تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عقل راهنمايى مى  كند و نجات مى  دهد و نادانى گمراه مى  كند و نابود مى  گرداند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834886928




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حزب و تحزب؛ نام‌ها و مرام‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: حزب و تحزب؛ نام‌ها و مرام‌ها مهرداد خدیر اظهارات غلامعلی حدادعادل رئیس مجلس هفتم در «همایش 30 سال قانونگذاری و نظارت»- كه سه‌شنبه هفته گذشته به ابتكار و میزبانی علی لاریجانی رئیس مجلس هشتم برگزار شد- حاكی از این واقعیت است كه طیف میانی و معتدل اصولگرایان یا همان محافظه‌كاران برخلاف اصولگرایان افراطی و دولت نهم و شخص محمود احمدی‌نژاد به ضرورت حزب و تحزب واقف شده‌اند (یا از قبل بوده‌اند ولی اكنون اعلان عمومی می‌كنند) و همچون رئیس‌جمهور اصولگرا بر طبل نفی حزب و تحزب نمی‌كوبند. هرچند نگاه منفی نسبت به حزب و تحزب حتی در سخنان آقای حدادعادل هم به تمامی محو نشده است و این ادعا را كه «در ایران حزب، به معنای واقعی به وجود نیامده است» یا «حزب حقیقی باید برآمده از مردم و دولت‌ساز باشد نه دولت ساخته» می‌توان توجیهی دانست بر اینكه خود او چرا برای تامین یك حزب سیاسی با مرامنامه مشخص و روشن همت نگماشته یا به عضویت در یك حزب شناسنامه‌دار در نیامده است و به تكرار اتهامی روی آورده كه در دولت سازندگی متوجه «حزب كارگزاران» می‌شد و در دولت اصلاحات به «جبهه مشاركت» وارد می‌آمد كه «دولت‌ساخته» هستند نه «دولت‌ساز». فردای همان روز اما اولین گردهمایی حزب كارگزاران سازندگی و روز بعد هم یازدهمین كنگره جبهه مشاركت در چهارمین سال فعالیت دولتی بر پا شد كه هیچ نسبت و میانه‌ای با احزاب رسمی ندارد و حلقه‌ها و فرقه‌ها را كافی می‌داند. حال آنكه دولت‌ساختگان باید به قاعده با افول آن دولت غیبت كنند اما در غیاب دولت مورد حمایت خود نیز به‌رغم تمام مشكلات و تضییقات سرپایند. مشكل مورد نظر آقای حداد عادل البته قابل حل بوده و هست. اگر بزرگ‌ترین احزاب اصلاح‌طلب از انتشار روزنامه حزبی و امكان تجمع و برگزاری جلسات در مكان‌های عمومی و كاندیداهای آنان در موعد انتخابات ردصلاحیت نشوند، آنگاه روشن می‌شود كه آیا قادر به دولت‌سازی هستند یا نه.  با این حال دیدگاه متفاوت محافظه‌كاران یا اصولگرایان معتدل و اصیل با اصولگرایان افراطی یا ادعایی در قبال احزاب و تحزب در ایران حاوی این پیام مثبت است كه نگاه نفی‌انگارانه و نخبه‌انكارانه محمود احمدی‌نژاد سرایت نیافته و در همان حلقه پیرامونی او محدود مانده است. رئیس‌جمهور اصولگرا هرگاه توانسته علیه احزاب و تحزب سخن گفته و موضع گرفته و اگرچه «تهدید» نكرده است اما از «تحقیر و اتهام و تحدید»‌مضایقه نداشته است. در دولت اصلاحات چند توجه ویژه به احزاب- فارغ از گرایش و تعلق سیاسی آنان- صورت پذیرفت. اول اینكه در كمیسیون ماده 10 احزاب در وزارت كشور نماینده دولت و بعدا نماینده مجلس اصلاحات با نگاه مثبت و نه متهم‌انگارانه درباره احزاب تصمیم گرفتند. اقدام دیگر تخصیص یارانه به احزاب بود كه برخلاف تبلیغات صورت‌پذیرفته آنان را به دولت وابسته نمی‌كرد زیرا