی:مهر: سخني درباره دليل عدم ازدواج دختران امام موسي كاظم(ع)
سخني درباره دليل عدم ازدواج دختران امام موسي كاظم(ع)
خبرگزاري مهر- گروه دين و انديشه: همواره اين سؤال براي بسياري مطرح مي شود كه چرا دختران امام كاظم(ع) بر خلاف تأكيد پيامبر(ص) ازدواج نكردند، اما بايد گفت كه بر اساس مستنداتي كه ارائه مي شود اين مسئله شايعه پراكني بيش نيست و حقيقت چيز ديگري است كه در پي مي آيد.
يعقوبي كه از مورخين شيعه است درباره علت ازدواج نكردن دختران امام موسي كاظم(ع) مي نويسد: حضرت امام موسي كاظم(ع) وصيت فرمود كه دخترانش ازدواج نكنند، ولذا هيچيك از آنان ازدواج نكردند، به جز(ام سلمه)كه هم ازدواج واقعي نبود، بلكه وي از مصر عازم حج بود براي اينكه در اين سفر محرمي داشته باشد با پسر عمويش قاسم بن محمد بن جعفرالصادق(ع) عقد محرميت جاري كرد.
در پاسخ به اين گفته يعقوبي بايد گفت كه اولا: گفته يعقوبي بي اساس و مخالف با سنت اهل بيت(ع) است، زيرا امكان ندارد ائمه(ع) مخالف سيره جدشان رسول الله(ص) عمل نمايد، زيرا كه روايات زيادي از ناحيه مقدسه رسول الله(ص) بدست ما رسيده كه همه حاكي از اهميت اين امر مستحبي دارد تا جائي كه حضرت ختمي مرتبت مي فرمايد(فليس مني) يعني اگر كسي ازدوج ننمايد از من نيست. آيا معقول است امامي كه ما قائل به معصوميتش مي باشيم اين وصيت را در حق فرزندانش نمايد، پس بايد گفت كه نظريه يعقوبي خالي از واقعيت و غيرمستند است.
ثانيا: متن وصيتنامه حضرت امام موسي كاظم(ع) در طول قرنها و سالها از حوادث باقي مانده و در كتب تاريخي موجود است كه مرحوم كليني تمام وصيت آن حضرت را در كتاب شريف كافي نقل مي نمايد كه نوشته؛ حضرت امام موسي كاظم(ع) در اين وصيتنامه پس از آنكه همه فرزندانش را به تبعيت از امام رضا(ع) فرمان داد، در مورد فرزندانش فرموده:
"وان اراد رجل منهم ان يزرج اخته فليس له ان يزوجهاالا باذنه وامره، فانه اعرف بمناكح قومه". "هركدام از آنها اگر بخواهد خواهرش را تزويج دهد، بدون اجازه و فرمان امام رضا(ع)چنين حقي را ندارند، زيرا او به مصالح قومش در امر ازدواج از همه آنها آگاهتر است".
در جاي ديگر از همين وصيتنامه مي فرمايد: "ولا يزوج بناتي احد من اخوتهن من امهاتهن ولا سلطان ولا عم الا برأيه ومشورته، فان فعلوا ذلك فقد خالفوا الله ورسوله وجاهدوه في ملكه، وهو اعرف بمناكح قومه، فان اراد ان يزوج زوج، وان اراد ان يترك ترك". "هيچ يك از دخترانم را نبايد برداران مادري و سلاطين و يا عموهايشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت حضرت رضا(ع) اگر بدون اجازه او به چنين كاري اقدام كنند، با خدا و رسول خدا مخالفت ورزيده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند، زيرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاهتر است، پس هركس را او تزويج دهد اطاعت كند و هركسي را او تزويج نكند فرمان برد"
بايد متذكر شد كه در اين وصيتنامه حضرت بيشتر خواستند، به فرزندان خود اعلام كند كه حجت خدا بعد از وي حضرت رضا(ع) است و بايد در هر موردي من جمله مسئله ازدواج از آن حضرت اطاعت و اجازه بگيرند. بنابر بيان فوق باز فرمايش يعقوبي رد مي شود و بي اساس بودن قول او را مي توان پي برد و لذا صاحب كتاب(حياه الامام موسي بن جعفر) صريحا مجعول بودن نقل يعقوبي را علان نموده است.
