محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826238929
اگر سپاه در جنگ نبود قطعاً شکست میخوردیم
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > علایی، حسین - گفتگو با روزنامه روزگار/شماره 1492/ اردیبهشت 90 سپاه پاسداران نهادی است که با انقلاب زاده شد و در عین مسوولیت حفاظت از آن را هم عهدهدار شد تا در مقاطع سخت و حساسی همچون جنگ، از این مهم برآید، بهطوری که بسیاری از فرماندهان و پیشکسوتان سپاه برآنند اگر سپاه در هشت سال جنگ تحمیلی نبود، سرنوشت جنگ غیر قابل تصور بود و مشخص نبود ارتش به تنهایی چه میتوانست بکند. دکتر حسین علایی یکی از فرماندهان است که میگوید بدون سپاه قطعاً شکست میخوردیم. گفت و گویی با حسین علایی به بهانه سالگرد تدوین اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صورت گرفت که البته برخی ( از جمله مصاحبه کننده) آن را به اشتباه،سالروز تأسیس سپاه میدانند. در همین باره نیز علایی توضیحاتی داده و تفاوت این دو مناسبت را تبیین کرده است. سردار حسین علایی از پیشکسوتان سپاه به حساب میآید که پس از تشکیل نیروی دریایی سپاه در سال 1364 اولین فرمانده این نیرو شد. پیش از نیروهای سهگانه سپاه نیز او فرماندهی یگانهای دریایی سپاه را بر عهده داشت. وی سابقه ریاست ستاد مشترک سپاه و قائم مقامی وزارت دفاع را نیز دارد و هماکنون عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین (ع) است. در ابتدا مقدماتی از شکل گیری سپاه پاسداران بگویید و اینکه چرا با وجود ارتش، ایده تاسیس نهادی انقلابی و نظامی مطرح شد؟توجهی مختصر به تاریخ انقلابهایمان پاسخ این سوال را به همراه دارد. در نهضت مشروطه مردم با تمام توان و تلاش خود، نهضتی را به پا کردند که نتایج مثبت و مبارک فراوانی را نیز به همراه داشت اما نیروهای مسلح باقیمانده از ساختار پیش از مشروطه، به راحتی توانستندمشروطه و بسیاری از دستاوردهای آن را تخریب کنند. کودتای سال 32 نمونه دیگر این اتفاق است. شما میدانید در 25 مردا این سال شاه به بغداد فرار میکند اما به فاصله سه روز عوامل مسلح شاه مجددا زمینههای بازگشت وی و براندازی دولت مصدق را فراهم کردند. با عبرت از این ناکامیهای تاریخی بود که ابتدای پیروزی انقلاب همه بزرگان و سیاستمداران انقلابی به فکر تاسیس نهادی مردمی و نظامی افتادند و ایده تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ترتیب شکل گرفت. در آن زمان هم هیچ فرد و گروه سیاسیای مخالف این ایده نبود. ولی دولت موقت نظر دیگری داشت.آنها هم با اصل این ایده مخالف نبودند منتها معتقد بودند سپاه باید زیر نظر دولت تشکیل شود و فعالیت کند. از این رو بود که خود دولت موقت هم سپاهی تشکیل داده بود. به موازات سپاه تشکیل شده زیر نظر دولت موقت سپاه دیگری زیر نظر شورای انقلاب شکل گرفته بود. لذا همه سیاستمداران با هر گرایش و تفکری معتقد به تشکیل سپاه پاسداران بودند تا عناصر نیروهای مسلح باقیمانده از رژیم قبلی، طمع نابودی انقلاب را نداشته باشند و انقلاب اسلامی دچار همان بلایی نشود که مشروطه و نهضت ملی به آن مبتلا شده بودند. طبیعی بود در این شرایط نیرویی انقلابی به وجود آید که