فارغ از گرایش و تعلق آنها و بر اساس فرمول مورد توافق خود احزاب انجام می‌شد. دیگری تاسیس «خانه احزاب»‌ بود كه احزاب مختلف را به صرف اشتراك در فعالیت‌ تشكیلاتی در یك نهاد مدنی گرد می‌آورد. از سوی دیگر در ستاد انتخابات كشور میز احزاب تشكیل شده بود تا نمایندگان آنان دغدغه سلامت انتخابات و حفظ حقوق كاندیداهای خود را نداشته باشند. در دولت نهم اما یارانه را قطع كردند و میز احزاب را نیز برچیدند و اگر می‌توانستند خانه احزاب را هم منحل می‌كردند. منتها تدبیر دیگری اندیشیدند و با تشكیل گروه‌های مختلف سعی در ایجاد اكثریت تصنعی دارند هرچند در عمل توفیقی در این زمینه نداشته‌اند. هرچند رئیسان‌جمهور و روسای پیشین دولت در جمهوری اسلامی نیز سابقه عضویت تشكیلاتی داشته‌اند ولی برای آنكه متهم به نگاه محدود نشوند تاكید می‌كرده‌اند حزبی عمل نمی‌كنند اما هیچ‌گاه مانند محمود احمدی‌نژاد علیه احزاب موضع نمی‌گرفتند و كلیت حزب و تحزب را زیر سوال نمی‌بردند. آقای احمدی‌نژاد اصرار دارد نگاه خود را معطوف به عمق توده‌های مردم و بی‌نیاز از احزاب و تشكل‌ها ترسیم كند. اینگونه است كه بر پایه سنت دوران شهرداری تهران در سفرهای استانی نیز به جای اینكه با نمایندگان تشكل‌های سیاسی، صنوف و اتحادیه‌ها، سندیكاهای كارگری یا انجمن‌های غیردولتی دیدار كند كه هر یك نماینده جمعیت و جماعتی هستند و وسعت مخاطب ایجاد می‌شود تنها با یك نفر از مردم كه نهایتا نماینده خانواده خود به حساب می‌آید دیدار و برای حل مشكل او اقدام می‌كند. احزاب، سندیكاها، اتحادیه‌ها، انجمن‌ها و صنوف به توده‌های بی‌شكل هویت سیاسی، صنفی و اجتماعی می‌دهند اما نگاه توده‌گرایانه مردم را به شكل توده‌های بی‌شكل می‌پسندد و ریشه نفی حزب و تحزب نیز در همین است و منحصر به احزاب سیاسی كه معطوف به قدرت و سیاست هستند نیز نیست. كما اینكه وزارت كار این دولت نیز در تلاشی ناكام بر سر آن شد كه بزرگ‌ترین نهاد صنفی روزنامه‌نگاران ایران را برچیند. دولت متمركز و اقتدارگرا هیچ كانون مستقل از قدرت را برنمی‌تابد. هر كانون و تشكلی اگر هست باید با رشته‌ای به قدرت متصل باشد در غیر این صورت تحمل نمی‌شود. از این رو دولت نهم تنها با احزاب كه صبغه و سابقه سیاسی دارند، مخالف نیست. بانك خصوصی هم‌ چون به نوعی قسمتی از قدرت مركزی است، محدود می‌شود. برخورد با دانشگاه آزاد نیز از این زاویه قابل تحلیل است. بنابراین نفی حزب و تحزب نمادی است از نفی هر تشكل و كانون و انجمن تا جایی كه به سازمان‌های غیردولتی یا NGOها نیز گاه به دیده متهم نگاه می‌شود. احزاب و حاكمیت جمهوری اسلامی با پیروزی انقلاب اسلامی، پنج نفر از روحانیون طراز اول كه جملگی عضو شورای انقلاب بودند اقدام به تاسیس «حزب جمهوری اسلامی» كردند. آنان عضو جامعه روحانیت مبارز تهران نیز بودند ولی این تشكل را صنفی و محدود به روحانیت سیاسی می‌دانستند. از این‌رو، حزب جمهوری اسلامی را پایه گذاشتند. آیت‌الله سیدمحمد حسینی‌بهشتی، آیت‌الله سیدعلی خامنه‌‌ای، آیت‌الله اكبر هاشمی‌رفسنجانی، آیت‌الله موسوی‌اردبیلی و دكتر محمدجواد باهنر اندك زمانی پس از پیروزی انقلاب تاسیس حزب را اعلام و مردم را به ثبت‌نام فراخواندند. آیت‌الله مهدوی‌كنی