محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828112486
دانشجويان نظام رشد جامع ندارند
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: دانشجويان نظام رشد جامع ندارند
خبرگزاري فارس: در حوزة معرفتي هم ميبينيم كه آمار مطالعات معرفتي به شدت در بين اين دوستان پايين است و فقط 19 درصد دانشجويان انقلابي به طور متوسط روزي يك ساعت و بيشتر، مطالعة معرفتي دارند؛ 65 درصد هم كمتر از نيم ساعت در روز، و اين نشان ميدهد كه از اين جهت خلأ زياد است.
آسيبشناسي سبك زندگي دانشجويان انقلابي
دانشجويان انقلابي، به معناي جوانان دانشجويي كه دغدغة پيشبرد انقلاب و نظام اسلامي بر اساس رهنمودهاي امام خميني و مقام معظم رهبري را دارند، يكي از نيروهاي اجتماعي تأثيرگذار در كشور به شمار مي آيند.حجتالاسلام مهدي همازاده، بهتازگي تحقيقي را به سرانجام رسانده كه پس از آسيبشناسي سبك زندگي اين گروه، كوشيده است به الگويي براي سامان بخشي زندگي اين دانشجويان دست يابد. كه مراحل آمادهسازي آن انجام شده است ولي هنوز منتشر نشده است.
شما به تازگي تحقيقي انجام دادهايد دربارة مسائل سبك زندگي دانشجويان انقلابي. لطفاً دربارة دغدغهاي كه شما را به اين تحقيق كشاند صحبت بفرماييد.
اين تحقيق، بيشتر حول يك معضل عيني كه خودمان در گذشته با آن دست به گريبان بوديم، شكل گرفت. الان هم كه در مقام مبلغ به محيطهاي دانشگاهي ميرويم، ميبينيم اين معضل همچنان استمرار دارد. نابساماني و آشفتگيها و اشكالات و عيوبي كه در زندگي بچههاي انقلابي و حزباللهي دانشگاه وجود دارد همين معضل است كه به آن اشاره كردم.
تعريفمان از دانشجوي انقلابي هم اين بود كه منظور دانشجويي است كه دغدغة پيشبرد نظام جمهوري اسلامي را دارد، آن هم با اهدافي كه انقلاب و رهبري تعريف ميكنند. البته اين يك تعريف اجمالي است.اين افراد، معمولاً در دانشگاهها، در عرصة فرهنگ يا سياست فعال هستند. هرچند كه اقليتي از آنها پيدا ميشوند كه بيشتر بر درس تمركز ميكنند و خيلي كم در فعاليتهاي سياسي و فرهنگي حضور دارند. آن نابساماني از اينجا آغاز شد كه بچهها بهخاطر ويژگيهاي آرماني و عقيدتيشان، در كنار درس خواندن و در كنار حوزههاي شخصي، خانوادگي و درسي، در چند عرصة ديگر زندگيشان ــ مثل عرصههاي فرهنگي، سياسي، معرفتي و معنوي ــ متغيرهاي جديدي تعريف كردند. ما عمدتاً اين چند عرصه را در زندگي اينها رصد كرديم.
اگر قرار است انسان انقلاب اسلامي داشته باشيم، طبيعتاً و قاعدتاً بايد برخي نمونههاي برجسته و با ارزش آن، از همين قشر بالا بيايد. پس سامانبخشي به زندگي اينها، هم ميتواند در فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعيشان تأثيرگذار باشد و هم از اين طريق ميتوانيم براي نهضت و نظام، يك افزايش بازدهي را انشاءالله شاهد باشيم. به همين خاطر اين تحقيق در واقع مبتني بر اين مسئلهشناسي و با اين هدف شكل گرفته است.
روش و ساختار تحقيق و سير كار را توضيح دهيد.