بدنه اصلی آن خود مردم و انقلابیون باشند. اما ارتش در 21 بهمن وفاداری خود به انقلاب را اعلام کرده بود و لذا همان هدف مورد نظر شما یعنی حفظ انقلاب میتوانست توسط ارتش صورت گیرد. اشتباه نکنید، در 21 بهمن 57 ارتش اعلام وفاداری به انقلاب نکرده بود، صرفا اعلام بیطرفی کرده بود ضمن اینکه این بیطرفی در مورد کل ارتش نبود. آن گروه از ارتشیها هم که در 21 بهمن آمده بودند اعلام وفاداری به انقلاب نداشتند بلکه گفتند از رژیم شاه هم حمایت نمیکنند،در مقابل تسلیم انقلاب هم نمیشوند. ارتش ماموریت دفاع از تاج و تخت سلطنت را برعهده داشت و زمان لازم بود تا این ماموریت را زمین بگذارد و به صف انقلابیون بپیوندد. ارتش پس از پیروزی انقلاب آمادگی دفاع از تمامیت ارضی و خواستههای مردم انقلابی را به طور کامل نداشت. البته در ماههای آخر نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی با فرمان امام خمینی تعدادی از سربازان از ارتش فرار کردند و به مردم پیوستند و در 19 بهمن 57 نیز تعدادی از همان نیروی هوایی با حضور در منزل امام خمینی در خیابان ایران پیوستن خود را به انقلاب اسلامی و تبعیت از از رهبری انقلاب اسلامی اعلام کردند. اما بنیانگذار انقلاب هم چنین نگاهی به ارتش نداشت و به همین جهت شخصا 29 فروردین را هم روز ارتش اعلام کردند.بله. این از هوشیاری و درایت امام خمینی بود که بهرغم همه تلاشهابرای انحلال ارتش، اعلام کردند ارتش باید باقی بماند و اجازه ندادند زمزمه برخی از انقلابیون و برخی از گروههای سیاسی که دست به قیام مسلحانه علیه انقلاب زدند مبنی بر تعطیلی ارتش جدی شود. زیرا گروهی به بهانه وجود بقایای فاسد و طاغوتی ارتش معتقد به انحلال کل ارتش بودند اما در این شرایط امام خمینی در 29 فروردین سال 58 صریحا اعلام میدارندحفظ ارتش ضروری است و در چنین روزی بود که ارتش جمهوری اسلامی برای اولین بار به جای آنکه مقابل شاه رژه برود در تمامی شهرها از پادگانها بیرون آمدند و در مقابل مردم رژه رفتند و اعلام داشتند ارتش برای ملت است. اگر به قول شما ارتش در 21بهمن 57 تنها اعلام بیطرفی کرده بود در 29 فروردین 58 که انقلابی بودن خود را ثابت کرده بود، پس چرا در دوم اردیبهشت همین سال یعنی به فاصله چهار روز ایده تشکیل سپاه پاسداران شکل میگیرد؟سپاه در دوم اردیبهشت 58 تشکیل نشد. سپاه در همان 22 بهمن سال 57 شکل گرفت. حتی اگر شما به آرم سپاه هم نگاه کنید ذیل آن تاریخ 57 آمده است. یعنی همان فردای پیروزی انقلاب. پس دوم اردیبهشت سالگرد چه روزی است؟در این روز تشکیلات رسمی سپاه شکل میگیرد. همانطور که اشاره شد سپاه تا قبل از چنین روزی پراکنده بود. بخشی از آن زیر نظر دولت موقت بود و بخش دیگر آن ذیل شورای انقلاب تعریف شده بود. در دوم اردیبهشت سال 58 سپاه اساسنامه خود را تعریف کرد و به عنوان نهادی مستقل و رسمی کار خود را آغاز کرد. آن هم اینگونه که برخی از مسوولان دور هم جمع شدند و اساسنامهای را که تهیه کرده بودند، بردند قم خدمت امام خمینی. امام هم تایید کرده بودند و سپاه به طور رسمی وارد قانون شد. اما عملا تشکیل سپاه باز میگردد به 22 بهمن 57. از مقدمات شکلگیری سپاه و حواشی آن صرفنظر میکنیم تا برسیم به عملکرد سپاه در مقطع حساس جنگ تحمیلی. با توجه به اینکه شما از فرماندهان اولیه سپاه بودید به نظرتان نقش سپاه در جنگ تا چه میزان ضروری بود؟