واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: غلامحسین كرباسچی و علی کردان غلامحسین كرباسچی - روزنامه کارگزاران تردید در نوشتن این یادداشت نه به دلیل تردید در محتوا كه شك در میزان تاثیر و برداشتها و عواقب آن است.آیا كسی از آنانی كه اصل و روی سخن با آنهاست این سخنان را میشنود و در ذائقه فكری خود مزه مزه میكند یا اینكه چون داروی تلخی به بهانههای گوناگون و اتهام سیاسی و سیاستزدگی و تكرار برچسبهای ناروا این یادداشت را به جایی پرتاب میكند كه هیچ كس نخواند و نفهمد... گاهی به نظر میرسد با دوستان اصولگرا كه همسنگران سابق در دوران مبارزه و جنگ و احیانا سازندگی بودهایم آنقدر فاصله گرفتهایم كه هیچ فریادی را جز ناسزا نمیفهمند و هیچ سخنی را جز با كژاندیشی نمیشنوند و به همین دلیل است كه بسیاری حرفها را سخت میتوان زد مبادا كه طور دیگری برداشت كنند و سخن خاصیت خود را از دست بدهد یا وارونه اثر گذارد و این ماجرا یكی از آنهاست. داستان فاجعهای سیاسی كه در تاریخ جمهوری اسلامی سابقه نداشته است؛ فاجعهای سیاسی كه در یكی دو ماه گذشته رخ داد و دیروز فصلی از آن به پایان رسید و در هیچ یك از دولتها و مجالس قبل و بعد از انقلاب به این وضوح نمونه نداشته است و این كیف انگلیسی كه یك روز نقد رویههای تاریخی گذشته بود و امروز شاید تحلیل دیگران از رفتارمان، آیا اینچنین فریبكارانه و از نزدیك و در صحن به كسی تحویل داده شده بود؟ اكنون كه آب از آسیاب افتاده و استیضاح وزیر كشور با اكثریت قاطع رای آورده، خوب است كمی در فضای آرام و بدون اتهام به ماجرایی كه گذشت، بیندیشیم. من شخصا نفهمیدم ذهنیت مصران در رسیدن رابطه مجلس و دولت به چنین فرجامی كه یكی از تلخترین و عبرتآموزترین جلسات مجلس شورای اسلامی را به نمایش گذاشت و برای دولت نهم یكی از بدترین روزهای سیاسی را رقم زد بر مبنای چه تحلیلی شكل گرفته بود؟ با چه منطقی این مشاجره بیحاصل در فضای عمومی كشور و مجلس به راه انداختند كه این بار نه بین اردوگاههای رقیب بلكه در اردوگاه اصولگرایان بود؟ جالب اینجاست بهانه مدیری كه نزدیكترین و دلسوزترین دوستانش از او خواستند این ماجرا را مسالمتآمیز خاتمه دهد استناد به استخارهای بود كه به اصطلاح «بد آمده بود» در حالی كه همیشه مشورت حتی در فرهنگ مذهبی هم بر استخاره مقدم است.این پافشاری كودكانه با وجود درك وضعیت روحی نمایندگان و آمار ناراضیان و برانگیختن آنها در حتی نوع حرف زدن وزیری كه در حال استیضاح است و رئیسجمهوری كه بر خلاف رویههای مرسوم یك روز قبل از استیضاح سخن میگوید به چه انگیزهای است؟ آیا باید تحلیلی را پذیرفت كه معتقد است رئیسجمهور از آنرو كه احساس میكند در انتخابات آینده زمینه اجتماعی كافی ندارد برای در دست گرفتن فضای انتخابات وزیر سابق كشور را تنها و رها به امان مجلس مخالف رها كرده است؟ به نظر میرسد حتی برای رسیدن به این منظور هم اگر رئیسجمهوری در همان نخستین روزهای شكلگیری این ماجرا بدون رسیدن كارزار به این رویارویی از نزدیك به تغییر وزیر كشور تن میداد بسیار سهلتر میتوانست وزیر ایدهآل خود را از گلدان رای نمایندگان بیرون آورد. آیا خود به خود به ذهن نمیآید كه شاید در بقیه امور كشور هم از اینگونه بیتدبیریها و نابخردیهای قدرتگرایانه بینصیب نباشیم؟ در اینجا باید تاكید كرد كه اصلاحطلبان از ابتدا اصولا موافق این تركیب كابینه نبوده و نیستند و هرگز موافق این تغییرات گسترده بیسابقه در تاریخ دولتهای قبل و بعد از انقلاب از صدر مشروطیت تا امروز نبودهاند چراكه به هر حال علم اداره و مصلحت كشور با هر بینشی این همه تغییرات و ایجاد آشوب و به هم ریختگی به بهانههای واهی را در سازمان اداری مملكت نمیپذیرد و اصلاحطلبان برخلاف تبلیغات و شعارهایی كه مدام میشنویم این رویهها را كه در سالهای اخیر در دولت رایج شده خدمت به مردم نمیدانند چراكه نتیجه آن را هم در به باد رفتن این همه امكانات مادی و معنوی كه در اختیار این دولت است و نمودهای آشكار آن میتوان به وضوح مشاهده كرد: نا بسامانی و فساد و به هم ریختگی حاصل از این همه آمدنها و رفتنها. با این همه از آنجا كه گاه موضعگیری صریح یك جناح امتیاز مثبتی برای كسی یا كسانی میشود كه اتفاقا بیشترین مخالفتها متوجه اوست، مصلحت در سكوت است. امروز كه ماجرای استیضاح به پایان رسیده و كشور یك مسئله پردامنه برای مسوولان و افكار عمومی را پشت سرگذاشته میتوان این پرسش را مطرح كرد كه چرا نباید در آنجا كه میتوان حرفهای مشترك برای اداره كشور بیان كرد نتوانیم «عقلای قوم» را جمع كنیم و مجلس را پایگاهی برای كمیسیون مشترك دو جناح (فراكسیون اقلیت و اكثریت) قرار دهیم و به عنوان دلسوزان مردم در این بحرانها و گرفتاریهایی كه به ویژه حاصل مدیریت آشفتهساز این سالهای اخیر است راهی برای حل و فصل مسائل اساسی كشور بیابیم؟ امروز ما در زمینه مسائل داخلی، خارجی، اقتصادی، عمرانی و فرهنگی كشور دچار روندهای مشابهی هستیم كه این هماندیشی ملی را بیش از گذشته الزامآور میكند. در اولین مجالس انقلاب این سنت حسنه و جمع شدن «عقلای قوم» برای حل و فصل مسائل آن روزهای جنگ سابقه اثرگذاری مثبتی داشت. یقینا شمارش آرای دیروز نشان داد كه رای اقلیت مجلس(شاید به استثنای چند نفر معدود كه درصدشان سر جمع از اصولگرایان بسیار پایینتر بود)همراه اكثریت درباره این استیضاح چه بود. نتایج جلسه استیضاح نشان میدهد هنوز نقاط مشترك اصلاحطلبان و اصولگرایان در دلسوزی ملی برای گرفتاریهای كشور فراوان است و با توجه به این تجربههاست كه باید صحنه را از حساسیتهای سیاسی افراطی و وحشت از واكنشهای عكسالعملی كه تخریب مصالح ملی را به دنبال دارد، خالی كنیم و اجازه دهیم گفتمان تازهای شكل بگیرد. باور كنیم: «اصولی» مهمتر از این برای اصولگرایان و «اصلاح»ی مقدورتر از این برای اصلاحطلبان نیست!!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]