واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > علایی، حسین - شهر سوسنگرد یکی از شهرهایی است که در همان روزهای آغازین حملة عراق به ایران، مورد تهاجم ارتش بعثی قرار گرفت. این شهر در آن هنگام دارای مردمی شیعه و عرب و با جمعیتی حدود 15 هزار نفر بود. در زمان شروع جنگ، مردم دشت آزادگان درسوسنگرد و 193 روستای این ناحیه به دامداری و کشاورزی مشغول بودند. مأموریت حمله به سوسنگرد به لشکر 9 زرهی ارتش عراق واگذار شده بود. این لشکر پس از عبور از مرز از تنگة چزابه بدون این که با مقاومت عمدهای روبرو شود، به سمت شهر بستان در 17 کیلومتری مرز حرکت کرد و پس از رسیدن به اطراف بستان به سمت سوسنگرد که 31 کیلومتر از بستان فاصله داشت، ادامه پیشروی داد. نیروی دیگری نیز از محور کوشک- طلائیه به سمت سوسنگرد- حمیدیه پیشروی کرد و با عبور از رودخانه کرخه کور در 4 مهر ماه 1359 وارد اطراف شهر سوسنگرد شد و سپس آن را به تصرف در آورد و در آنجا متوقف شد. تانکهای عراقی پس از عبور از رودخانه کرخه برای اولین بار در 6/7/1359 وارد شهر سوسنگرد که در 60 کیلومتری شمال غربی اهواز قرار دارد، شدند و آقای حبیب شریفی فرمانده سپاه سوسنگرد و خانوادهاش را به اسارت درآوردند. به هنگام حملة ارتش عراق مردم سوسنگرد در شهر بودند و ارتش بعثی نفراتی از وابستگان خود از اهالی سوسنگرد را به عنوان فرماندار و مسئولین دیگر برای ادارة شهر انتخاب کرد. سوسنگرد چهار روز در تصرف ارتش عراق بود. پس از اشغال سوسنگرد، ارتش عراق پیشروی خود را ادامه داد و از حمیدیه عبور کرد، ولی وارد آن نشد. هدف نهایی ارتش عراق از تهاجم از این محور رسیدن به اهواز بود. ارتش عراق انتظار حماسه آفرینی و مقاومت نیروهای ایرانی را نداشت و تصور میکرد که میتواند به پیشروی خود ادامه دهد. اما رزمندگان سپاه خوزستان به مقابله با ارتش بعثی پرداختند. با برنامهریزی صورت گرفته، عملیاتی چریکی در بامداد روز 9/7/1359 به فرماندهی پاسدار علی غیور اصلی به همراه 23 تن دیگر از رزمندگان خوزستانی در پیچ حمیدیه صورت گرفت. این شبیخون که با شرکت رزمندگان بسیار با انگیزه انجام شد عقب نشینی واحدهای ارتش عراق را به دنبال داشت و در پی آن شهر سوسنگرد آزاد شد. در این عملیات بالگردهای کبرای هوانیروز هم به شکار تانکهای عراقی پرداختند و نقش خوبی در انهدام قوای زرهی ارتش بعثی ایفا کردند. در جریان تهاجم بالگردهای هجومی یکی از آنها مورد اصابت قرار گرفت و خلبان آن (سرهنگ وطنپور) به شهادت رسید. سرانجام در جریان این شبیخون موفقیت آمیز، تعداد22 تانک و نفربر ارتش عراق به غنیمت گرفته شد و 4 پاسدار رزمنده به شهادت رسیدند. پس از آزادی سوسنگرد وقتی آقای غیور اصلی به همراه آقای احمد غلامپور با یک جیپ آهو استیشن به سمت دهلاویه میرفتند تا وضع قوای دشمن را بررسی کنند با یک کمپرسی که از روبرو میآمد تصادف کردند.در این سانحه آقای غیور اصلی به شهادت رسید و سایر سرنشینان خودرو هم مجروح شدند. غیور اصلی از تکاوران ویژة ارتش بود که به سپاه پیوست و قبل از آغاز جنگ به کار آموزش میپرداخت. او ابتدا در درگیریهای کردستان شرکت داشت و سپس قبل از شروع جنگ به خوزستان رفت. اندام ورزیدهای داشت و افراد گردان بلالی توسط وی آموزش دیده بودند. هنگام جنگ، خانوادة وی در مشهد بودند و خود در جبهة سوسنگرد میجنگید. پس از آزادسازی سوسنگرد افراد وابسته به رژیم بعثی عراق که به عنوان فرماندار و مسئولیتهای دیگر منصوب شده بودند، به دام افتادند. با استقرار رزمندگان در شهر و از آنجا که سوسنگرد به یکی از جبهههای فعال تبدیل شده بود و احتمال حملة مجدد ارتش عراق به آن میرفت، مردم شهر را ترک کردند. از این پس و با مشخص شدن اهمیت حفظ سوسنگرد، پاسداران و مردم داوطلبی که از شهرهای مختلف کشور به ویژه آذربایجان به جبهه جنوب اعزام میشدند، عمدتا خود را به سوسنگرد