يك بخش عمدهاي از آن به آسيبشناسي اختصاص يافته است و از سه روش پرسشنامه، مشاهدة مستقيم و مصاحبة تفصيلي استفاده كردهايم. پرسشنامه هم 61 سوال داشت و بسيار مفصل بود و زندگي آنها را به شكل دقيق رصد ميكرد. جامعة آماري آن هم 153 نفر بود از دانشگاه شريف، اميركبير و تهران تا دانشگاههاي اروميه، شيراز و مشهد و نيز دانشگاههاي پيام نور كرمان و اروميه.
مشاهدة مستقيم را هم خود بنده انجام دادم كه عضو سابق دانشگاه بودم و الان مبلغي هستم كه در بين دانشجويان حضور دارد. مصاحبههاي تفصيلي را با ده نفر از دانشجويان انقلابي دانشگاه صنعتي شريف برگزار كرديم. در اين تحقيق، از اين سه روش استفاده شد. بعد از اين آسيبشناسي، دو راهكار عمده براساس آسيبي كه شناسايي شده بود ارائه كرديم كه يكي «مأموريتگرايي» و ديگري «نظام رشد جامع» بود. بعد بر اساس اين راهكار، بستههاي برنامهاي به دانشجويان پيشنهاد كرديم.
پس اگر به شما بگويند كاستيهايي كه باعث ميشود دانشگاه ما نتواند انسانهايي در تراز انقلاب اسلامي تربيت كند چيست، شما اين دو عامل را نام ميبريد؟
البته ما الان اصلاً به خود دانشگاه در اين تحقيق، نظر خاص نداريم. در آسيبشناسي، يك سلسله اسباب و عوامل محيطي داريم كه به اقتضائات محيطي از آن تعبير ميكنيم؛ چه محيط اجتماعي باشد چه محيط خاص دانشگاهي. به اقتضائات محيطي در اين تحقيق اشارههايي كردهايم؛ البته ذيل دو عنوان اقتضائات سازمان دانشگاهي، و نهاد دانشگاهي به دانشگاه توجه نمودهايم.
در اين عنوان سازمان به معناي قوانين مدون و ساختارهاي سختافزاري است و نهاد به معناي رويكردها و تعاملات نهادينهشده و پذيرفتهشدة جاري و ساري در محيط دانشگاهي. اما در اقتضائات محيطي، با دانشگاه به طور خاص مواجه نشدهايم؛ چون تحقيق، تحقيق سبك زندگي است نه تحقيق مهندسي فرهنگي. در سبك زندگي دو عامل ديگر اهميت مييابد: 1٫ جهلهاي معرفتي شخص؛ 2٫ سستيهاي اراده و كاهليها؛ آنچه فرد ميداند، ولي عمل نميكند.
اين به شخص وابستگي دارد. او بايد خودش را اصلاح كند يا بايد كمكش كرد. تحقيق سبك زندگي روي يك فرد، بر دانشجوي انقلاب تمركز ميكند. بله، در اين وادي به همان دو پيشنهاد كلان ميرسيم: يكي مأموريتگرايي و ديگري نظام رشد جامع، كه اگر دانشجوي انقلاب اين دو را در دستور كار قرار دهد، به نظر ما بخش عمدة پيشرفت حاصل ميشود، ولي همچنان عامل اقتضائات محيطي سر جايش هست و بايد اصلاح شود.
شما جدولي در اين تحقيق رسم كرديد به نام چالهها و چارهها. شايد بد نباشد آن را توضيح دهيد.
اين جدول، در واقع مكمل جدول نظام رشد جامع است. ما در اين جدول، عرصههاي مختلف شخصيت را در پنج مؤلفه خُلقيّات و گرايشها، باورها، دانسته ها، مهارت ها، و تعيّنات ترسيم كردهايم. بعد در هر يك از اين پنج عرصه، مراحل چهارگانهاي تعريف كرديم كه هر مرحله، آسيبها و آفات مخصوص به خود را دارد كه از آن به چالهها تعبير كردهايم. در هر مرحله، چارههايي هم پيشنهاد كردهايم. اين جدول نشان ميدهد در زندگي اين دانشجويان، چه عواملي دخيل شده كه از نظر محيطي ـ نه فردي ـ مشكل ايجاد كرده است.
