واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: 21 سال پيش بود كه «ميشله دوگار» با «جيم باب» ازدواج كرد، هر دوي آنان عاشق بچه بودند، از اين رو نزديكانشان تصور ميكردند كه آنها خيلي زود بچهدار ميشوند و صاحب سه يا چهار فرزند خواهند شد، اما پس از اينكه اولين فرزندشان به دنيا آمد، به طور معمول هر 11 ماه يك بار، «ميشله» بچهاي به دنيا آورد، باور ميكنيد كه چنين اتفاقي افتاده باشد؟ همه چيز در تصوير كاملا مشخص است. آنها در حال حاضر صاحب 10 پسر و هشت دختر هستند و نوزدهمين فرزندشان هم به زودي به دنيا خواهد آمد، همين سال گذشته بود كه هجدهمين فرزندشان به دنيا آمده بود و تصور اقوام و دوستان اين بود كه آنان به همين 18 بچه قناعت خواهند كرد، اما در كمال تعجب، نوزدهمين فرزندشان هم تا مارس به دنيا خواهد آمد. پدر پرجمعيتترين خانواده جهان ميگويد: با ميشله تصميم گرفتيم كه صاحب 20 فرزند شويم اميدواريم، 10 پسر و 10 دختر داشته باشيم، غير اين هم شد اشكالي ندارد، اين خانواده درحال حاضر در كانون توجهات رسانههاي عمومي جهان هستند. مادر خانواده ميگويد: خيلي خوشحالم كه خدا اين همه بچه به ما داده، شايد تصور كنيد بزرگ كردن اين بچهها براي ما سخت باشد، اما اصلا اينگونه نيست. آنها بچههاي حرف گوشكني هستند، البته من براي بزرگ كردن اين بچهها از چند پرستار هم كمك گرفتم و شوهرم، همهگونه امكاناتي را براي ما فراهم كرده اما وقتي كه بچههايم بزرگتر شدند، پرستارها نگهداري از فرزندان كوچك را برعهده گرفتند، من و جيم يك سيستم جالب به كار گرفتيم كه در آن يك برادر يا خواهر بزرگتر به يك برادر يا خواهر كوچكتر كمك ميكند. بزرگترين فرزند خانواده ما «پسرم» امسال وارد دانشگاه شده و در رشته كامپيوتر تحصيل ميكند و بزرگترين دخترم كه فرزند دوم خانواده هم ميباشد، چند ماه پيش ازدواج كرده است. همه با حرف J از آنجا كه نام پدر خانواده «جيم» است، از اين رو نام اول همه فرزندان خانواده با «J» شروع ميشود، اسامي را بخوانيد: جاشوآ، جانا، جون، جيل، جسي، جينگر، جوزف، جوسيا، جوآنا، جيدي، جيسون، جيمز، جاستين، جكسون، جوهانا، جنيفر، جريميا و جرارد. آشنايي آنها در سال 1984 با يكديگر آشنا شدند يعني زماني كه خانم ميشله 17 ساله بود و 3 سال بعد با يكديگر ازدواج كردند و اولين فرزند آنان با نام جاشوآ در سال 1988 به دنيا آمد و پس از آن بود كه به طور معمول هر 11 ماه يك بار يك فرزند به دنيا آمد.البته در تصويري كه روي جلد مجله ميبينيد، كوچكترين بچه آنان كه يك دختر است، غايب ميباشد و شما تصوير 17 فرزند آنان را ميبينيد. اين زن با توجه به اينكه 18 فرزند به دنيا آورده از لحاظ بدني كاملا سالم است و مرتبا تحت نظر پزشكان آزمايش ميشود.«جيم باب» پدر خانواده ميگويد: خودمان تصور نميكرديم كه صاحب اين همه فرزند شويم، اما وقتي كه بچههاي ما به دنيا آمدند، تصميم گرفتيم، ركوردي ثبت كنيم و صاحب 20 فرزند شويم. رقيب آنان اهل روماني رقيب اين خانواده كه اصليتي رومانيايي دارند در كانادا زندگي ميكند، خانم «ليويايونك» كه دو سال از خانم ميشله بزرگتر ميباشد، رومانيايي است، او 44 سال سن دارد و به اتفاق شوهرش در سال 1990 به كانادا مهاجرت كردند. همسر او الكساندر 51 سال سن دارد و تاكنون صاحب 18 فرزند شدهاند، اما برعكس«جيم و ميشله» كه در حال حاضر 10 پسر و 8 دختر دارند، آنان صاحب 10 دختر و 8 پسر شدند، بزرگترين فرزندشان 23 ساله و كوچكترينشان چند ماه پيش به دنيا آمد، اين مادر تقريبا سالي يك فرزند به دنيا آورده، او ميگويد: عاشق بچهام و به تمام آنان عشق ميورزم. ليويا ميگويد: ما ميخواستيم تعداد پسرانمان هم مثل دخترانمان زوج باشد، ما 10 دختر و 7 پسر داشتيم كه با تولد فرزند هجدهم، كه پسر هشتم است به اين خواسته خود رسيديم.باب ميگويد: شنيدم كه خانوادهاي در كانادا، 18 فرزند دارند، اما حالا ما ركوردداريم، چون نوزدهمين فرزندمان در ماه مارس (اسفندماه) به دنيا خواهد آمد، همان طور كه گفتم، تصميم ما 20 فرزند است، اميدوارم دو فرزند ديگرمان هم دختر باشد تا فرزندانمان 10 دختر و 10 پسر شوند. البته اميدوارم تا آن زمان ما صاحب 2 نوه هم شويم... ما عاشق بچهها هستيم. درآمد خوب به هر حال نگهداري اين همه فرزند، هزينه زيادي را ميطلبد، «جيم باب» مشاور املاك بوده و در حال حاضر هم در كار خريد و فروش زمين است و درآمد خوبي هم دارد، آنها يك خانه بزرگ دارند كه شامل 11 اتاق مجهز است و بچهها از تمامي امكانات رفاهي برخوردارند. نكته جالب اين است كه اين بچهها زياد بازيگوش نيستند، آنها در خانه مشغول تحصيل هستند و معلم خصوصي دارند، خيلي كم از تلويزيون استفاده ميكنند و پدر و مادرشان تنها يك ساعت در روز به آنها اجازه ميدهند از اينترنت استفاده كنند. ضمن اينكه آنها از كودكي موسيقي كلاسيك، را فرا ميگيرند، بيشتر آنها علاقه وافري به ساز كلاسيك، ويولن و ويولن سلو دارند و معلمهاي خصوصيشان در حال تدريس آنان ميباشند، بقيه بچهها هم گيتار و پيانو را فرا ميگيرند. ميشله مادر خانواده ميگويد: از ابتدا سعي كرديم فرزندانمان را طوري تربيت كنيم كه در آينده براي ما مشكلساز نشوند، چون كنترل اين همه بچه مشكل است. باب ميگويد: يكي از آرزوهايم اين است كه فرزندانم يك روز كنسرت موسيقي كلاسيك بگذارند و اعضاي آن گروه را فرزندان خانواده باب تشكيل دهند و موسيقيهاي باخ و بتهوون را اجرا كنند. هماكنون بچههاي بزرگتر، حرفهاي شدهاند و كوچكترها هم كوشش ميكنند تا خودشان را در زمينه موسيقي به بزرگترها برسانند. اين گوشهاي از داستان زندگي پرجمعيتترين خانواده جهان بود، گويا آنان با «فرزند كمتر، زندگي بهتر» مخالفند. ksabz.net
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]