واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > پورمحبی، فرزین - بدون خجالت میگویم: «من عاشق فردوسی پور هستم!» توضیح ضروری: بیخود و بی جهت و طبق معمول، فکرتان را در خصوص جمله فوق به جاهای باریک نکشانید. آرام باشید و بگذارید ما هم در محیطی سالم و پاک، به تحلیل خودمان بپردازیم! بله...داشتم میگفتم که من دچار عشق مفرط (البته کاملا هوایی و نه زمینی!) به عادل فردوسی پور شده ام! برای این موضوع هم دلائل محکمی دارم که آنها را با زبان قابل فهم و بسیار شیرین سیاسی! (بر وزن ریاضی) به شرح ذیل،دراختیار تان،قرار میدهم: «بی طرفی غیر خنثی»از نوع فردوسی پوری... اجازه دهید برای جا افتادن این قضیه،مقدمه کوتاهی را تقدیمتان نمایم: ...بطور کلی، کارگزاران سیاست و جامعه شناسان اهل فن، معتقدند: غالب مردم به لحاظ نحوة نگرش به امورپیرامونشان(بالاخص امورسیاسی)در3گروه مشخص،جای میگیرند: گروه اول...اینور بامیها : این افراد شامل کسانی هستند که از روی خیر خواهی،تمایل زائد الوصفی دارند تا عقاید همة عالم و آدم را با زور و کتک به سمت تفکر خاص خودشان سقم دهند! (توضیح ضروری: برحسب تصادف منافعشان هم، معمولاً در همان سمت تفکراتشان است!) این افراد بیشتر، شیشه سینماها را بدون هیچ عذاب وجدانی میشکنند و اگر شیشه سینما گیرشان نیاید، فیلمی میسازند که در اثر ازدحام جمعیت، خود سینما، کُل یوم (اصطلاحی است که اخیراً وارد فرهنگ پر شکوهمان شده!) منفجر شود! (توضیح: باید پذیرفت، کارهای سختی را به عهده دارند!) گروه دوم ...آنور بامیها: گروه دوم، شامل کسانی میشوند که -برخلاف گروه اول- بشدت معتقدند، آنچنان که باید و شاید، نمیبایست سر به سر عالم و آدم گذاشته و یا اینکه آنها را به نحوی از انحاء انگولک کرد! چرا که انگولک کردن اشرف مخلوقات، کاری است بسیار مطرود و به دور از اصول تمدن و آئین حقوق بشر! (حتی در بعضی از مواقع، پیگرد قضایی هم دارد!) از این رو، آنها برای رسیدن به اهدافشان، آنقدر گفتگو میکنند و بیانیه مودبانه و فرهنگی صادر میکنند که حال دشمنانشان از اینهمه پاستوریزه بودن، بهم خورده و بالا میآورند! البته درست در همین مقطع، مبارزه این گروه با استعمار و استکبار، به نقطه حساس و اوج خودش می رسد! در نهایت هم طی یک پروسه پیچیده، بالاخره تمامی بیگانگان چزانده میشوند!! شغل این افراد،معمولاً در ساختن آهنگ«همه چیز آرومه،من چقدر خوشبختم»خلاصه میشود! گروه سوم...بیطرفان خنثی(خرس وسطی ها): اما گروه سوم، جالبترین افراد ممکنه را در خود جای داده است! چراکه این افراد، مانند خرس، در وسط تمامی قضایا، بحران ها،فتنه ها و.... به خواب زمستانی فرو میروند! آنها معمولاً در شغل بادبادک فروشی،استعداد های موثری را از خود بروز داده اند.جالب اینکه، بادبادکهایشان هم طوری طراحی شده که همواره بدرستی در مسیر بادهای وزیده شده از جناح های مختلف قرار میگیرند!...شعارشان هم چنین است: "آسته بیا آسته برو که گربه شاخت نزنه!"...تندترین حرکت سیاسی مشاهده شده از سوی آنها، دیدن اخبار 30/20 بوده! اماآنها،غالباً ترجیح میدهند که با برنامه ای مانند:«سلام صبح به خیر» و یا برنامه های آقایان محترم، «حاجیلو» و «واحدی» ،اوقات خود را سپری نمایند! اما فردوسی پور.... همانگونه که گفته شد، او فرای معادلات سیاسی و جامعه شناسی روز عمل کرده و یک رویکرد جدید به نام «بیطرفی غیرخنثی» بوجود آورده است. او در حالی که فعالانه در عرصه امور، ظاهر میشود اما به شکل ظریف و دقیقی، خود را از آلودگی های جناحی (همان اینور بامیها و آنور بامیها) و قاطی شدن در بازی های