اما به این حزب نپیوست. او معتقد بود و هست كه جامعه روحانیت مبارز كافی است و روحانیت نباید وارد رقابت با دیگران شود و نقش «ابوت» دارد ولی برخی دیگر از اعضای جامعه روحانیت مبارز به حزب پیوستند و اگرچه در زمره موسسان اولیه نبودند اما همچون یك علاقه‌مند عادی در پاسخ به فراخوان اعلام شده در صف طویل تشكیل شده مقابل كانون توحید تهران ایستادند تا نوبت به آنها برسد. علی‌‌اكبر ناطق‌نوری یكی از این ایستادگان در صف بود كه فرم‌های مربوطه را پر كرد و به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد. حزب تازه‌تاسیس در انتخابات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی كه به «خبرگان» مشهور شد دست به ائتلاف با دیگر گروه‌ها زد و با حمایت از چهره‌های غیرحزبی در تهران مانند آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله منتظری، بنی‌صدر، دكتر گلزاده غفوری و مهندس سحابی و تشكیل ائتلاف توانست نمایندگان دیگر احزاب و گروه‌ها را از ورود به مجلس خبرگان قانون اساسی باز دارد. به‌گونه‌ای كه چهره مشهوری چون علی‌اصغر حاج سیدجوادی بلافاصله پس از نفر دهم قرار گرفت و به مجلس تدوین قانون اساسی راه نیافت. از پنج عضو موسس سه نفر كاندیدا شدند و به مجلس رفتند (بهشتی، باهنر و موسوی‌اردبیلی) و دو نفر نامزد نشدند (آیت‌اللـه خامنه‌ای و هاشمی‌رفسنجانی). با این حال نقش اساسی را در مجلس خبرگان قانون اساسی رئیس دفتر سیاسی حزب ایفا كرد. حسن آیت بود كه با پیگیری پیشنهاد افزودن اصل ولایت فقیه مهم‌ترین تغییر را رقم زد. آیت‌اللـه منتظری و دكتر بهشتی هم حمایت كردند. یك روز پس از تصویب اصل پنجم قانون اساسی آیت‌اللـه طالقانی نیز فوت شده بود و حزب و روزنامه جمهوری اسلامی با حمایت و تبلیغ اصل ولایت فقیه شناخته شدند. حزب برای همه‌پرسی قانون اساسی نیز تلاش فراوان انجام داد. تنها 9 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی یكی از مراجع سه‌گانه قم با قانون اساسی نهایی شده مخالفت كرد. او و دیگر مراجع خصوصا امام خمینی پیش از آن پیش‌نویس قانون اساسی را امضا كرده بودند كه نشانی از ولایت فقیه نداشت. اما بازرگان به جای آنكه پیش‌نویس امضا شده را به رفراندوم بگذارد بر تاسیس مجلس موسسان اصرار ورزید كه قرار بود با 300 نفر تشكیل شود اما شورای انقلاب تصمیم گرفت شمار اعضای مجلس بررسی قانون اساسی به 73 نفر كاهش یابد و به جای مجلس موسسان، مجلسی از نخبگان و خبرگان هر استان تشكیل شود. اینگونه بود كه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با محوریت اصل ولایت فقیه تدوین شد و نقش اساسی را «دبیركل و رئیس دفتر سیاسی حزب جمهوری اسلامی» ایفا كردند. با اینكه رئیس رسمی مجلس، آیت‌اللـه منتظری بود اما غالب جلسات را دبیركل حزب جمهوری اسلامی اداره و حسن آیت نیز در هیات‌رئیسه نقش موثری ایفا می‌كرد. دكتر بهشتی پس از آن در اندیشه ریاست جمهوری بود اما مخالفت امام با كاندیداتوری روحانیون برای مناصب عالی اجرایی حزب را در مضیقه گذاشت. آنان به كاندیدای حزبی باور داشتند و در مقابل شهرت و محبوبیت بنی‌صدر كاندیدایی در اندازه و آوازه او باید معرفی می‌كردند. حسن آیت با این گمان كه مورد حمایت