واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: التزام به فقاهت شاخصه اصلي صدق ادعاي ولايت
علي ميثمي
يكي از سؤالاتي كه شايد براي بسياري از مؤمنان مطرح است اين است كه: آيا اسلام شاخصه اي براي فهم صحت و سقم ادعاي ولايت مداري افراد ارائه نموده است يا خير؟ آيا صرف ادعاي ولايت مداري در اينكه فردي خود را در دايره ولايت الهيه تعريف كند كفايت مي كند؟ اگر خير پس ملاك حضور حقيقي در لشگر اولياي حق و صدق دعواي ولايت چيست؟
براي پاسخ به اين پرسش مهم مي توان براساس روايات حضرات معصومين(ع) و بيانات علماي گرانقدر اسلام در يك دسته بندي كلي تمام معرف اسلام را در سه سطح الوهيت، ولايت و فقاهت دسته بندي كرد.
منظور از الوهيت همان پذيرش وحدانيت الهي و مخلوقيت همه چيز در برابر خالق متعال است. يعني خضوع و خشوع همه جانبه در برابر حقيقتي ازلي و لم يزلي كه مبدا عالم امكان است. كنه اسلام در عميق ترين لايه هايش چيزي جز تسليم محض در برابر الوهيت مطلقه الهيه نيست. قرآن كريم انحراف از الوهيت را عميق ترين انحراف از مسير عبوديت دانسته و همواره دعوت به وحدانيت در تأله نموده است. خداوند در آيه 31 سوره توبه يكي از علل انحراف پيروان جبهه حق و حقيقت در طول تاريخ را انحراف از الوهيت مي خواند. «اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أربابا من دون الله والمسيح ابن مريم و ما أمروا الا ليعبدوا الها واحدا لااله الا هو سبحانه عما يشركون» (غير از خدا، علماي ديني و تاركان دنيا را كه در ميان شما هستند خداوندگار خويش شمردند. همچنين مسيح پسر مريم را. در صورتي كه به آنان چنين دستور داده شده بود كه فقط خداي يكتا را بپرستند. جز او خدايي نيست. پاك است از آنچه شريك او مي شمرند.)
مراد از سطح ولايت الهيه آنجاست كه خداوند تبارك و تعالي مسير الوهيت خويش را براي بندگان از طريق برخي اولياي خاصش كه در راس آنها وجود شريف نبي اعظم اسلام(ص) هموار نموده است. قرآن كريم صراحتا پيامبر اسلام(ص) را براي مسلمانان در مسير پرستش موحدانه الهي در آيه 21 سوره مباركه احزاب به عنوان الگو معرفي مي كند: «لقد كان لكم في رسول الله أسوه حسنه لمن كان يرجواالله و اليوم الاخر و ذكرالله كثيرا.» (محققا براي شما در رسول خدا الگوي نيكويي است براي كساني كه در پي خدا و سعادت روز آخرينند و بسيار ياد خدا مي نمايند.) علاوه بر اين مطابق تعاليم روشن ائمه شيعه پس از ايشان نيز جريان ولايت الهيه منقطع نشده و در طول تاريخ همواره از امامي به امام ديگر منتقل مي گردد. تا جايي كه امروز نيز ولي اعظم الهي حضرت صاحب الزمان(عج) واسطه توسعه الوهيت در عالم بوده و مصداق اتم آيه 95 سوره مباركه نساء است كه مي فرمايد: «يا ايهاالذين آمنو اطيعوالله و اطيعوالرسول و اولي الامر منكم» (اي كساني كه به اسلام ايمان آورده ايد از خدا و رسولش و صاحبان امر خود اطاعت نماييد.)
مقصود از سطح فقاهت همان لايه ظاهري شريعت اسلامي است. يعني همان گستره اي كه در عرصه فردي مراجع عظام تقليد و در عرصه اجتماعي ولي فقيه به نيابت از ولي عصر(عج) عهده دار آن است و ملاك حجيت در اين سطح در عصر غيبت دانسته مي شوند. سطحي كه التزام به آن در بسياري از آيات قرآن كريم و روايات اولياي الهي(ع) به عنوان يكي از اركان اسلام و مسلماني خوانده شده و غفلت از آن معنايي جز خسران ندارد. در سوره مباركه والعصر مشهورترين نمونه اين آيات است. «والعصر. ان الانسان لفي خسر. الاالذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر» (قسم به زمان كه انسان در زيان است. مگر آنان كه ايمان آوردند و به عمل صالح پرداختند و در اين راه يكديگر را به حق و صبر سفارش نمودند.)
شهيد مطهري عقيده داشت: «اسلام همانند يك كل به هم پيوسته است و نمي توان به سطحي از آن ايمان آورد و سطحي ديگر را انكار كرد. مطابق اين بيان حكيمانه پرداختن افراطي و غيرمتعادل به سطح «ولايت» در اسلام و غفلت از سطح «الوهيت» يا «فقاهت» انحراف از اسلام راستين است. به بيان ساده تر مي توان دو شاخصه بسيار كاربردي براي فهم صدق ادعاي ولايت مداري افراد و احزاب در عرصه فردي و اجتماعي براساس قرآن و روايات ارائه نمود:
شاخصه اول عدم انحراف از الوهيت و توحيد در باطن امر است. يعني اگر قرائتي از ولايت الهيه مطرح باشد كه ولايت را به عنوان امري ماوراي توحيد و الوهيت مطرح نمايد؛ قطعا انحراف از اسلام است.
شاخصه دوم عدم انحراف از فقاهت و شريعت در ظاهر امر است. يعني اگر قرائتي از ولايت الهيه مطرح باشد كه ولايت را به عنوان امري مستغني كننده از فقاهت و شريعت- كه مدار حجيت در آن مرجعيت و ولايت فقيه است- مطرح نمايد؛ قطعا انحراف از اسلام است.
همين امر در باب مهدويت و ولايت حضرت ولي عصر(عج) نيز مطرح است. يعني اگر قرائتي از مهدويت ارائه گردد كه ريشه در الوهيت و توحيد نداشته باشد انحراف است. همان گونه كه اگر قرائتي از مهدويت ارائه گردد كه منتهي به توسعه فقاهت و شريعت گردد نيز انحراف است.
اين نكته را نيز در پايان بايد گفت كه رويكرد صاحب اين قلم كاملا فرهنگي بوده و اين نوشته به هيچ عنوان ناظر به جريان سياسي خاصي نيست. غرض تنها انتباه به اين نكته بود كه «اسلام آمريكايي»- كه امام راحل عظيم الشأن همواره خطر آن را گوشزد مي نمود- در روند پيچيده تر شدن مكر شيطان در بستر تاريخ توانايي ارائه «ولايت آمريكايي» و «مهدويت آمريكايي» را نيز خواهد داشت كه شاخصه هاي فوق به خوبي نمايانگر فرق آنها با مهدويت و ولايت ناب محمدي(ص) است.
پنجشنبه|ا|17|ا|فروردين|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]