تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816943543
در گفتوگوي مشروح با فارس صورت گرفتدغدغهها، آرزوها و خاطرات شنيدني 40سال فعاليت هنري افتخاري از زبان خودش
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در گفتوگوي مشروح با فارس صورت گرفتدغدغهها، آرزوها و خاطرات شنيدني 40سال فعاليت هنري افتخاري از زبان خودش
خبرگزاري فارس: الان برخيها با انتشار اولين آلبوم زنشان را طلاق ميدهند! برخيها گويي اصلا پايبندي به اخلاق و خانواده ندارند. حالا اين آدم چطور ميخواهد در مردم تاثير بگذارد؟آن صدايي مي ماند كه خوانندهاش مراقب خودش باشد.
به گزارش خبرنگار موسيقي فارس، ديدن عليرضا افتخاري از نزديك براي كساني كه سالها در شاديها و غمها با صدايش زندگي كردهاند جذابيت ويژهاي دارد. مردي خوشرو، اهل آداب و خوش صحبت كه لهجه اصفهانياش هم صحبتي با او را دلنشينتر ميسازد؛ آنقدر دلنشين كه گپ و گفتمان با او تا 3 صبح به طول انجاميد.
مدتها قرار بود با افتخاري درباره خودش به گفتوگو بنشينيم؛ از گذشتهاش، كارهاي قديم و جديدش، ياد كودكيها و پدرش كه به خاطر آوازي كه ميخواند تنبيهاش ميكرد و دختري كه به قول خودش سهم دردهايش بوده و حالا روي ويلچر به چشمان خيس و محبتآميز پدر كه او را بسيار دوست دارد لبخند ميزند.
افتخاري اهل خانواده است و برخي همكارانش را به دليل اينكه اخلاق و خانواده را فراموش كردهاند سرزنش ميكند و معتقد است ساز كسي كه با اولين آلبوم فيلش ياد هندوستان ميكند، شنيدن ندارد. ميگويد گير امروزمان «اخلاق» است و بخاطر همين گير است كه ساز و صداي برخي ها ديگر به دل نمي نشيند.
افتخاري كه امروز 54 سالگياش را پشت سر گذاشته البته كمي هم دلگير است. دلگير از برخيها كه به قول خودش بعد از ماجراهايي كه برايش پيش آمد خبري هم از او نگرفتند...
گپ و گفت ما با عليرضا افتخاري را در زير بخوانيد:
*ماجراي مخالفت پدر عليرضا افتخاري با آواز خواندن
* جناب آقاي افتخاري! صداي شما جزو معروفترين و فراگيرترين صداهايي است كه مردم به آن اقبال خوبي نشان داده اند و آن را دوست دارند. اجازه بدهيد ابتدا از خودتان آغاز كنيم...
- من از كودكي علاقه شديدي به خواندن آواز داشتم و اين علاقه تبديل به يك آتش دروني شده بود. يادم هست كه آن زمان هم پدرم و هم مادرم با آواز خواندنم مخالف بودند و به اين شكل براي تمرين دچار مشكل مي شدم. يادم مي آيد در آن دوران مجبور بودم طوري بخوانم كه پدرم متوجه نشود مثلا روزهايي كه براي آبياري مزارع به كمكش ميرفتم براي اينكه صداي مرا هنگام آواز نشنود فشار پمپ آب را بيشتر ميكردم و همراه صداي زياد موتور آب آواز ميخواندم. پدرم تا متوجه ميشد فشار آب بالا است ميآمد تا درجه موتور را كم كند. اما مرا در حال آواز خواندن ميديد. اينجا بود كه با عصبانيت گوشم را ميكشيد و ميگفت «ميخواي مطرب بشي؟»
*با اين حال شما ادامه مي داديد...
- بله چون عاشق آواز بودم. البته برايش زحمت زيادي هم كشيدم كه بالاخره اين تلاشها به ثمر نشست و در سن 12 سالگي شركت رويال نخستين صفحه آواز مرا ضبط كرد و البته بعد از آن والدينم مرا تشويق كردند.