حزب قرار می‌گیرد كاندیدا شد اما حزب حمایت نكرد و ناچار به كناره‌گیری شد. با حضور و مسوولیت میرحسین موسوی در دفتر سیاسی حزب كه به‌رغم حسن آیت به مصدق و ملیون نظر منفی نداشتند جایگاه آیت متزلزل شده بود. از سوی دیگر سابقه فعالیت و گرایش او به دكتر بقایی و حزب زحمتكشان شائبه‌هایی را پیرامون او پدید آورده بود. اینگونه بود كه حزب، جلال‌الدین فارسی را كاندیدا كرد. با این توجیه كه مانند بنی صدر كه رقیب اصلی بود، سخنور، نظریه‌پرداز، صاحب تالیفاتی در زمینه‌های مختلف و دور از مناصب اجرایی در دولت موقت بوده است. اما از همان منطقه‌ای كه حمایت شده بود ضربه خورد و اول بار شیخ علی تهرانی بود كه فاش كرد پدر او از هرات افغانستان به خراسان ایران كوچیده و شناسنامه ایرانی ندارد و جلال‌الدین فارسی افغان‌تبار است حال آنكه قانون اساسی تاكید كرده است رئیس‌جمهور باید ایرانی‌تبار باشد. رهبران حزب جمهوری اسلامی غافلگیر شده بودند و به جای اینكه استدلال كنند افغانستان كمتر از 200 سال پیش به قبل‌تر متعلق به ایران بوده است و در حال حاضر نیز بخشی از ایران بزرگ فرهنگی به شمار است بازی را قبل از شروع واگذار كردند. دو كاندیدای اصلی آنان- دكتر بهشتی و فارسی- بازمانده بودند. حزب، كاندیدای دیگری معرفی نكرد هرچند كه روزنامه حزب عملا از حسن حبیبی حمایت می‌كرد. بنی‌صدر رئیس‌جمهور شد. اما حزب جمهوری توانست تنها دو ماه بعد اكثریت اولین مجلس شورای اسلامی را در اختیار بگیرد تا بنی‌صدر دریابد «دفتر هماهنگی همكاری‌های مردم با رئیس‌جمهوری» نتوانسته مانند یك حزب سیاسی عمل كند و آن همه تبلیغ و موضع‌گیری او علیه احزاب- اعم از حزب جمهوری اسلامی و نهضت آزادی و مجاهدین خلق و مجاهدین انقلاب اسلامی - در انتخابات پارلمان كه او را به احزاب نیاز افتاد به زیان او تمام شد. دكتر بهشتی رئیس دیوان عالی كشور (رئیس قوه قضائیه) و هاشمی‌رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی شدند تا حزب جمهوری اسلامی از سه قوه دو قوه را در اختیار داشته باشد. ضمن اینكه ریاست دولت هم به موجب قانون اساسی 58 نه با رئیس‌جمهوری كه با نخست‌وزیر بود و توانستند محمدعلی رجایی را نیز كه سال قبل از نهضت آزادی جدا شده اما به حزب جمهوری اسلامی نپیوسته بود به بنی‌صدر تحمیل كنند. وقتی ترفند بنی‌صدر برای معرفی سیداحمد خمینی به‌عنوان نخست‌وزیر به جایی نرسید ناگزیر شد به محمدعلی رجایی تن دهد و دل‌خوش كند كه عضو حزب نیست. غافل از اینكه بیش از اعضای رسمی حزب با رهبران آن هماهنگ بود. حزب جمهوری اسلامی در نهایت و از طریق اكثریت مجلس توانست بنی‌صدر را كنار زند. در غیاب دكتر بهشتی كه هفتم تیر 60 به شهادت رسیده بود محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور شد اما این بار نخست‌وزیر دبیر كل جدید حزب - دكتر محمدجواد باهنر- بود. با شهادت او در هشت شهریور 60 سومین دبیركل حزب - آیت‌الله خامنه‌ای- رئیس‌جمهور و سردبیر روزنامه ارگان حزب- میرحسین موسوی- نخست‌وزیر شدند. حزب جمهوری اسلامی همه اركان قدرت را در دست گرفته بود. رقیب كنار رفته بود اما درون حزب رقابت در گرفت. این رقابت كه ابتدا خود را در جریان مخالفت حسن آیت با پیشنهاد میرحسین