میرساندند و در آنجا به مقابله با ارتش متجاوز عراق میپرداختند. گرچه ارتش عراق در تصرف سوسنگرد شکست خورده ولی نمیتوانست از اشغال این شهر صرف نظر کند؛ بنابراین بار دیگر واحدهایی از لشکر 9 زرهی در روز 23/8/1359 از شمال رودخانه کرخه کور که بعدها به کرخه نور تغییر نام یافت، به طرف جاده حمیدیه- سوسنگرد پیشروی خود را آغاز کردند و شهر سوسنگرد را در 24 آبان 1359 از شرق، جنوب و غرب به محاصره درآوردند. در آن هنگام حدود 300 رزمنده از سپاه و بسیج در شهر مقاومت میکردند. در این هنگام نبردهای خیابانی بین مدافعین شهر با تانکها و زرهپوشهای عراقی آغاز و حماسههای بسیاری خلق شد. از آنجا که شماری از رزمندگان تبریزی جزو مدافعین شهر بودند، در تماسی با آیت الله سید اسدالله مدنی امام جمعة تبریز از ایشان استمداد طلبیدند. آیت الله مدنی بلافاصله پس از تماس با دفتر امام خمینی(ره) در جماران به تهران عزیمت کرد و طی دیداری با امام خمینی(ره)، ایشان را در جریان محاصرة سوسنگرد قرار داد. امام نیز فورا از طریق حجت الاسلام حاج آقا شهاب الدین اشراقی به رئیسجمهور بنی صدر دستورات لازم را صادر کردند. نیروهای عراقی در 25 آبان ماه به منظور اشغال مجدد سوسنگرد به آن شهر حمله کردند. با دستور امام که تا فردا باید سوسنگرد آزاد شود و با پیگیریهای به عمل آمده، یک گروه رزمی با استعداد چند اسکورپین و تعدادی نفربر در بامداد روز 26 آبان ماه از سمت تپههای فولی آباد اهواز به کمک محاصره شدگان شتافتند. نیروهای گروه جنگهای نامنظم هم با حدود 20 نفر به فرماندهی دکتر چمران به کمک آمدند. حمله از بیرون و مقاومت از درون شهر موثر واقع شد و سرانجام در ساعت دو و نیم بعد از ظهر روز 26 آبان ماه، رزمندگان اسلام با شکستن حلقه محاصره از سمت شرق وارد شهر شدند و دوباره حلقة محاصرة سوسنگرد را شکستند و از افتادن این شهر به دست ارتش بعثی جلوگیری کردند. در این درگیریها حدود 80 نفر از رزمندگان اسلام که عمدتا در شهر مقاومت میکردند، به شهادت رسیده یا زخمی شدند و دکتر چمران نیز از ناحیة پا مجروح شد. در این عملیات پیروزی بزرگی نصیب قوای اسلام شد و ناکامی ارتش بعثی در تصرف سوسنگرد به میزان زیادی عراق را از پیشرویهای بیشتر مأیوس کرد. پس از مدتی و بعد از دفع عملیات نصر، ارتش عراق باز هم عزم تهاجم به سوسنگرد را کرد. برای آخرین بار در 18 دی ماه 1359 واحدهایی از ارتش عراق از سمت جادة هویزه به مواضع رزمندگان اسلام در سوسنگرد حمله کردند، ولی این بار هم با پرتاب سه فروند موشک تاو از سوی چند تن از اعضای گروه سوار زرهی ارتش که موجب انهدام سه تانک عراقی شد، ارتش بعثی از پیشروی باز ماند و حملة مجدد ارتش عراق به سوسنگرد دفع شد. در مجموع در دوران جنگ، سوسنگرد سه بار از سوی ارتش عراق محاصره و یک بار هم به اشغال کامل درآمد. از نظر نظامی و به شرط آمادگی از قبل، شهرهای سوسنگرد و هویزه به دلیل وضع طبیعی محصور بودن با رودخانهها قابل دفاع بودند و اگر یک طرح پدافندی مناسب پیش از آغاز جنگ وجود داشت، یگانهای ارتش میتوانستند در مواضع خود مقاومت کرده و این دو شهر را حفظ کنند. اگر سوسنگرد و عین خوش در روزهای آغاز جنگ به دست ارتش عراق نمیافتاد، تأثیر زیادی در حفظ خوزستان داشت و جنگ زودتر به پایان میرسید. به هر حال ارتش عراق دو بار از مسیر سوسنگرد تا نزدیک شهر اهواز پیشروی کرد، ولی با مقاومت رزمندگان و مردم آن دیار مواجه و مجبور به عقب نشینی شد. سرانجام ارتش عراق علیرغم تلاشهای بسیار نتوانست اهواز را تصرف کند و در نهایت در دب حردان مستقر شد و آرایش دفاعی به خود گرفت. در مجموع باید گفت یکی از بیشترین مقاومتها در جریان تهاجم عراق، در منطقة سوسنگرد صورت گرفت و پس از درگیریهای شجاعانة خرمشهر،شدیدترین نبردها در جبهة سوسنگرد اتفاق افتاد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 392]