* از ميان شاگردان استاد «تاج اصفهاني» چرا شما بيشتر معروف شديد؟
- من براي اينكه بتوانم كار را درست انجام دهم و آوازي كه مي خوانم برايم تا اندازه اي راضي كننده باشد زحمت زيادي كشيدم. از سال 49 تا 60 كه در خدمت استاد «تاج اصفهاني» بودم، ايشان با تكيه كلام هاي خود ما را به روشني ميكشاند. آن زمان براي استفاده از كلاسهاي اساتيد ديگر مانند «روزبه دادبه» با هزار مشكل از اصفهان به تهران ميآمدم. يادم هست كه ساعت 4 صبح به ترمينال ميرسيدم و تا ساعت 6 در همان هواي سرد و گرم تهران در پايانه اتوبوسراني ميخوابيدم تا حمام باز شود و بتوانم تميز و مرتب در كلاس استاد حاضر شوم. من با عشق، راهي را كه دشوار بود طي كردم. معتقدم اساتيد موسيقي همانند شمعي هستند كه راه را به شاگرد نشان ميدهند.
*به خاطر لهجه صدايم را ضبط نكردند
* از كار در آن سالها كه هنوز خواننده مشهوري نبوديد خاطره اي هم داريد؟
- يك روز براي ضبط صدا به استوديويي در تهران رفته بودم. آنجا آهنگسازي كه اتفاقا الان آدم معروفي هم هست قرار بود تنظيم كار مرا انجام دهد. اما بعد از مدت كوتاهي او گفت كه به خاطر داشتن هجا و لهجه اصفهانيام اين كار را نمي كند! من با ناراحتي از استوديو خارج شدم و دلم شكست چون دليلي براي اين كار نمي ديدم. جالب اينكه هشت سال بعد همين آهنگساز يك اثري را تنظيم كرد و قرار شد در همان استوديو من آواز آن كار را بخوانم. زماني كه با او مواجه شدم گفتم خوب آهنگ كار تنظيم نشده و من اين كار را نميخوانم و از استوديو خارج شدم. مقصودم به اين مطلب اين است كه اگر جواني غريب و با داشتن شوق براي پيشرفت كردن گام برميدارد، دست رد به سينه او نزنيم و به اين فكر كنيم و حتي دست او را هم بگيريم. البته بعد از اين كار از خودم ناراحت شدم كه چرا اين حرف را به او زدم ولي ديگر برنگشتم.
*بچههاي موسيقي واقعا مظلوماند/ هنوز بيمه نيستم
* جناب آقاي افتخاري! شما بهعنوان كسي كه سالها در عرصه موسيقي كشور فعاليت داريد چه تصويري از شرايط امروز موسيقي ايران داريد؟
- بنظر من اهالي موسيقي و موزيسينها واقعا مظلوماند چراكه امروز كمتر به عرصه موسيقي اهميت داده ميشود.
بايد فضاي بهتري براي هنرمندي كه عمر خود را صرف موسيقي كشورش كرده مساعدتر باشد. الان برخي موزيسين هاي ما مشكلات عديده اي دارند. خود من كه به عنوان چهره ماندگار معرفي شدم هنوز بيمه نيستم يا 30 سال كارهاي من به صورت شبانهروزي از رسانه ملي پخش شد اما حق و حقوقي دريافت نكردم.
*هنرمندان بايد اشعاري را بخوانند كه روح زندگي را جاري سازد
* ما امروز در كشور شاهد فعاليت فعالان موسيقي در دو حوزه سنتي و پاپ هستيم. چرا موسيقي پاپ كه نياز به دانش كمتري دارد در مقايسه با موسيقي سنتي از علاقمندان بيشتري برخوردار است؟
- ارسطو معتقد است «موسيقي دانش نميخواهد». موسيقي بايد خوب و زيبا باشد و به دل مخاطب بنشيند. اگر به لحاظ پژوهشي نگاه كنيم ميبينيم فرضا چوپاني كه آواز محلي ميخواند اين كار را سينه به سينه آموخته و از يك فرهنگ پيروي كرده است. يعني اين موسيقي را بصورت آكادميك فرا نگرفته است. معتقدم موسيقي پاپ داراي حركت است اما حكمت و تعقل ندارد و در اين موسيقي هرچه اثر ريتميك باشد پسنديدهتر است. البته در اين حوزه هم بعضا مشكلاتي را مي بينيم. گاهي اوقات اشعار درست انتخاب نمي شود يا روي اثر كار مناسبي صورت نمي گيرد. به نظرم اهالي موسيقي بايد اشعاري را انتخاب كنند كه روح زندگي را جاري سازد و اين خيلي مهم است.
*به من گفتند يا پاپ ميخواني يا خانهنشين ميشوي
* چه اتفاقي افتاد كه سراغ موسيقي پاپ رفتيد؟
- از آقاي توكلي پرسيدم چرا سنتي را به پاپ تبديل كردي، گفت خواست ناشر است. زماني رسانه ملي طبق ميل مردم از من موسيقي پاپ ميخواهد، اين رسانه است كه با اين درخواست ذهنيت و عقايد مردم را جهتدهي كند.