موسوی برای وزارت امور خارجه نشان داده بود، این بار بر سر تشكیل دولت در گرفت. حزب آشكارا به دو جناح تقسیم شد و موتلفه‌‌ای‌های درون حزب با موسوی مخالفت می‌كردند. در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز آیت‌الله راستی‌كاشانی كه به عنوان نماینده امام حضور داشت زمینه‌ساز جدایی شد. تا جایی كه گفته می‌شد اطلاق عنوان «راست» و «چپ» در جمهوری اسلامی در نام آقای «راستی» هم ریشه دارد (غیر از ریشه تاریخی مجلس فرانسه). هم حزب جمهوری اسلامی و هم مجاهدین انقلاب اسلامی دوباره و عملا تعطیل شدند. موافقت امام با انحلال حزب از آن رو بود كه عملا جناح مخالف دولت در آن قوت گرفته بود و امام از دولت مهندس موسوی قویا حمایت می‌كرد (از سال 60 سازمان مجاهدین خلق رویاروی نظام قرار گرفت و منافقین خوانده می‌شد و احزاب قانونی مانند نهضت آزادی نیز به حاشیه رانده شده بودند.) بدین ترتیب از سال 64 به بعد نظام جمهوری اسلامی از نظر احزاب دچار خلا شد. جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز كافی به نظر نمی‌رسیدند ولی دوپارگی به احزاب محدود نماند و سراغ جامعه روحانیت مبارز هم رفت و در پی انشعاب آن مجمع روحانیون مبارز شكل گرفت. با اینكه با درگذشت امام و تغییر مدیریت سیاسی كشور محافظه‌كاران خود را بی‌رقیب می‌پنداشتند اما این اصل كه «سیاست در ایران تقسیم بر دو است و واحد شدنی نیست» بار دیگر خود را نشان داد و با تشكیل كارگزاران سازندگی فضا برای بازگشت گروه‌های سیاسی به مجلس پنجم باز شد. انتخاباتی كه زمینه دوم خرداد 76 را فراهم ساخت. با این حال سنت نگاه منفی به حزب و تحزب كاملا اصلاح نشد و خود كارگزاران نیز تا مدتی از عنوان «حزب» می‌پرهیخت. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 76 نیز سیدمحمد خاتمی ترجیح داد به صورت مستقل نامزد شود تا صرفا كاندیدای مجمع روحانیون مبارز نباشد. با اینكه عضوی از اعضای موسس آن بود اما به‌عنوان نامزد مستقل وارد عرصه انتخابات ریاست‌ جمهوری شد. با اینكه گمان عمومی بر این است كه اصطلاح «حزب‌الله» پس از پیروزی انقلاب اسلامی به كار رفت تا در نفی گروه‌های مخالف نظام و برای تاكید بر ضرورت وحدت به كار رود جالب است كه بدانیم در تاریخ سیاسی معاصر ایران شاید اولین بار «میرزا ملكم‌خان» بود كه پس از تاسیس «فراموش‌خانه» به عنوان یك انجمن مخفی و بعد از پی‌ریزی «مجمع آدمیت» و برای نفی اتهام با‌بی‌گری این مجمع را حزب‌الله دانست. با این حال در طول دوران هیچ‌گاه «حزب‌الله» متولی رسمی نداشته و بیشتر مفهومی ایدئولوژیك بوده تا حزبی و هر از گاهی گروهی خود را با این عنوان نامیده‌اند و در حال حاضر نیز متولی واحدی ندارد. اما عنوان «حزب‌الله» در هر مقطعی گروهی از متدینین را به خود جذب كرده است. كما اینكه شماری از روحانیون فعال در جنبش مشروطه كه 10 سال پس از مرگ ناصرالدین شاه به راه افتاد از «حزب‌الله» ملكم تاثیر پذیرفته بودند. اما این حزب را نمی‌توان اولین حزب قلمداد كرد زیرا بیشتر درصدد رفع اتهام بوده است و تاسیس حزب به مفهوم مدرن آن را باید به بعد از سقوط محمدعلی شاه نسبت داد. در جامعه ما با اینكه چهره‌های سیاسی با احزاب به شهرت می‌رسند یا قدرت را