ما در آن پرسشنامههاي آسيبشناسي تلاش كردهايم اين موضوع را استخراج كنيم؛ براي مثال در حوزة فرهنگي ـ سياسي، آنچه بسيار مهم است و دانشجويان در پاسخها بر آن تأكيد كردهاند فضاي كار سياسي در تشكلها و دانشگاههاست كه از نظر آنها به طور كلي معنويتزا نيست؛ يعني با اينكه 73 درصد ميگفتند كار فرهنگي اغلب يا هميشه معنويتزا هست، براي كار سياسي فقط 36 درصد آن را داراي چنين خصوصيتي دانستند.
درواقع اكثريت ميگويند كار سياسي اكثراً يا هميشه معنويتزا نيست. بعد از خودشان سؤال كرديم كه چه عواملي دخيل بوده است، با گزينههايي كه خودمان زدهايم و چيزهايي كه خودشان اضافه كردند در نهايت به اينها رسيدهايم: تهمت، غيبت و تمسخر اشخاص، لغوگوييهاي زياد، غفلت از خدا، اقداماتي كه جواز شرعياش معلوم نبود.
براي راهكارها هم ميگويند: مراقبة جمعي (35 درصد)، حضور دانشجويان معنوي در بين اعضاي فعال (31 درصد)، برگزاري مراسم معنوي در دفتر تشكل (29 درصد)، حلقات تذكر و معرفت (5 درصد). اينها خلاصه مجموع راهكارهايي است كه دانشجوها پيشنهاد كردهاند. ما هم در پايان تحقيق، به صورت منسجمتر، بستة برنامة فعاليت تشكيلاتي مطلوب را پيشنهاد كردهايم.
وضعيت برنامههاي معنوي آنها را هم رصد كردهايد؟
بله؛ در عرصة معنوي زندگي، ما ميبينيم كه حدود 70 درصد دانشجويان انقلابي 12 شب به بعد ميخوابند كه اين در بين دانشجويان خوابگاهي 82 درصد است. بنابراين 60 درصد از دانشجويان انقلابي، بيش از نصف نمازهاي خودشان را اول وقت نميخوانند. و در نتيجه ميانگين نماز شب، 85/0 درصد در هفته است؛ يعني كمتر از يك بار در هفته. در نتيجه 65 درصد دانشجويان انقلابي اصلاً سحرخيز نيستند و نماز شب نميخوانند. اين آسيبشناسي ما از حوزة رفتار معنوي است. در پاسخ به اين پرسش كه آيا شما خلوت معنوي ثابت در زندگيتان داريد، باز آمار رضايتبخش نيست و نشان ميدهد كه اين هم يكي از خلأها در زندگي معنوي آنهاست.
در حوزة معرفتي هم ميبينيم كه آمار مطالعات معرفتي به شدت در بين اين دوستان پايين است و فقط 19 درصد دانشجويان انقلابي به طور متوسط روزي يك ساعت و بيشتر، مطالعة معرفتي دارند؛ 65 درصد هم كمتر از نيم ساعت در روز، و اين نشان ميدهد كه از اين جهت خلأ زياد است. دوستاني كه خودشان پرچمدار كار فرهنگي و پيشبرد انقلاب هستند در وادي مطالعات معرفتي واقعاً ضعف دارند و كارشان نقصان دارد.
حتي دربارة مطالعة بيانات موضوعبنديشدة رهبري، كه در قالب كتابچهها، كتابها و … در دسترس قرار دارد، آمار پايين است و درصد بالايي از دوستان، اصلاً اينها را مطالعه نكردهاند. و عملاً براساس ارتكازات و شنيدهها، اولويتها و جهتگيريهاي رهبري را تشخيص ميدهند نه براساس كار مطالعاتي و مستند. 68 درصد دانشجويان، بيانات موضوعشدة رهبري را كمتر از 50 صفحه خواندهاند. در مورد مطالعة آثار شهيد مطهري هم چيزي كه بهدست آورديم، ميانگين 4/4 است. با توجه به اينكه كتابهاي غير تخصصي ايشان، بيش از سي عنوان كتاب است، اين متوسط چهار كتاب، آمار پايين و هشداردهندهاي است.
مشكلات دانشجويان انقلابي در بعد علمي چيست؟
در حوزة علمي و درسي كه اهميت بسياري دارد آمار ارائهشده نشان ميدهد نزديك به نصف دانشجويان، كمتر از نصف كلاسها را با انگيزههاي غير نمره و حضور و غياب شركت ميكنند. در مورد انتخاب رشته هم 5/50 درصد دوستان انقلابي ما، رشتة خود را با انگيزههايي غير از علاقة شخصي و نيازسنجي اجتماعي انتخاب كردهاند؛ مثلاً انگيزهشان، ميزان درآمد، ستيز اجتماعي، جوّ، خواست والدين و … بوده است.
ميزان رضايت از رشتة تحصيلي هم پايين است؛ 45 درصد اگر دوباره به سال كنكور برگردند، قطعاً يا احتمالاً رشتة ديگري را انتخاب ميكنند. براي كارشناسي ارشد هم نزديك به نصفشان ميخواهند در رشتهاي غير از رشتهاي كه تحصيل ميكنند، ادامه تحصيل دهند.
آمار جالبي هم دربارة علوم انساني به دست آمده است. 6/33 از دانشجويان انقلابي، ميخواهند رشتهاي از علوم انساني را براي تحصيلات تكميليشان انتخاب كنند و اين در حالي است كه جامعة آماري ما دانشجويان فني مهندسي بودند و علوم انساني و علوم پايه. ملاك در اين سنجش، هم تغيير رشته بوده و هم انتخاب رشتهاي از علوم انساني. بنابراين دانشجويان علوم انساني را هم كه ميخواهند در رشتة ديگري غير از رشتة خودشان ادامه تحصيل دهند شامل ميشود.
اين دانشجويان وقتي وارد فضاي دانشگاه ميشوند و نيازهاي عيني انقلاب را درك ميكنند تازه ميفهمند كه درواقع چه بايد بخوانند؛ يعني تازه به بيداري در اين زمينه ميرسند. البته گفتمانسازي مقام معظم رهبري دربارة علوم انساني كم تأثير نبوده است. در اين تغيير رشتهها هم معمولاً مشكلاتي با خانوادهشان پيدا ميكنند. اما آنچه اينجا تعيينكننده است، آرمانشان است نه پول و موقعيت اجتماعي.
ارزيابي دانشجويان از خودشان چگونه بود؟ از منظر خودشان هم آسيبشناسي كردهايد؟
اولاً همه ميپذيرند و هيچكس نبود كه اصل اين معضلات را منكر شوند. دربارة اينكه از نظر خودشان چه عوامل و آسيبهايي وجود دارد، خيلي از مواردي كه بيان كردند شبيه مسائلي است كه عرض كردم.بخشي از پاسخهاي اينها بازميگردد به نهاد دانشگاه آنها مدعياند ما خودمان نقشآفرين نيستيم.
ولي وقتي به زندگي شخصيشان مراجعه ميشود، اين را قبول ميكنند؛ براي مثال ميانگين ساعتهايي كه در هفته به اينترنتگرديهاي غير ضروري و تماشاي برنامههاي تلويزيون براي سرگرمي اختصاص داده ميشود، خيلي بالاست. در پرسشنامهها اينها آمار بالايي است و خودشان هم قبول دارند. گعدههاي شبانه، در اتاقهاي خوابگاهي ميانگين ساعتش در هفته بالاست. بهويژه زندگي خوابگاهي در مورد ساعت خواب، كه در سبك زندگي سهم تعيينكنندهاي دارد، با اين مشكلات روبهروست.