زماني كه ذائقه جامعه به سمت پاپ رفت صدا و سيما از من خواست پاپ بخوانم، من اثري را با شعر «علي معلم» و با آهنگسازي يك اصفهاني خواندم و به من گفتند حاضري پاپ بخواني يا خانهنشين ميشوي؟، من هم گفتم آمادهام. ميخوانم اما احساس من از موسيقي اصيل و سنتي چيز ديگري است. وقتي اشعار سنتي را ميخواندم پر در ميآوردم و داراي موفقيتهاي بهتري در زندگي بودم اما نميدانم چه دست مرموزي بود كه ميخواست به جاي تار، ابزار موسيقي مدرن و غربي بيايد. الان تلويزيون ما آثار «جليل شهناز»، ني «حسن كسايي»، تار «جلال ذوالفنون» يا آثار استاد «ظريف» را پخش نميكند.
*خوانندهها براي اجراي خوب بايد يك هفته در قرنطينه باشند
* جناب افتخاري! اساتيد موسيقي در گذشته كه خود شما هم آنها را درك كرده ايد روي اخلاق تاكيد زيادي داشتند و گويي روش كارشان با روش اساتيد امروزي متفاوت است چون بهرحال ما امروز از اين موارد حرفي نمي شنويم. آيا اتفاق خاصي افتاده كه اين روش ها متفاوت شده است؟
- اساتيد قديم به اخلاق بسيار پايبند بودند و اساسا آن را اصل مي دانستند. پول مطرح نبود و برخي كارهايي كه امروز براي پول بيشتر انجام مي شود محلي از اعراب نداشت. اينطور بود كه يك كار به دل مخاطب مي نشست. معتقدم يك خواننده براي اجراي يك كنسرت بايد يك هفته در قرنطينه باشد، پرهيز غذايي داشته باشد، از خودش و احوالاتش مراقبت كند، هر تلفني را جواب ندهد و هر حرفي را نزند تا در زمان اجرا مردم شيفته او شوند. در اينصورت سكوت او هم مخاطب را مبهوت مي كند. بايد به گونهاي به اجرا بپردازد كه فكر كنند مسيح آمده اما متأسفانه مشغوليهاي امروزه زندگي باعث شده تا كمتر به اين مسائل فكر شود.
*جامعه امروز ما بايد خودش را پيدا كند
شرايط طوري است كه گويي عشق، رنج، نبرد، شخصيت مان را گم كرده ايم و انگار اصلا خودمان هم گم شده ايم. اول انقلاب ماشينها از يكديگر سبقت نميگرفتند و براي عبور از مسير جاده به هم تعارف ميكردند اما امروز بر عكس شده، ما بايد بدانيم كه خواننده و شنونده لازم و ملزوم يكديگرند. جامعه ما بايد خودش را پيدا كند.
*موفقيت آرزو و خواستي است كه خداوند آن را به انسان عطا ميكند
متأسفانه امروز كه به خودمان نگاه ميكنيم ميبينيم كه ياد و خاطره شهيدان را از ياد بردهايم. اين درحالي است كه يك هنرمند، جنگ و شهيد را بايد بشناسد و از ياد نبرد.
بايد دلايل ماندگاري آثار بزرگان موسيقي همچون استاد تجويدي، پرويز منصوري و همايون خرم و ... را بررسي كنيم و «خودشناسي» كه مورد توجه آنها بوده است را باز يابيم.
*برخي هنرمندان با انتشار اولين آلبوم خود اول زنشان را طلاق ميدهند
* امروز آيا اين نگاه در بين هنرمندان و اهالي موسيقي را رواج دارد؟
- متاسفانه الان برخيها با اولين آلبوم خود اولين كاري كه مي كنند اين است كه زنشان را طلاق ميدهند! برخيها گويي اصلا پايبندي به اخلاق و خانواده ندارند. حالا اين آدم چطور ميخواهد در مردم تاثير بگذارد؟ آن صدايي كه در دل مردم مي ماند صدايي است كه خواننده آن از خودش مراقبت مي كند. در موسيقي اگر ديديد فردي زنش را طلاق داد و با فردي جوانتر و زيباتر ازدواج كرد، آثار او را گوش نكنيد و بدانيم كسي كه دو همسري را اختيار كرد سازش ديگر شنيدن ندارد.
