واضح آرشیو وب فارسی:آنلاین ها:
“گروه حوادث؛ مردي که هشت سال پيش مادر و خواهرش را به قتل رسانده و بيمار رواني شناخته شده بود اين بار پس از محاکمه به جرم قتل دختر مورد علاقه اش به قصاص محکوم شد.به گزارش خبرنگار ما، در جلسه محاکمه اين مرد که در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد، ابتدا آرش سيفي نماينده دادستان تهران پشت تريبون قرار گرفت و گفت؛ 24 بهمن ماه سال 85 پليس از طريق خانواده دختري به نام شيوا در جريان ناپديد شدن وي قرار گرفت و پس از تحقيقات جسد اين دختر در حالي که 37 ضربه چاقو به بدنش وارد شده بود پيدا شد. پليس در بررسي روابط شيوا متوجه شد او با پسري به نام فرنام رابطه داشته است. با دستگيري فرنام وي در اولين بازجويي ها به قتل شيوا اعتراف کرد.نماينده دادستان تهران ادامه داد؛ فرنام در سال 79 مادر و خواهر خود را با ضربات چاقو به قتل رساند و از آنجايي که زمان قتل متخصصان پزشکي قانوني اعلام کردند وي دچار بيماري رواني اسکيزوفرني است، او پس از تحمل شش ماه زندان با حکم دادگاه به بيمارستان رواني منتقل و يک سال در آنجا بستري شد.سيفي افزود؛ هر چند اين بار هم پزشکي قانوني بيماري رواني فرنام را تاييد کرد، اما اعتراض اولياي دم مقتول پذيرفته شد و با توجه به اينکه کميسيون تخصصي پزشکي قانوني بار دوم بيماري رواني را در فرنام رد کرده از نظر دادسرا وي مجرم است و به عنوان نماينده دادستان تهران تقاضاي صدور حکم قانوني را دارم.سپس پدر و مادر شيوا در جايگاه حضور يافته و براي قاتل فرزندشان تقاضاي صدور حکم قصاص کردند. پدر شيوا گفت؛ فرنام از دخترم خواستگاري کرده بود اما ما جواب منفي داده بوديم. من از رابطه دخترم و فرنام خبر نداشتم. هر روز صبح دخترم را به دانشگاه مي بردم و عصر هم او را به خانه بازمي گرداندم. اصلاً نمي دانم فرنام براي چه دخترم را به قتل رسانده است.قاضي عزيزمحمدي سپس از فرنام خواست در برابر هيات قضات قرار گيرد و از خود دفاع کند. وي گفت؛ اتهام قتل را قبول دارم و حاضر هستم مجازات آن را تحمل کنم. 8 سال پيش که مادر و خواهرم را با چاقو به قتل رساندم و متخصصان من را بيمار رواني تشخيص دادند پس از شش ماه به بيمارستان رواني منتقل و در آنجا بود که با شيوا آشنا شدم.وي ادامه داد؛ دخترخاله شيوا در آن بيمارستان رواني به عنوان روانشناس مشغول به کار بود و وقتي شيوا پيش دخترخاله اش مي آمد من او را مي ديدم و آشنايي ما به جايي رسيد که من عاشق شيوا شدم. اين عشق شرايط روحي و بيماري ام را بهتر کرده بود، يک سال در بيمارستان بستري بودم و بعد از بهبودي مرخص شدم. رابطه من و شيوا پس از ترخيص من ادامه داشت. من به شيوا رياضي درس مي دادم. همين مساله بهانه يي شد براي اينکه بتوانم با خانواده شيوا ارتباط برقرار کنم و سرانجام به خواستگاري او رفتم، اما آنها قبول نکردند. شيوا همه زندگي من شده بود، نمي توانستم از او دل بکنم ما تقريباً هر روز همديگر را مي ديديم و من شيوا را مال خود مي دانستم تا اينکه بر سر برخي مسائل با هم مشکل پيدا کرديم. شيوا به من بي محلي مي کرد، به او گفتم از رفتارش ناراحت مي شوم اما توجهي نداشت همين مساله باعث شد روز حادثه يکدفعه کنترل خودم را از دست بدهم و او را با چاقو به قتل رساندم.فرنام در ادامه گفت؛ هرچند بيماري رواني من يک بار توسط پزشکي قانوني تاييد شد اما ديگر تلاشي براي اثبات اين مساله نمي کنم، من از کرده خودم به شدت پشيمان هستم و آماده مجازاتم، حتي اگر خانواده شيوا من را ببخشند، خودم هرگز خودم را نمي بخشم به همين خاطر از آنها هم تقاضاي بخشش ندارم و مي خواهم قصاص شوم.بعد از پايان دفاعيات متهم و وکيل مدافعش هيات قضات وارد شور شد و حکم قصاص متهم را صادر کردند
funpatogh . com
8 ژوئن 2011 |
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آنلاین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]