مسخره آنها دور نگاه میدارد. او بی طرف است، اما نه یک بی طرف بدون عقیده. بی طرفی او به خاطر توجیح تنبلی و یا بی غیرتی و یا ترس از عواقب امور نیست. بلکه حاکی از درایت او در نحوة برخورد با مسائل است. مسائلی که میتوانند هر لحظه، هر کسی را بلافاصله به بازیچه ای در دست صاحبان قدرت تبدیل نماید.. اما هنوز که هنوز است کسی نتوانسته فردوسی پور را در جهت منافع خودش تغییر داده و یا او را ناگزیر به تن دادن به برخی از مسایل نماید. (اصلاً همین کارهایش است که منو کشته!) اگر این روز ها مهران مدیری یک چهره نیمه سیاسی محسوب می شود (او در حالی که با صدا وسیما در افتاده، همزمان با وزارت ارشاد صفا می کند!) فردوسی پور یک چهره تمام سیاسی است،چون به هیچکس تا کنون باجی نداده! *)تفرقه از نوع فردوسی پوری ....نام فردوسی پور را باید بعنوان تنها کسی که در جهان، میتواند رابطه دو نفر را بخوبی و با استادی هر چه تمامتر بهم زده اما در عین حال محبوب همان دو نفر هم باشد، هر چه زودتر در مراکز ذی صلاح مربوطه به ثبت رساند! درست بالعکس سیاسیون و مناسبات جاری در عالم سیاست که تنها چیزی که از تفرقه افکنی نصیب شان می شود حکومت است نه محبوبیت! *) اعترافات فردوسی پوری ...افرادی که با فردوسی پور سر ناسازگاری گذاشته اند با مشاهده واکنش های حساب شده فردوسی پور، معمولاً بعد از چند روز سر عقل آمده و بعد هم اعتراف کرده اند که از عملکردشان بشدت پشیمان شدهاند! اما در سیاست، قضیه اعتراف کردن به اشتباهات، گاهی چندین ماه هم( البته بسته به اینکه در چه محلی و یا شرائطی باشند!) بطول می انجامد! قسر در رفتن فردوسی پوری ...بالاترین هنر فردوسی پور این است که بنحو شگفت انگیزی توانسته، موانع عجیب و غریب صدا و سیما را (بعنوان یک مکان کاملاً مانع خیز) یکی یکی و البته با موفقیت طی کند و از این لابیرنتهای تو در توی این رسانة ملی، جان سالم به در برد! (توضیح: کسانی مثل رشید پور، فرزاد حسنی ،-و البته تا حدودی مهران مدیری- ... علی رغم قابلیت های فراوان، در همان ابتدای کارشان گرفتار این لابیرنتها شدند و هم اکنون در شغل پرورش نوعی طیور، اشتغال دارند!) ناگفته نماند که مسئولین محترم و مختلف سیاسی، چند باری نیز خواستند تا فردوسی پور را هم، مورد تفقد و عنایت همیشگی خود قرار دهند. اما هر دفعه ، با درایت وی ، خودشان به زیر پل رفتند! (توضیح: «به زیر پل رفتن» از جمله اصطلاحات کشتی است که خود بنده هم نمیدانم کشتی گیران در آنجا چه کاری میکنند!) از این رو پیشنهاد می شود، کارگزاران سیاسی برای خروج از بحران های مختلف، شیوه های او را بکار گیرند!تهاجم از نوع فردوسی پوری ...فردوسی پور بخوبی میداند که چگونه با تندی بر کسی بتازد و در عین حال او را نرنجاند! جالب آنکه اگر هم برنجد با رفتاری مظلو مانه ، شرائط را به گونهای شکل می دهد که از سوی مردم، شخص مورد تاخته شده، مورد سرزنش قرار میگیرد، نه فردوسی پور! واین یعنی سیاست و کیاست و یا همان پولیتیکی که «سرکار استوار» سریال «صمد آقا» از آن بارها استفاده می کرد! قابل توجه سیاستمدارانی که از حربه تخریب و تهاجم خوششان می آید اما نمی دانند چگونه از آن استفاده نمایند!حیای فردوسی پوری...او ملاحظه کار نیست اما ملاحظه همه کس و همه چیز را میکند. معمولاً چنین اتفاقی،کمتر در عالم سیاست دیده می شود!متاسفانه سیاستمداران، همینکه آتویی از یکدیگر می گیرند، بدون ملاحظه ای حتی ناموسی(!) بلافاصله پته یکدیگر را به روی آب می ریزند! بنابراین پیشنهاد می شود، سیاستمداران درخصوص برملا کردن سوتی های طرف مقابل(و یا رقبایشان)حیای فردوسی پوری را رعایت نمایند.