به دست می‌آورند اما معمولا یا می‌كوشند نسبت حزبی خود را انكار كنند یا اینكه خود را فراتر از حزب متبوع جلوه دهند. جالب اینكه در انتخابات گذشته ریاست‌جمهوری مهم‌ترین حامی دكتر مصطفی معین دو حزب اصلاح‌طلب جبهه مشاركت و مجاهدین انقلاب بودند اما او هم قول می‌داد كه كابینه‌اش غیرحزبی خواهد بود. در این میان تنها مهدی كروبی بود كه بر روابط مستقیم حزب و كاندیدا تاكید می‌كرد و بر تشكل متبوع خود خرده می‌گرفت كه وقتی دبیر كل مجمع روحانیون مبارز كاندیداست چرا اعضای ارشد صرفا از او حمایت نمی‌كنند و بعضا از دو نامزد دیگر ـ هاشمی و معین‌ـ جانبداری می‌كنند؟ هر چند در مقابل این انتقاد، این واقعیت هم غیرقابل انكار بود كه آقای كروبی براساس تصمیم‌ شخصی و نه اتفاق یا اكثریت آرای اعضای شورای مركزی مجمع روحانیون مبارز كاندیدا شده بود. بر این اساس وزیر كشور كه عضو تشكل متبوع او بود رفتار حزبی انجام نداد و مایه كدورت دبیركل شد و او تصمیم گرفت حزب دیگری برپا كند كه همه رفتار حزبی داشته باشند. هر چند در سال 64 نیز مهندس بازرگان با رای شورای مركزی نهضت آزادی ایران كاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری و البته ردصلاحیت شده بود اما در میان احزاب درون حاكمیت جمهوری اسلامی می‌توان مهدی كروبی را اولین سیاستمدار كاملا حزبی دانست كه بدون تنزه‌طلبی از احزاب و با تكیه كامل بر حزب و تشكل متبوع وارد انتخابات ریاست‌جمهوری شده است و بر این اساس قابل پیش‌بینی است كه دیگران نیز به جز محمود احمدی‌نژاد این بار از احزاب فاصله نگیرند و ابایی نداشته باشند از اینكه بر حمایت یك حزب یا تشكل از خود تاكید كنند. آقای احمدی‌نژاد نیز البته بیش از هر چیز به تشكیلات متكی است منتها تشكیلاتی كه حزب خوانده نمی‌شود. دولت نهم و احزاب در تاریخ 30 ساله جمهوری اسلامی هیچ دولتی نسبت به احزاب تا این اندازه بی‌مهر نبوده و درصدد تحقیر و تضعیف آنها بر نیامده است. این امر ناشی از دو موضوع است نخست اینكه محمود احمدی‌نژاد برای آنكه ثابت كند «مردی از جنس مردم» و متعلق به توده‌های بی‌شكل جامعه است به عمد یا به سهو «نخبگان» را با «اشراف‌» اشتباه گرفته است. حالا آنكه نخبگان، اشراف نیستند. تكنوكرات، آریستوكرات نیست اما در تبلیغات دولت نهم احزاب و نخبگان و طبقه «الیت» و تولیدكنندگان فكر و كالاهای معرفتی یا فن‌سالاران و طبقه متوسط جامعه كه به دانش و تخصص خود اتكا دارند به مثابه طبقه اشراف و جدا از مردم معرفی و نفی می‌شوند. علت دیگر این است كه رئیس دولت نهم خاستگاه سیاسی خود را انكار می‌كند. محمود احمدی‌نژاد كارگر یا كشاورزی نیست كه از درون مبارزات سندیكایی به قدرت رسیده باشد. او در همین ساخت بالیده و پرورش یافته منتها قبل از ریاست‌جمهوری نتوانسته بود به رده‌های بالای سیاسی دست یابد و اتفاقا عضو دو حزب و تشكل سیاسی بوده و هست و اگر «بسیج اساتید دانشگاه» را نیز یك تشكل سیاسی به حساب آوریم تشكل‌های متبوع به سه مورد می‌رسد.  با این حال رئیس‌جمهور فعلی كه در تبلیغ كاهش بهره‌بانكی و نفی دیگران رفتارهایی از اولین رئیس‌جمهور را بازتولید كرده بود به جای تشكیل حزب و برای آنكه آن حزب متهم به دولت‌ساز بودن نشود عملا ستاد حامیان خود را با عنوان «رایحه خوش خدمت» سامان داد. گروهی كه در انتخابات شوراها كاندیدا معرفی كرد و برای مجلس هشتم نیز سوداهایی داشت. بی‌مناسبت نیست كه رئیس جوان این ستاد كه از انقلاب كم سال‌تر است به مدیریت یك شركت بزرگ خودروسازی می‌رسد. پدر همسر او وزیر می‌شود و در حالی كه دولت رسما روزنامه دارد برای آنكه در موسم انتخابات با منع روزنامه‌های دولتی از تبلیغات روبه‌رو نشود، «رایحه خوش خدمت» از روزنامه‌ای تازه به مشام می‌رسد. ارج و قرب آن نزد دولت نیز چنان است كه علاوه بر برخورداری از یارانه‌ها ترتیب حروف الفبا در چینش غرفه‌ها در نمایشگاه مطبوعات را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد تا این بار «الفبا» نه با حرف «الف» كه با «واو» شروع شود و «وطن امروز» در صدر قرار بگیرد. دولت نهم از یك سو از زبان رئیس خود حزب و تحزب را نفی و دست‌كم مطعون و ملعون معرفی كرده و از جانب دیگر رفتاری كاملا محفلی، فرقه‌ای و حلقه‌ای پیشه كرده است. تا جایی كه رئیس‌جمهور در طول سه سال گذشته با روش‌های گوناگون كوشیده یاران نزدیك خود را بر مسند بنشاند. وقتی مجلس هفتم به علیرضا علی‌احمدی رای اعتماد نمی‌دهد او را برای وزارت آموزش و پرورش به همان مجلس معرفی می‌كند یا وقتی صادق محصولی قادر به تصدی وزارت نفت نمی‌شود و قبل از رای اعتماد انصراف می‌دهد سه سال بعد به‌عنوان وزیر كشور به مجلس معرفی می‌شود. ظاهرا مشكلی اگر هست با احزاب شناسنامه‌دار است كه چهره‌های ممتاز انقلاب عضو آن هستند یا به اركان نظام انتساب یا نزدیكی فكری دارند وگرنه گروه‌هایی كه در هر انتخابات یك نام و عنوان را برای خود برمی‌گزینند و نو رسیدگان را به آلاف و الوفی می‌رسانند نه حزب به حساب می‌آیند و نه كار حزبی می‌كنند. اقتدارگرایان، حزب و تحزب را نمی‌پسندند زیرا نخبه‌پروری را جای عوام‌گرایی می‌شناسند و دولت و حكومت را وا می‌دارند به جای مواجهه با شهروندانی كه خاستگاه سیاسی و طبقاتی آنان مشخص نیست با احزاب، سندیكاها، اتحادیه‌ها، انجمن‌ها، تشكل‌ها و صنوف روبه‌رو شوند و حقوق آنها را به رسمیت بشناسند. حافظه جامعه هم نظر مثبت ندارد زیرا پیشینه حزب توده به‌عنوان حزب واقعی در حافظه تاریخی مردم ایران ثبت شده است و گمان می‌برد در كادر حزبی منافع شخصی و حزبی بر منافع ملی ارجح است و دولت نهم هم به این انگاره‌ها دامن می‌زند زیرا از یك‌سو خود برآمده تشتت احزاب در انتخابات گذشته است و از جانب دیگر می‌تواند با این داعیه نگاه بسته گروهی و حلقه- فرقه‌ای را انكار كند. جامعه ایرانی تا چندی پیش با باشگاه‌های اقتصادی و ورزشی نیز بیگانه بود اما به مرور با باشگاه‌های اقتصادی (شركت‌های تجاری و خدماتی) و باشگاه‌های ورزشی (تیم‌ها و رقابت آنها در مسابقات لیگ‌های مختلف) آشنا شد. حزب نیز موجودی فرازمینی نیست یك باشگاه است؛ باشگاه سیاست. انتخابات پیش‌روی ریاست‌جمهوری می‌تواند فرصت آشتی جامعه ایرانی با مفهوم حزب و تحزب ‌فراتر از نام‌ها باشد. اما عجالتا نام‌ها می‌توانند جامعه را به سوی «مرام»‌ها هدایت كنند. منبع: کارگزاران  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 536]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن