واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: روزه برای این است که انسان به تقوا برسد: ﴿لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ﴾[1] . و انسان با تقوا دو درجه دارد: یکی همان بهشتی که در آن نعمتهای فراوان موجود است: ﴿إِنَّ المُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ﴾[2] و این برای لذایذ ظاهری است. یکی هم مقام عنداللهی شدن است ﴿فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾[3] در این مرحله دیگر سخن از سیب و گلابی نیست. چون جنت و نهر، مأکولات و مشروبات از آن جسم و بدن اوست امّا لقای حق برای روح اوست. این سرّ و باطن روزه است. امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «للصائم فرحتان، فرحة عند إفطاره وفرحة عند لقاء الله»[4] روزهدار دو وقت خوشحال است؛ یکی هنگام افطار و دیگری هنگام ملاقات با پروردگار. و در جای دیگر میفرماید: «للصائم فرحتان، حین یفطر وحین یلقی ربّه عزّوجلّ»[5] . روزهدار در بعضی دعاها از خداوند، جمال تام میخواهد: «اللّهم إنّی أسألک من جمالک بأجمله وکُلّ جمالک جمیل»[6] . نظامی گنجوی شاعر معروف در تبیین عشق مجازی و حقیقی، میگوید: در پایان امر که لیلی مریض شد به مادرش وصیت کرده گفت: مادر پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو: اگر خواستی به کسی علاقهمند شوی، به موجودی که با یک تب از بین میرود دل نبند. حیف است که انسان به خودش و به غیر خدا و به هر آنچه که متغیّر است، دل ببندد؛ زیرا هر چه غیر خداست، در معرض زوال و تغییر است و نمیتواند جزای انسان باشد؛ جزای روزه دار، لقای حق است. به ما گفتهاند، جمال مطلق را در سحرهای ماه مبارک رمضان، بخواهید و به گوش دادن بسنده نکنید، زیرا گوش دادن غیر از خواستن است. چه مقام بلندی برای انسان میسور بود که به ما گفتهاند: بگویید: «اللّهم إنّی أسألک من نورک بأنوره وکُلّ نورک نیّر» این ادعیه را در ماه مبارک رمضان به ما آموختند برای اینکه انسان روزهدار، لایق چنین سخن گفتن است و این دهان میتواند بگوید: «اللّهم إنّی أسألک من جلالک بأجلّه وکُلّ جلالک جلیل» .[7] سخن از حور و غلمان، سیب و گلابی و جنّات و نهر نیست؛ بلکه سخن از کمالات معنوی است و این مقام برای انسان وجود دارد، اگر این مقامات برای ما نبود، دستور خواندن این دعاها را نمیدادند. پس میشود به آن مقام رسید؛ چون میتوان روزه مستحبی گرفت و افطاری خود را به یک غیر مسلمان اسیر داد. بخشی از احکام فقه اسلامی احکام مربوط به «وقف» است، فقها گفتهاند که انسان میتواند باغ، ملک یا مغازهای را برای امرار معاش کافر وقف کند! و این خود عبادت است جزء اینکه کافر حربی باشد و مهدور الدم. از پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده که فمودهاند: «لکلّ کبدٍ حراء أجر»[8] در کتابهای فقهی به اطلاق این حدیث تمسک شده و گفتهاند که: اگر انسان حیوان گرسنهای را سر یا درندهای را سیراب کند پاداش بهشت دارد. اگر انسان روزهٴ مستحبی بگیرد و محصول دستاس خود را به صورت نان در بیاورد و به اسیر بدهد و بگوید ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ﴾[9] چرا که ﴿فَأَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾[10] این ممکن است. اگر خدامتگزار خاندان عصمت، یعنی فضه خادمه در کار اطعام حضور دارد معلوم میشود ما هم میتوانیم به این مقام برسیم و اگر خودمان را ارزان فروختیم ضرر کردهایم. ارزش انسان روایت لطیفی را مرحوم کلینی از امام هفتم (سلاماللهعلیه) نقل فرموده، که مرحوم محقق داماد، در شرح آن بیان شیرینی دراد. حدیث این است که حضرت فرمود: «إنّ أبدانکم لیس لها ثمن إلاّ الجنّة، فلا تبیعوها بغیرها»[11] بدن شما به اندازه بهشت میارزد؛ آن را بهغیر بهشت نفروشید. که ضرر خواهید کرد. مرحوم محقق داماد میفرماید: این روایت ناظر به آن است که روحتان فوق بهشت است. روح را باید به «جنّة اللّقاء» بدهید. روحتانبایستی به ﴿عِندَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ﴾[12] برسد و بهترین راه برای عند اللهی شدن روزه گرفتن است [13] باطن روزه به صورت لقای خدا ظهور میکند و برای انسان، همتی بالاتر از لقای حق فرض ندارد. چون انسان موجودی ابدی است که هرگز از بین نمیرود، بلکه در نهایت از عالمی به عالم دیگر منتقل میشود. اگر باطن روزه نصی او شد، پیوسته در محضر حق است؛ بدون اینکه از حضور دایمی رنج ببرد. یکنواختی در بهشت رنجآور نیست، اصولاً در آنجا رنجی وجود ندارد؛ خواه بهشت ظاهری که ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ﴾[14] باشد یا بهشت معنوی. انسان بدون اینکه رنج و خستگی و تشنگی و گرسنگی را بچشد، لذت سیری را احساس میکند؛ وضعیت بهشت مانند دنیا نیست. __________________ 1ـ سورة بقره، آیة ۱۸۳/ 2ـ سورة قمر، آیة ۵۴/ 3ـ سورة قمر، آیة ۵۵/ 4ـ وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۴۰۳/ 5ـ روضة المتقین، ج۳، ص۲۲۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۴۰۰/ 6ـ مفاتیح الجنان، دعای سحر. 7ـ مفاتیح الجنان، دعای سحر. 8ـ بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۷۰/ مرحوم محقق میفرمایید: «یجوز الصدقة علی الذمّی وإن کان أجنبیاً لقوله(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) «علی کل کبدٍ حراء اجر» (شرایع الاسلام، کتاب الصدقة). این مسئله از باب انساندوستی است نه برای تقویت و مرام آنان. گواه این مطلب آن است که مرحوم محقق، وقف بر کنیسه و معابد اهل کتا را جایز نمیداند. برای توضیح بیشتر. ر . ک: جواهر الکلام، ج۲۸، ص۳۰؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۷۰ و ۳۷۱/ 9ـ سورة دهر، آیة ۹/ 10ـ سورة بقره، آیة ۱۱۵/ 11ـ الکافی، ج۱، ص۱۹، ح۱۲/ 12ـ سورة قمر، آیة ۵۵/ 13ـ «جعل (علیهالسلام) الجنّة ثمن البدن، إشارة إلی أنّ ثمن جوهر النفس المجرّدة هو الله سبحانه فکأنه (علیهالسلام) قال: أما إنّ أبدانکم ثمنها الجنّة فلا تبیعوها وأمّا نفوسکم المجرّدة وأرواحکم القدسیّة فإنّما ثمنها هو الله سبحانه والفناء المطلق فیه وفی مشاهدة نور وجه الکریم فلا تبیعوها بغیره» (تعلیقه میرداماد بر اصول الکافی، ص۳۸). 14ـ سورة آلعمران، آیة ۱۵/ برگرفته از : بیانات آیت الله جوادی آملی -------------------------------------------------------------------------------- تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه_شکوری پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 559]