برخي از هنرمندان هستند كه با زير پا گذاشتن اخلاق و به سبب آشنايي، با فردي ديگر كه از همسرشان جوانتر و يا زيباتر است ازدواج ميكنند و گاهي اين اتفاق به عدد سه مي رسد و برخي با جدا شدن از همسر دوم به سراغ سومي مي روند. معتقدم چنين شخصي سازش شنيدن ندارد. چه بسا در عرصه موسيقي افرادي بودند كه با رفتن به اين راه، موفقيت را از خود سلب كردند.
* يك خواننده براي اينكه ماندگار باشد و در دل مردم بماند بايد چه كند؟
- مطالعه زندگي پيشكسوتان موفق عرصه موسيقي رمز ماندگاري اين هنرمندان را به ما نشان ميدهد كه آنها به «خودشناسي» توجه داشتند. زماني كه فرد يك كار خوب را شناخت، متوجه يك شاعر خوب هم ميشود و آن موقع است كه يك خواننده خوب هم پديد ميآيد. بنده معتقدم كه موفقيت آرزو و خواستي است كه خداوند آن را به انسان عطا ميكند.
*40 سالگي بهترين سن براي خوانندگي سنتي است
* آيا خواننده پاپ هم ميتواند سنتي بخواند؟
- تجربه ام به من مي گويد خوانندهاي كه علاقمند موسيقي ريتمدار است بايد تلاش كند تا به دوره دوم بلوغ خوانندگي كه 40 سالگي است برسد. آن زمان است كه تارهاي صوتياش براي خواندن موسيقي سنتي بهتر ياري ميكنند.
*جامعه نياز به اشعار تازه و اميد دارد
اكنون در قرن 21 زندگي ميكنيم كه قرن حركت است، بايد شور و حال را به شنوندگان موسيقي بدهيم، موسيقي پاپ موسيقي مردمي است و بايد بر حسب نياز مردم ساخته شود، در زمان جنگ براي دفاع از كشور ميخوانديم اما در حال حاضر بايد به موضوع روح و تازگي در زندگي پرداخت.
*كمتر كسي را پيدا ميكنيد كه 5 غزل از حافظ حفظ باشد
* شما بهعنوان يكي از هنرمندان مؤثر در موسيقي امروز ما چه افقي را براي موسيقي سنتي ميبينيد؟
- ما بايد در هر زمان به نياز آن زمان توجه كنيم و «به روز» باشيم. بايد خودمان را با زمان جلو ببريم و نياز مخاطب را بشناسيم. بايد تلاش كنيم و خودمان را ارتقا دهيم. در يك مقطعي آواز، موسيقي و در مقطعي ديگر شعر و غزليات اوج گرفت. امروزه متاسفانه يكي نيست كه 5 غزل از «حافظ» را حفظ باشد و يا شعري از «سنايي» بخواند. براي اين موضوع ميتوان مثال فضاهاي تاريخي و ديدني اصفهاني را زد. مثلا مسجد امام خميني اصفهان، اكنون در حال مرمت است و آن گونه كه بايد نتوانستند آن را خوب بسازند، چرا كه قبل از تخريب براي چنين روزي مطالعه و پژوهش نكرده بودند كه اگر خراب شد چگونه مرمت كنند يا حداقل ديگر تخريب نشود و يا به اين موضوع فكر نميكنند كه گنبد مسجد شيخ لطفالله در فصل زمستان بازديدكننده و يا توريست ندارد و ميتوانند آن را بپوشانند تا از سرما و باران در امان باشد تا ديرتر خراب شود. انجام دادن اين كار بهتر از ترميم است و بايد از اين فضاها به گونهاي مراقبت شود تا خراب نشود اما متاسفانه بعد از تخريب به فكر ترميم ميافتند كه ديگر فايدهاي ندارد.
*بايد جدايي را تبديل به خدايي كنيم
افراد مسن جامعه هم همينطور شدند، آنها را به سوي خانه سالمندان ميبريم و فراموش كردهايم كه پدر و مادر اميد زندگي ما هستند و نياز به احترام و هديه دارند. معتقدم كه تنها چيزي كه انسان را در شرايط غصه قرار ميدهد جدايي است كه چه خوب است آن را خدايي كنيم.
*جلال ذوالفنون هنوز زنده است
* اخيرا استاد ذوالفنون به ديار باقي شتافتند. شما كارهايي را با استاد ذولفنون اجرا كرديد. از حال و هواي آن كارها بگوييد.
- جلال به گونهاي سهتار ميزد كه انگار پيانو ميزند، ني و تمام سازها از سه تار او در ميآمد، او بايد 200 سال عمر ميكرد، حيف كه رفت، همه ما به «جلال ذوالفنون» مديون هستيم. من هنوز باورم نميشود كه جلال فوت كرده است. او زنده است. در يك جمله ميتوان گفت موسيقي يعني جلال.