تا این حد که اگر سپاه در جنگ نبود قطعاً شکست میخوردیم. چرا قطعاً شکست میخوردیم؟برای آنکه آن زمان سازمان نظامی منسجمی وجود نداشت. ارتش عراق در همان روزهای اول جنگ تمام مرزها را رد کرده بود و با وجود ارتش ایران توانسته بود به اهداف اولیه دست یابد. در همان سال اول جنگ ارتش جهت جلوگیری از نفوذ عراق حملاتی را طرحریزی کرده بود که همه آنها با شکست مواجه شده و بسیاری از تجهیزاتش را از دست داده بود. در این شرایط بود که سپاه وارد عمل شد و اگر سپاه نبود قطعا ً شکست میخوردیم. لذا اگر ارتش به تنهایی قادر به دفاع از مرزهای کشور بود که مانعی وجود نداشت تا فقط ارتش جنگ را اداره کند. اما میبینید اینچنین نبود. واقعاً ارتش ما نمیتوانست به تنهایی از پس ارتش مجهز و مسلح عراق برآید. با ذکر خاطرهای این مطلب را روشن میسازم. من در ابتدای جنگ فرمانده سپاه آذربایجان شرقی بودم. نیروهای داوطلب قابل توجهی را جمعآوری کرده بودیم تا به مرز عراق ببریم. زمانی گه این نیروها به اهواز اعزام شدند برای ورود به جبهه جنگ مواجه با دژبان ارتش شدند. یعنی ارتش اجازه ورود سپاه به جنگ را نمیداد؟در ابتدا اینگونه بود. چون شرایط جنگی حاکم بود. ارتش کنترل امور را در دست گرفته بود و نمی گذاشت مردم به جبهههای جنگ وارد شوند زیرا خوف از بین رفتن جان آنان را داشت، هر چند در ادامه سپاه با پتانسیلی که داشت توانست نیروهای مردمی و داوطلب را بسیج کند و در جنگ نقشی را ایفا کند که هیچ نهاد دیگری قادر به انجام آن نبود. بخش مهمی از جنگ ما مرهون همین نیروهای داوطلب و بسیجی بود که در قالب سپاه به جبههها اعزام میشدند. پس اگر سپاه نبود، نیروهای مردمی و داوطلب در خود ارتش سازماندهی میشدند.چنین چیزی امکان نداشت. کسی که داوطلب اعزام به جنگ است. چه فرقی میکند در قالب سپاه به جبهه اعزام شود یا ارتش؟فرق میکند زیرا ساختار ارتش و سپاه متفاوت از هم است. ضمن اینکه ارتش زمان جنگ را با ارتش الان مقایسه نکنید. فرهنگ ارتش در آن دوره همچنان ریشههایی از ارزشهای طاغوتی را در خود داشت. به این دلیل است که میگویم ساختار ارتش طوری نبود که بتواند نیروهای داوطلب مردمی و انقلابی را در خود هضم کند و از آنها بهرهبرداری کند. خدا رحمت کند شهید صیاد شیرازی را. خاطرم هست ایشان میگفتند اگر نیروهای بسیجی و مردمی را به من هم بدهند همان کاری را میکنند که فرماندهان سپاه میکنند. اما به رغم روحیه بسیجی گونه و شهادتطلبانهای که مرحوم صیاد داشتند اینچنین نشد. در دورهای ایشان توانستند عدهای از نیروهای بسیجی را جذب ارتش کند و حتی گردانهایی را تحت عنوان گردانهای «شهادت» راهاندازی کرد اما با آنها هم آن موفقیت مورد نظر حاصل نشد. چطور شهید صیاد نمیتوانست از نیروهای داوطلب استفاده کند و مثلاً آقای محسن رضایی میتوانست؟