واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > حدادی، محسن - محسن حدادی «شان پن» در فیلم «دور زدن» ساخته الیور استون دیالوگی دارد که حکایت این روزهای سینما و شاید حوزه فرهنگ ماست: «همه ما مثل چوبهای شناور در یک رودخانهایم که باید از سواری لذت ببریم...» حالا ما هم باید از دیدن فیلم فارسیهای مدرن که «چراغ خاموش» تولید میشوند و بی دردسرتر از هر فیلمی نوبت اکران میگیرند، لذت ببریم منتها از لذتی به طعم رها بودن در یک رودخانه که اگر کمی وحشی باشد، لذتش هم بیشتر است! در چنین فضای لذتبخشی(!) که گاه بلمی پیدا میشود برای نجات جان آدمی که زیاد اهل «لذات آبکی» نیست، موجهای هدایت شده چنان بلم را در هم میکوبند که باز هم رودخانه پذیرای چوبهای تکه تکه و سرگردان میشود؛ بلایی که مدیریت سینما یا مدیریت اکران بر سر «کیفر» آورد بیشباهت به داستان بلم و چوبهای روان در رودخانه فرهنگی کشور نیست. حالا اما باز هم بلمی روی آب آمده است: «پسر آدم، دختر حوا» فیلمی که «باید آن را دید» باید آن را تبلغ کرد و «باید» برای فروش آن کمپین تشکیل داد. البته به 2 علت: اول اینکه صاحبان و ارادتمندان و مریدان «اخراجیها و افراطیها و اسقاطیها» را از توهم هنرمندی بیرون بیاوریم، دوم اینکه مردم و به ویژه خانوادهها را با یک سینمای پاک و سرگرمکننده آشتی دهیم. مردمی که سلیقه و ذائقه سینماییشان مسموم شده است! شک نکنید که سینمای امروز هم مثل آب معدنیها، کمی نیترات دارد که بدون کار آزمایشگاهی، میتوان گفت برای خانوادهها بویژه کودکان و بانوان مضر است. «پسر آدم، دختر حوا» اگر چه کمی بیجهت کشدار میشود و در یک سوم پایانی از ریتم و ضرباهنگ خوب ابتدایی عقب میماند اما به خاطر داشتن فیلمنامهای قابلقبول، روایتی فانتزی و دلنشین، دعوایی حیثیتی، دیالوگهای بهجا و بازیهای باورپذیر، به شدت ارزش دیدن و توصیه کردن برای دیده شدن را دارد. داستان فیلم هم با وجودی که در مرز کلیشه و تکرار قرار میگیرد اما به خوبی از این دام رها میشود تا خانم و آقای وکیل از سرناچاری و البته رقابت و روکمکنی در مسیری قرار بگیرند که تیغ دو لب «ازدواج و طلاق» را برای تماشاگری که صبح تا شام با همین تیغ بران از نزدیک برخورد میکند، به تصویر بکشد. شوخیهای فیلم، دیالوگها، فضاسازیها و همچنین استفاده خلاقانه از مشاغل و مناصب دولتی و حکومتی، وجه تمایز فیلم «رامبد جوان» با سایر به اصطلاح کمدیهای روی پرده است. فیلم البته عاری از مشکل و کاستی نیست اما به واقع در دوران حیات «روحوضیهای سینمایی» یک عتیقه ستودنی است که نه با کلوزاپهای دل فریب و نه با عشوههای چشمنواز و نه حتی با شش و هفت خوانیهای دسته جمعی و داستانهای تخیلی - جنسی مخاطب را در طول 2 ساعت در سالن سینما نگه میدارد؛ یک فیلم سینمایی دوستداشتنی، مفرح و سالم که میتوان با خیال آسوده، در یک عصر گرم تابستان همراه با اعضای خانواده، به تماشایش نشست و از حضور در سینما آن هم در 31 سالگی انقلاب اسلامی احساس شرمندگی نکرد! به هر حال وجود یک «کمدی رمانتیک» در فضای فعلی سینما که از عنوانبندی تا پایانبندی و شوخی با نیروی انتظامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام تا بازی بازیگران کم نقش را هم در خدمت «ژانر» فیلم قرار داده و با وجود نام فیلم، طرفداری و جانبداریاش بیشتر به سمت زنان و دختران سوق داده شده، بسیار ستودنی است هر چند که باز هم مانند بسیاری از فیلم و سریالهای تولید داخل، حرفه روزنامهنگاری و روزنامهنگاران را بسیار دم دستی نشان داده باشد و در عوض در نمایش چهره صاحبان معاملات ملکی - بنگاهیها - بسیار درخشان رفتار کرده باشد. این لج ولج بازی کمدی را حتما باید به همراه خانواده ببینید و از بازگشت به سینمایی ایرانی و سالم و البته تصمیم خود برای تماشای این فیلم، خرسند شوید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1205]