نظريه دوم كه در مورد عدم ازدواج دختران حضرت موسي بن جعفر(ع) داده اند اينست كه گفته اند چون براي آن مخدرات هم كفو پيدا نمي شد لذا ازدواج ننمودند. در رد اين نظريه فوق دو جواب از مؤلف كتاب كريمه اهل بيت(ع) ذكر شده كه وي مي گويد: اولا: "سيره ائمه اطهار(ع) اين نبود كه دختران خود را به جهت پيدا نشدن(كفو) در خانه نگه بدارند و مانع از ازدواج آنها شوند، بلكه آنها عملا و قولا مومن و مؤمنه را كفو يكديگر مي دانستند و امر مي فرمودند كه اگر دين و تقواي كسي را پسنديد دختران خود را به همسري او درآوريد.
ثانيا: در عصر امام كاظم(ع) جوانان شايسته اي از اولاد امام حسن مجتبي(ع) و از تبار حضرت سيدالشهداء(ع) بودند كه مي توانستند كفو دختران آن حضرت باشند. لذا احتمالا نظر سوم درست مي باشد و آن خفقان شديد هاروني مي باشد.
خفقان و اختناق در عصر هارون الرشيد به جائي رسيده بود كه كسي جرأت نداشت به در خانه امام كاظم(ع) آمد و شد كند، كجا رسد به اينكه آرزوي دامادي آن حضرت را در سر بپروراند".
اما پاسخ ديگري نيز وجود دارد و آن اينكه اولا: همانطوري كه بيان گرديد، فاطمه كبري حضرت معصومه(ع) در سال 173 هـ .ق بدنيا آمده و نظر به اينكه اين بانو به اجماع مورخين بزرگترين دختران حضرت امام موسي كاظم(ع) بوده و همچنين آن حضرت هم در سال 183 هـ .ق به اتفاق نظر مورخين به شهادت رسيده بايد گفت كه سن آن بي بي حدود 10 سال در زمان شهادت امام(ع) بيشتر نبوده و تازه بحد بلوغ رسيده بود چه رسد كه مابقي دختران آن حضرت كه از فاطمه معصومه(ع) كوچكتر بودند، وانگهي همزمان با بلوغيت فاطمه كبري(ع) شهادت پدر موجب گشت كه فراق پرمهر پدر در وجود فاطمه معصومه(ع) و ديگر مخدرات تأثير بگذارد، و بر اثر اين تألم و مصيبت بود كه حتي فكر ازدواج را هم نمي كردند.
از طرفي آل علي(ع) در سراسر كشور اسلامي تحت تعقيب و شكنجه و آزار عمال هارون بودند و صددرصد غير از آنها براي دختران حضرت امام موسي(ع) و خاصتا براي فاطمه معصومه(ع) كه در شان و فضيلت او روايات زيادي هم وارد شده پيدا نمي شدند، دست به ازدواج نمي زدند و مضافا براينكه هنوز فراق و هجران پدر در دلهايشان باقي بود كه شهادت حضرت علي بن موسي الرضا(ع) پيش آمد و دوباره آن مخدرات لباس عزا پوشيدند و دانستيم كه امر ازدواج آنها هم مي بايست با رضايت و مشورت آن جناب صورت بگيرد.
ثانيا: چون مورخين عنايتي كافي در تاريخ تولد و وفات و ازدواج اولاد ائمه(ع) و بعضا خود ائمه(ع) نداشتند ممكن است كه آن مخدرات با تمام آن مسائل و مصائب و مشكلاتي كه مطرح گرديد، ازدواج نموده و اين سنت شايسته جدشان را پيروي كرده باشند مضافا براينكه(عدم الوجدان لا يدل علي عدم الموجود) چون مورخين مسئله ازدواج اولاد ائمه(ع) را ذكر نكرده و يا در كتب تاريخي موجود نيست دليل بر ازدواج نكردن آن مخدرات نمي توان باشد گرچه در مورد شخص حضرت معصومه(ع) همان دلائل فوق مبني بر عدم ازدواجش كافي است.
© 2003 Mehr News Agency .
شنبه|ا|27|ا|خرداد|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]