شخصیتها و افراد مهم نیستند، ساختارها مهم است. به عنوان مثال اگر شما ساختاری دارید که مخصوص پلسازی است با همان ساختار نمیتوانید ساختمانسازی کنید یا اگر هم بتوانید ساختمانسازیتان چندان موفق نخواهد بود. هر سازمانی، ساختار و فرهنگ خاص خود را دارد. به همین دلیل است که علم مدیریت هم سعی میکند با توجه به این ساختارها، طرح ریزی کند. نیروهای انسانی متفاوت عملکردهای گوناگونی دارند. نیروهای بسیجی داوطلب نمیتوانستند همان کاراییای را که در سپاه داشتند در ارتش هم داشته باشند. اما خیلی از فرماندهان سپاه هم خود سبقهای ارتشی داشتند. افرادی همچون شهید کلاهدوز.اتفاقاً به نکته خوبی اشاره کردید. چرا این بزرگان در همان ارتش باقی نماندند و به سپاه آمدند. خیلی چیزها را شما خبر ندارید. در آن زمان خیلی از فرماندهان و افسران حزبالهی و انقلابی ارتش به سپاه پیوستند. دقیقاًبه خاطر همان ساختار و فرهنگی که به آن اشاره کردم. ارتشی که در سال 58 وفاداری خود را به انقلاب اعلام کرده بود به دلیل همان ریشههای طاغوتیاش، طرح کودتای نوژه را اجرا میکند. کودتایی را که توسط چند نفر یا گروهی خاص طرح ریزی میشود نمیتوان به حساب کل ساختار ارتش گذاشت.اگر زمینه آن در کل ساختار ارتش نبود، کودتایی هم شکل نمیگرفت ضمن اینکه بخش عمدهای از ارتش اعم از نیروی هوایی، بخشی از نیروی زمینی،لشکر 92 ارتش درگیر ماجرای کودتای نوژه بودند. یعنی آنگونه که شما میگویید هم نبود که تنها چند نفر در ارتش درگیر کودتا باشند بلکه برخی از سازمانهای ارتش در کودتا شرکت داشتند. البته اکثریت ارتش با کودتا همکاری نمیکرد. یکی از مسائل عمده سپاه در جنگ بحث آموزش نیروها بود. آیا نیروهایی که در قالب سپاه روانه جبههها میشدند از آموزش کافی برخوردار بودند؟بله آنها بعد از طی دورههای آموزشی به جبههها اعزام میشدند. منظورم دو ماه یا سه دوره آموزشی سربازان نیست. فرماندهان و تصمیم گیرندگان اصلی سپاه مدنظر است.احتمالاً میدانید که بسیاری از عملیاتهای بزرگ ما توسط فرماندهان سپاه طرحریزی میشد. در ضمن نیروهای بسیجی هم از آموزشهای لازم بهرمند بودند. از همان ابتدا مهمترین پایگاههای سپاه، پایگاههای آموزشی بود. قطعاً به هر میزانی که نیاز بود تمامی نیروهای سپاهی اعم از فرماندهان و بسیجیان با مسائل رزمی آشنا میشدند، تا جایی که از برادران ارتشی هم متخصصتر میشدند. خاطرهای را برایتان نقل کنم. در سپاه آذربایجان غربی مجموعه آموزشهایی را در نظر گرفته بودیم که برخی مدرسان ما ارتشی بودند. شخصی بود به نام سروان سوسنآبادی که فرمانده گروهان تانک لشکر 64 بود و حین عملیات مشترک با ارتش به تعدادی از نیروهای سپاه آموزش تانک میداد. او پس از مدتی گفت بچههای شما بسیار زودتر و دقیقتر از بچههای ما درس را فرا میگیرند زیرا آنها انگیزه بیشتری برای یادگیری دارند. علاوه بر اینکه بخش مهمی از آموزشها در صحنه عمل بود و بچههای ما حین عمل صاحب تجربه شده بودند و نکات رزمی و نظامی را یاد گرفته بودند. از این روست که فرماندهان سپاه نیز موفقتر عمل میکردند. آنها نه در کلاس درس که در خلال جنگ تکنیکها و تاکتیکها را آموخته بودند. چنین آموزشی منجر به چنان موفقیتهایی شد که در طول هشت سال دفاع مقدس شاهد آن بودیم. البته این به مفهوم نادیده گرفتن توانمندیهای ارتش و کاستن از زحمات آنان نیست. آموزش نیروها و فرماندهان ارتش عینیتر و ملموستر است. بالاخره آنها طی سالیان متمادی دورههای مختلفی را طی کرده بودند و برخی از فرماندهانشان نیز در خارج از کشور آموزش دیده بودند، اما درباره آموزش فرماندهان سپاه خیلی نمیتوان بحث کرد.