اينكه خود دانشجويان چقدر قاصر يا مقصرند، بماند. اما شايد مهمترين عامل را بتوان نداشتن «نظام رشد جامع» دانست كه از كاستيهاي عمدة مورد توجه در اين تحقيق هم بود. يافتن اين نظام جامع، كار خود دانشجو نيست و در اين عرصه، نهادهاي مسئول، مقصرند كه اين الگوي زندگي را توليد و پيشنهاد نكردهاند و اين، باعث بروز مسائلي حتي در قشر مذهبي و انقلابي شده است.
اين نظام رشد جامع، موضوع پيچيدهاي نيست. ما از دانشجو ميخواهيم براي ابعاد متفاوت زندگياش برنامه داشته باشد. برنامهاي هم پيشنهاد كردهايم؛ مثلاً در بعد معنوي، گفتهايم دو روز در هفته بايد سحر داشته باشي، دو روز در هفته نشد يك روز. در هفته بايد دوشنبه و پنجشنبه، يا حداقل پنجشنبه را روزه بگيري. دائمالوضو باشي و … تلاش كردهايم برنامههايي باشد كه وقت مستقلي نخواهد. اينها نسبت به فعاليت فرهنگي سياسي، تقدم رتبي دارد و نبايد حذف شود.
ديگر اينكه در بحثهاي معرفتي، مطالعاتي در چند لايه پيشنهاد كردهايم؛ مثلاً برنامة دانشجويان ارشد با كارشناسي فرق ميكند؛ برنام مسئول بسيج با كسي كه ميخواهد روي درس تمركز كند، تفاوت دارد، ولي بههرحال همه بايد اين بستة معرفتي را داشته باشند. در بستة برنامة تشكيلاتي هم گفتهايم كه به چه مسائلي بايد توجه شود؛ بنابراين رشد جامع، مسئوليتي نيست كه دانشجو نتواند آن را انجام بدهد.
در كنار اين مسئله، مأموريتگرايي را قرار دادهايم. ما چهار مأموريت كلان براي دانشجويان انقلابي تعريف كردهايم: مأموريت علمي پژوهشي، علمي آموزشي، فرهنگي سياسي، و فني خدماتي. هر كدام از اين مأموريتهاي كلان،خرده مأموريتهايي دارد. شما براساس يك نيازسنجي در اجتماع و انقلاب، علاقه و استعداد، مأموريت خود را انتخاب كن؛ بعد از آن سريعاً بايد به خردهمأموريت برسي. براي هر كدام از اين خردهمأموريتها تيپهاي تخصصي تعريف شده است.
پس مرحلة اول، توجه به اين موضوع است كه مأموريتگرايي ضرورت دارد. بعد براي انتخاب مأموريت بايد بسيار مشورت كرد. چون موضوع خيلي حساسي است، نبايد در آن تعجيل كرد. انتخاب مأموريت حتماً بايد با درنگ و تأمل باشد.به نظر ميرسد با توجه به اين دو راهكار نظام رشد جامع و مأموريتگرايي، دانشجو ميتواند زندگي بالندهاي براي خودش طراحي كند و در همين محيط دانشگاهي و اجتماعي موجود، اين زندگي را براي خودش رقم بزند. ما در حين اين تحقيق، بعضي از الگوها را ديديم. همين الان و در همين زندگي امروز الگوهاي موفقي داريم كه نشان ميدهد تحقق اين موضوع كاملاً ممكن است.
منبع:ماهنامه زمانه شماره 21-22
انتهاي متن/
سه|ا|شنبه|ا|23|ا|خرداد|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]
-
گوناگون
پربازدیدترینها