20 سال پيش كنسرتي در كرمان داشتيم 2 هزار نفر آمده بودند، جلال نيم ساعت به سه تارش تكيه كرده بود و تفكر ميكرد، نگاه عارفانه اين مرد مردم را نشانده بود، هرچه گفتيم آقا جلال دير شد، فايدهاي نداشت، وقتي سرش را از روي سه تار برداشت، اولين طنين حركت دستش مردم را بيدار كرد.
زماني كه با او در استوديو كار ميكردم ديوانه ميشدم، شعر «مرده بدم زنده شدم» را آنقدر زيبا اجرا كرد كه دور ميكروفن به رقص در آمده بودم.
* اجازه بدهيد به خودتان برگرديم. شما در خلوت خود معمولا چه آوازي ميخوانيد؟
- آهنگهاي خودم را گوش ميكنم و به اين فكر نميكنم كه من خواندم و به دردي كه در آثارم هست فكر ميكنم. درد غريبي و ...
*قيصر امينپور حافظ زمان بود
* خاطره خاصي از قيصر امينپور داريد؟
- هر وقت قيصر را ميديدم تصوير حافظ در ذهنم تداعي ميشد. خود قيصر ميدانست كه رفتني است و اين موضوع را بعد از اجراي آلبوم «نيلوفرانه» متوجه شدم. هر كسي كه در اين آلبوم كار كرد به نوعي تاوان پس داد، قيصر كه شعر اين اثر را سروده بود، خودش رفت. «محمدعلي چاووشي» دختر و پسرش را بر اثر تصادفي در كرج از دست داد و دختر بزرگ من هم كه بيمار بود و تا پاي مرگ پيش رفت اما خواست خداوند اين بود كه او بماند.
*بايد بعد از «نيلوفرانه» قداست كار خود را حفظ ميكرديم
* چرا به «نيلوفرانه» چنين نگاه خاصي داريد؟
- آلبوم موسيقي «نيلوفرانه» به موضوع مهمي همچون امام زمان (عج) پرداخته بود كه بايد قبل از كار از علماي برجسته مشورت ميگرفتيم. بايد بعد از اينكه آن را ساختيم و يا حداقل پس از اجراي آن اثر، قداست كار خود را حفظ ميكرديم و آثار كمارزش ديگري را نميساختيم.
ما مقام امام زمان (عج) را در موسيقي كار كرديم كه نبايد كار ميكرديم و بايد گفت «هر كه در اين بزم مقربتر است جام بلا بيشترش ميدهند» و يا اينكه «سر پنهان است اندر زير و خم» كه اين موضوع را كائنات ميدانند.
*در ماشين آهنگهايم را تمرين ميكنم
* در مسير اصفهان و تهران چه آهنگي گوش ميكنيد؟
- براي رفتن به اصفهان از ماشين شخصي خودم استفاده ميكنم و در چهار ساعتي كه در راه هستم آهنگها و اشعاري را كه بايد آماده كنم را تمرين ميكنم.
* از ميان خوانندگان سنتي و پاپ آثار چه افرادي را بيشتر گوش ميدهيد؟
- از خوانندگان اصيل ترانههاي افرادي افرادي مثل عليرضا قرباني، همايون شجريان، سالار عقيلي، سينا سرلك و علي جهاندار و از خوانندگان پاپ ترانههاي افرادي چون امير تاجيك، احسان خواجهاميري و محسن يگانه را گوش ميدهم.
* فرزندان شما بيشتر چه موسيقي را ميپسندند؟
- دختر بزرگم الهام، موسيقي سنتي گوش ميكند. فرزند دومم علاقه زيادي به موسيقي ندارد. سومين فرزندم هم كه از ناحيه پا فلج و روي ويلچره است را بسيار دوست دارم و خانواده من از علاقمندي بسيار من به او آگاهند.
*به آرزوهايم رسيدهام
* آرزويي فراتر از خوانندگي داريد؟
- من الحمدالله به آرزوهايم رسيدم و فعاليتهاي هنري موفقي در سراسر جهان داشتم، اكنون نزديك به هشت سال است كه سعي ميكنم كنار همسر و سه فرزندم باشم و به آنها بيشتر رسيدگي كنم چون من براي خانواده قداست بالايي قائلم.
-------------------------------------------
گفتوگو از: روحالله فرقاني فدافن
-------------------------------------------
انتهاي پيام/ي
سه|ا|شنبه|ا|29|ا|فروردين|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]
-
گوناگون
پربازدیدترینها