مطمئن باشند که خیرش را هم خواهند دید! چون او دیده! طنز فردوسی پوری...فردوسی پور طنز پرداز نیست اما بهترین طنزها را می توان از او شنید! (توضیح:این مطلب را کسی میگوید که سالها در عرصه های مختلف طنز، عمرش را هدر داده ! طبیعی است که اگر او در این سالها هویج میکاشت هم اکنون، دشت هویج در اطراف تهران، متعلق به او بود!) بله...او بدون آنکه مانند بسیاری از مدعیان طنز، بخواهد با کلماتی مانند: «کته کله، عشقولانه و...» مردم را بخنداند در کلام طنز خود، از ادبیاتی استفاده میکند که امثال حقیر، به پایش لنگ میاندازند! لطفاً به این جمله توجه کنید: "پرسپولیس چون میدونه شکست، پلی است برای پیروزی، به همین خاطر هم،این روزها بیشتر وقتش صرف پل سازی میشه!"آیا به نظر شما برای گوشه زدن به شکستهای پیاپی یک تیم،این توجیح کنایه آمیز،همان کارکردوهدف اصلی از طنز را بیان نمی کند؟ حرفه ای بودن و غافلگیری از نوع فردوسی پوری...او یک کار بلد و حرفه ای، در امر برنامه سازی تلویزیون است.به همین خاطرهم، هر آیتم و یا قسمتی را که در برنامهاش میگنجاند، بلافاصله مورد توجه واقع شده و بینندگانش را بنوعی غافلگیر می کند. (به قسمتهایی مانند: دوربین 90، 90 درجه و ...توجه نمائید.) بدین ترتیب، به کلیه سیاستمدارانی که مایلند، گاه و بیگاه مردمشان را غافلگیر نمایند پیشنهاد می گردد، برای سورپریز کردن مردم و برای جلوگیری از بیمزه گی بیش از حد، از شیوه های ایشان استفاده نمایند!حداقل قابل تحمل تر است! تحمل انتقاد از نوع فردوسی پوری.... او برخلاف سیاستمداران از انتقاد نمی ترسد! او چندان اهل سانسور نیست .دلیلش آن نیست که دچار مازوخیسم است و یا عاقبت خیلی چیز ها را نمی فهمد. بلکه او به عکس سیاستمداران از این تهدید بعنوان یک فرصت، بهره میگیرد! به یاد بیاورید که چگونه با منتقدین دو آتشه تبریزی اش با همین شگرد کنار آمد و تمام حرف ها و حتی اهانت های آنان را از برنامه اش پخش کرد . البته نتایج چنین تدبیری هم آن شد که همه چیز این ماجرا را به نفع او پایان داد! شخصیت فردوسیپوری ...فردوسی پور را به خاطر شخصیتش دوست دارم ( پس حالا متوجه شدید که عشق من به او زمینی نیست؟...مثلاً چرا نگفتم به خاطر هیکل و قیافه اش!؟) فردوسی پور چون آدم بی ادبی نبوده و نیست، یکبار هم در انظار، با شورت ورزشی ظاهر نشده و عکسی نگرفته!! اما از طرفی هم با رفتارش، جوری عمل کرده، تا همه شورت ورزشی پوشها- علی رغم مخالفتهای اولیه شان با وی- هم اکنون در داخل گود برایش زنگ می زنند! بطور کلی و رویهم نرفته، به این موضوع می گویند: «شخصیت»!... قابل توجه سیاست مداران بی چاک ودهنی که خیلی چیز ها را برای مخفی کردن خیلی چیز های دیگرشان می پوشند، اما در عین حال دستشان همواره رو است و کسی هم برایشان تره هم خرد نمی کند.... و بالاخره... هزاران دلیل دیگر مانند: حافظه فوق العاده (مثلاً برای تحقق وعده ها)،فرو خوردن خشم ،اطلاعات کارآمد و تخصص لازم و....که سیاسیون معمو لاً این ویژگی ها را ...... این بود دلائل عشق من به عادل فردوسی پور.... * توضیح ضروری: آقای فردوسی پور برای نوشتن این مطالب، تاکنون پولی به من نداده است. اما اگر ایشان مایل باشند که بعد از خواندن این متن، مبلغی را به من پیشنهاد نمایند، به چنین پیشنهادی بلافاصله پاسخ مثبت می دهم! همچنین ایشان میتوانند، شمارة حساب و لیست مایحتاج من را از سردبیری خبرآنلاین بگیرند و به شکلی هدفمند، آنرا بحسابم واریز نمایند!)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]