شما در زمان جنگ در جبه حضور داشتید؟ سن و سالم اجازه شرکت در جنگ نمیداد.به همین دلیل است که وارد مباحث ذهنی میشوید. اگر در جنگ حاضر بودید چنین قضاوتی نداشتید. ارتش و سپاه سه دوره متفاوت از همکاری با یکدیگر را در جنگ تجربه کردند دوره اول زمانی است که ارتش به تنهایی وارد عملیات میشود. دوره دوم، دوره همکاریهای مشترک سپاه و ارتش در طرحریزی و اجرای عملیات است و دوره سوم، دوره عملیاتهای جداگانه است. مجموع عملکرد سپاه در دوره سوم چگونه بود، عملیاتهای موفق سپاه در این دوره چیست؟توجه داشته باشید از ابتدا تا انتهای جنگ بین ارتش و سپاه همکاری متقابل وجود داشت اما همانطور که اشاره داشتید در سال اول جنگ که سپاه هنوز مستقل و منسجم وارد جنگ نشده بود، ارتش مستقلاً عملیات میکرد هر چند نیروهای سپاهی در همین مدت هم با ارتش همکاری داشتند و در برخی عملیاتها از آنان پشتیبانی میکردند مانند شهدای هویزه به فرماندهی شهید علمالهدی. اما از سال دوم جنگ این همکاریها بیشتر شد و برادران سپاه و ارتش در قرارگاه مشترک طرح ریزی عملیات میکردند. این نوع همکاری تا سال 64 ادامه داشت تا اینکه اختلاف نظرها در روش جنگیدن، تاکتیکها و مناطق عملیاتی و نکاتی از این دست منجر به جدایی شد و قرار شد سپاه و ارتش عملیاتهای جداگانه داشته باشند و طرحها و پیشنهادات خود را ارائه دهند ولی در پشتیبانی نیروها از یکدیگر کمک بگیرند. عملیات والفجر8 در این مقطع توسط نیروهای سپاهی طرحریزی و اجرا شد اما توپخانه ارتش یا نیروی هوایی ارتش نیز پشتیبانی نیروهای سپاهی را بر عهده داشت. کربلای5 و والفجر10 از جمله عملیاتهای موفق این دوره سپاه است. عملیاتهای موفق ارتش در این دوره چیست؟ارتش در این دوره عملیات موفق بزرگی نداشت. اما خیلی از عملیاتهای پدافندی ما تا آخر جنگ بر عهده ارتش بود.در سالهای آخر جنگ بخش عمدهای از پدافند جبهه بر عهده سپاه بود؛ بخشهای مهم و استراتژیکی همچون فاو؛ جزایر مجنون و شلمچه.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]
صفحات پیشنهادی
اگر سپاه در جنگ نبود قطعاً شکست میخوردیم
با توجه به اینکه شما از فرماندهان اولیه سپاه بودید به نظرتان نقش سپاه در جنگ تا چه میزان ضروری بود؟تا این حد که اگر سپاه در جنگ نبود قطعاً شکست میخوردیم. ...
با توجه به اینکه شما از فرماندهان اولیه سپاه بودید به نظرتان نقش سپاه در جنگ تا چه میزان ضروری بود؟تا این حد که اگر سپاه در جنگ نبود قطعاً شکست میخوردیم. ...
فيلمبرداري «يك بازي ساده» از نيمه گذشت
اگر سپاه در جنگ نبود قطعاً شکست میخوردیم · ماست دارویی برای همه بیماریها · كودك خود را بهتر درك كنيم · 70ميليون قطعه مرغ هردوره در مرغداريهاي خراسان رضوي ...
اگر سپاه در جنگ نبود قطعاً شکست میخوردیم · ماست دارویی برای همه بیماریها · كودك خود را بهتر درك كنيم · 70ميليون قطعه مرغ هردوره در مرغداريهاي خراسان رضوي ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها