واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > سلحشور، یزدان - جشنواره شعر فجر امسال هم یعنی پنجمین جشنواره شعر فجر که از آغاز، صفت «بینالمللی» را با خود همراه داشت و دارد، به پایان رسید. صرفنظر از این که صفت موردنظر تا چه حد در اجرای این جشنواره نقش داشت [یا نداشت] نتایج این جشنواره، ردپای بخش بینالمللی را بر شنهای کنار دریای خود نداشت یعنی اگر شاعرانی از ورای خاک ایران، به این مملکت آمدند و شعر پارسی خواندند یا شعرهاشان ترجمه شد و به سمع و نظر مخاطبان پارسیزبان این جشنواره رسید، حضورشان غیررقابتی بود و تأثیر این حضور بر روند تکاملی شعر معاصر ما، ناشناخته یا کم شناخته.درواقع میشود با کمی انصاف و البته «گذشت» [و در پارهای از لحظات، «کوتاه آمدن»] به این نتیجه رسید که بخش بینالمللی این جشنواره اگر نه «ناپیدا» که لااقل از پررنگی «تبلیغاتی» یا «خبررسانی» برخوردار نبود و البته در این پنج دوره برگزاری جشنواره، هرچه بیشتر سراغ گرفتیم از تجسم این «صفت»، کمتر یافتیم و در ورای مرزهامان هم، چیزی ندیدیم. از وجه دوم این معادله هم [ این که مهمانانی احیاناً آمده باشند و پذیرایی شده باشند و در جشن و شادمانی بهمن ماه ما شریک و بعد، نه به پاس قدردانی و میزبان نوازی که به دلیل تبادل فرهنگی و ادبی و سفیر مکاشفهای خاک پاک خود بودن، شعر ما را در آن سوی مرزها، نشر داده باشند تا هموطنانشان، با شعر ما حشری داشته باشند، بلکه در روز حشر، قدرت عبور از پل صراط داشته باشند و مدیون ملت و شعر ما نباشند] چیزی ندیدیم! باور کنید ندیدیم! میدانید که حالا دیگر زمانه 20 سال قبل نیست که تا یک خبر بخواهد با پست یا بعضی نشریات تخصصی دیر به دیر مسافر این آب و خاک، به ما برسد، ما بشویم اصحاب کهف و بعد از چند سال بفهمیم که فلان شاعر عراقی یا سوری که مهمان ما بوده، در فلان سخنرانی دیار فرانک یا جزیره انگلیس، ذکر خیری کرده از شعر و شاعران انقلاب ما و بعد هم، توری راه بیندازند و شاعران ما را دعوت کنند به بلاد قونیه. الآن، طرف، یک عطسه بزند در تالار نوبل، یک دقیقه بعد، هزار تا پیغام «خیر باشد» میرسد به پست الکترونیکیاش.نه عزیز من! بخش بینالمللی شعر فجر ما، نه خبررسانی داخلی دارد نه خبرسازی خارجی و متولیان سال به سال در حال تغییر و تحولش، دائم میگویند که این جشنواره را نباید با باقی جشنوارههای فجر ما مقایسه کرد! چرا؟ کسی جواب راست و حسینی به این سؤال نداده. چرا فیلم فجر ما، انعکاس داخلی و خارجیاش آنقدر هست که در زمان برگزاریاش، مشهورترین خبرگزاریها و شبکههای خبری فرنگی، آن را پوشش میدهند اما جشنواره شعر فجر ما، باید آنقدر مهجور باشد که به زحمت بشود با اتکا به موتورهای جستوجوگر اینترنتی، به چند «مطلب»، دربارهاش دست پیدا کرد؟ چرا مهمانان خارجی جشنواره تئاتر فجر، وقتی پایشان را میگذارند آن ور مرز، دعوتنامه پشت دعوتنامه برای تئاتریهای ما میآید که بروند برای اجرای یک ماهه و دوماهه در دیار فرنگ اما شعر ما و شاعران ما و حتی دستاندرکاران سالانه جشنواره شعر ما، از کشورهای همجوار هم دعوتنامه ندارند؟ چرا فیلم و تئاتر و موسیقی ما [حتی موسیقی ما] پس از اتمام جشنوارههاشان، دورنمای سال بعدشان، دورنمایی شفاف و مشخص است و هنوز توپ سال نو در نشده، بخش قابل توجهی از مشکلات سال در گذشته شان، لااقل مورد توجه قرار گرفته اما شعر، نه گرهی گشوده میشود از مشکلات چاپش، نه از مشکلات نشرش، نه از مخاطب پذیریاش و نه از اقتصادش.امسال دلمان خوش بود که قرار است جشنواره شعر «متمرکز» اجرا شود مثل باقی جشنوارهها و منتظر بودیم تا دم عیسوی، کاری بکند که جان بخشیاش را به عینه ببینیم. امسال تعداد قابل توجهی از بااستعدادترین شاعران جوان این مملکت، با ارسال اثر، در این جشنواره شرکت کردند اما من بالشخصه به عنوان یک منتقد [که هم با نام آنها آشنایم هم با شعرشان] در فهرست برندگان، نشانی از آنها نیافتم. اگر کسی یافته به من یا لااقل دوستان منتقد خودش اطلاع دهد و خداوند، خیرش بدهد! یاران چه غریبانه...وقتی شنیدیم امسال قرار است پرویز بیگی حبیبآبادی، جشنواره شعر فجر را مدیریت کند، گفتیم که پنجمین دوره این جشنواره چه خواهد شد! اما همه آن موفقیتی که حبیبآبادی با راهاندازی انتشاراتی بشدت موفقش، نصیب شعر دهه هشتاد و عبور آن از بخشی از مشکلات اقتصادی و به تبع نشرش کرده بود، در پرتو نتایج امسال جشنواره، رنگ باخت. این وسط چه اتفاقی افتاد؟ آیا انتظار زیادی بود که لااقل چند نفری از همان شاعران جوانی که کشف حبیبآبادی بودند [در انتشاراتیاش] جوایز را به کف آورند؟ آیا مشکل در داوری بود؟ داورها را چه کسی انتخاب کرد؟ غزلسرایی که برنده جایزه شعر نو شدداوری در بخش سپید و نیمایی جشنواره شعر فجر امسال جالب توجه بود.هیأت داوران، اثری را حائز رتبه اول ندانست و نفر دوم را «علی هوشمند» انتخاب کرد و جایزه سوم را مشترکاً به مجید نظافتیزدی و صدیقه مرادزاده اعطا کرد. علی هوشمند شاعر خوبی است اما به عنوان سپیدگو یا نیماییگو شهره نیست. او غزلسرای خوبی است و در این 27 سالی که با او و شعر او آشنایی دارم، شعر نویی از او ندیدم که از غزلیاتش پیشی گرفته باشد. «مجید نظافت» هم شاید فقط در حافظه من با شعرهای «کلاسیک»اش یادآوری میشود و اخیراً کاری کرده باشد کارستان در شعر نو؛ صدیقه مرادزاده را هم بنده به جا نیاوردم. شاید استعداد تازهای است که داوران جشنواره، با وقوف کافی و دقت وافی خواستهاند به جامعه ادبی معرفیاش کنند. [بعید نیست. این را به طعنه نمیگویم. همیشه واقعیت ممکن است فراتر از اطلاعات یک فرد باشد.] «کانون»؛ برنده بخش کودک و نوجوانبخش کودک و نوجوان شعر فجر امسال، این جایزه را به خانهاش در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگرداند: بابک نیکطلب، عصمت (مریم) اسلامی و حسین تولایی؛ هر سه، هم ریشه در روزگار دور [البته نه چندان دور] کانون دارند و روزگاری «عضو» بودهاند و در هوای کتابخانههای این نهاد تنفس کردهاند هم در حال حاضر، در آن مشغول به کارند.خب، به راحتی میتوان به این نتیجه رسید که این سه تن بهترین آثار را در این زمینه ارائه دادهاند و بقیه، آثارشان در این حد نبوده یا نامآوران جوانی که در این حوزه می شناسیم [تا آنجا که میدانیم بابک نیکطلب را دیگر نمیشود از لحاظ سن و سال، جوان نامید] در جشنواره شرکت نکردهاند. شما کدام گزینه را به مصلحت میبینید؟ کدام گزینه را به مصلحت میدانید؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]