واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: «همسرم دیگر اهمیتی به من نمی دهد، به حرف های من توجه نمی كند، او همواره از دست من ناراحت است، از وجود من احساس آرامش نمی كند، برایش جذابیت گذشته را ندارم و فهمیده ام كه واقعاً مرا دوست ندارد.» اینها نمونه هایی از جملاتی است كه از سوی زن و شوهرهایی كه در زندگی زناشویی دچار پریشانی و اختلال شده اند، مطرح می شود. زوج هایی كه تعدادشان روز به روز در حال افزایش است و... «همسرم دیگر اهمیتی به من نمی دهد، به حرف های من توجه نمی كند، او همواره از دست من ناراحت است، از وجود من احساس آرامش نمی كند، برایش جذابیت گذشته را ندارم و فهمیده ام كه واقعاً مرا دوست ندارد.» اینها نمونه هایی از جملاتی است كه از سوی زن و شوهرهایی كه در زندگی زناشویی دچار پریشانی و اختلال شده اند، مطرح می شود. زوج هایی كه تعدادشان روز به روز در حال افزایش است و همه به این نتیجه رسیده اند كه ازدواجشان یك اشتباه بوده است. واقعاً دلیل این تفكرات كه پس از گذران سال های خوش و مملو از عشق و صمیمیت به سراغ زوج ها می رود، چیست؟ تقریباً ۴۰ تا ۵۰ درصد زوج ها بعد از ۳ ، ۴ سال زندگی مشترك دچار بحران روابط عاطفی شده و ادامه زندگی را كاری اشتباه می پندارند. همان هایی كه در ماه های اول، عشقشان را صمیمی تر از دیگران می دانستند و اظهار می كردند كه عشق و زندگی ما از جنس دیگری است، حال خود به این باور رسیده اند كه ازدواج امری پوچ و بی معنی است و ادامه زندگی مشتركشان یك خودكشی تدریجی است. به گفته دكتر آنتونلا مورتی، رئیس كلینیك روان پزشكی بیمارستان سن رافائل شهر میلان، سوءتفاهم و نبود شناخت آگاهانه و دوسویه از مهمترین دلایلی است كه باعث دلخوری، عصبانیت و اختلاف های عذاب آور و نهایتاً فروپاشی ازدواج می شود. عامل اصلی كه باعث می شود روزهای خوش به دلواپسی، اضطراب و جنگ اعصاب تبدیل شود، سوءتفاهم هایی است كه از تفكر منفی سرچشمه می گیرد. اغلب خانم ها از این شكایت می كنند كه وقتی با شوهرم درباره مسئله ای مهم و حیاتی صحبت می كنم، هیچ حرفی نمی زند و گهگاهی سرش را تكان می دهد، كاملاً می دانم كه به حرف های من توجه نمی كند و اصلاً من برایش مهم نیستم. اما واقعاً سكوت به معنای عدم دوست داشتن است. این افراد به نتیجه گیری های خود كه غالباً هم منفی است بیش از تفكرات دیگر بها می دهند و بر روی آن تاكید می ورزند. در بسیاری از ازدواج هایی كه به طلاق منجر می شود، برداشت های منفی و به نوعی پیش داورانه بسیار به چشم می خورد. زوج های پریشان در برخورد با همسرشان نظیر اشخاص مضطرب و افسرده رفتار می كنند. باور خود را چنان حقیقی می پندارند كه انگار واقعاً طرف مقابلشان قصد از خود راندن آنها را داشته است. این طرز تلقی ها چنان ادامه می یابد كه در بیش از ۹۰ درصد موارد به شكست ازدواج می انجامد. برای از بین بردن اینگونه سوءتفاهم ها ابتدا لازم است تا زن و شوهر بیش از هر چیز به تفاوت یكدیگر پی ببرند كه آنگاه با درك متقابل از نیازها، احساسات و عواطف یكدیگر هیچ گاه تن به مشاجرات لفظی كه از سوءتفاهم های ناخواسته منشا می گیرد، نمی دهند. اكثر خانم ها دوست دارند شوهرشان در هنگام صحبت با آنها بیشتر از كلمات تصدیق استفاده كند تا مطمئن شوند به حرف های آنها توجه می كند و به اصطلاح گوشش با آنهاست. ولی مردان اغلب سكوت را ترجیح می دهند و تنها در زمانی كه می خواهند گفته همسرشان را تایید كنند، لب به سخن می گشایند. زنان در هر حالتی با جنب وجوش و حرارت صحبت می كنند و انتظار دارند همانگونه نیز همسرشان به حرف های آنها گوش دهد. در حالی كه مردان فقط زمانی كه با مسئله ای اتفاق نظر دارند، ابراز احساسات به خرج می دهند. مردها در مقایسه با زنان بیشتر رشته كلام را قطع و اظهارنظر می كنند در صورتی كه زن ها تا پایان صحبت دیگران به انتظار می نشینند. از سوی دیگر زن ها از اینكه حرفشان قطع شود بیشتر از مردان ناراحت می شوند و به همین دلیل اغلب از این گله دارند كه شوهرم هیچ علاقه ای به گفته های من ندارد و مدام حرف های مرا قطع می كند. زنان چون خودشان بسیار گرم و احساسی صحبت می كنند انتظار دارند شوهرشان نیز همان گونه رفتار كند و صحبت جدی شوهر را نوعی پرخاشگری تلقی می كنند در صورتی كه واقعاً مردان به لحاظ شخصیتی كمتر تمایل به ابراز احساسات خویش دارند. اینها نمونه هایی بود از تفاوت های گفتاری و رفتاری زن و مرد كه در بسیاری از زوج ها باعث سوءتفاهم و مشكلات جدی می شود.نداشتن مهارت های لازم و طرز تلقی های مناسب، روابط زن و شوهر را با مشكل روبه رو می سازد. با تشدید منفی بینی، چشم انداز زن و شوهر چنان از یكدیگر تغییر می كند كه در برخورد با موارد بعضاً ناخوشایند، پیش بینی های فاجعه انگیز می كنند تا جایی كه دیگر تحمل خود برای ادامه زندگی را از دست می دهند. برای دوری از چنین مرحله ای تنها راه حل ممكن شناخت افكاری است كه هر یك از زوجین در صورت بروز مسئله ای از سوی دیگر باید به مثبت و منفی بودن آن توجه كند. طرز تلقی منفی از دیر آمدن همسر، فراموش كردن خرید مایحتاج خانه، تاریخ ازدواج، ساكت و آرام بودن در زمان ورود به منزل، عدم حضور به موقع در میهمانی و... اینها جزیی ترین مواردی است كه زندگی زناشویی را به شكست می رساند. ترجمه: بهاره مهرنژاد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]