واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زندگی خصوصی بسوی آرمانشهر(12)
راز داریاز قدیم الایام، همواره تجسس در زندگی دیگران امری نکوهیده و مذموم بوده که مردم از آن نهی میشدند؛ تو خود را به جای دیگران بگذار؛ کیست که دوست داشته باشد اسرار زندگیاش هویدا شود و همگان، حکایت تلخ و شیرین زندگیاش را بدانند؟یک لحظه تجسم کن که حرف زندگی خصوصیات را اطرافیان بدانند؛ شاکی میشوی؟ از دیدگاه قرآن«عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احدا: دانای غیب اوست و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمیسازد» (جن/ 26) خداوند متعال، از همه اسرار مطلع است و از تمام اتفاقات، آگاه؛ اما با این وجود، هیچ کس از اسرار غیب او آگاه نیست. خداوند متعال خود، رازهای بندگانش را میپوشاند و به همین دلیل بر رازداری تاکید دارد. دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام)امام علی علیه السلام:کسی که در نگهداشتن راز خود ناتوان باشد، در حفظ راز دیگران توانا نباشد.راز تو در بند توست. اگر آن را فاش کنی تو در بندش خواهی شد.« صدر العاقل صندوق سره: سینه خردمند، صندوق راز اوست.»نسبت به دوست خویش هر مهربانی و هر خیرخواهی را میتوانی انجام بده؛ اما در یک امر محتاط باش: در نهایت اطمینان و اعتماد، اسرارت را به او نگو. نگاه بزرگان حکایت اولغلامی طبق سرپوشیدهای بر سر داشت و خاموش و بیصدا در راهی میرفت. شخصی در راه به او برخورد و پرسید:در این طبق چیست؟ غلام چیزی نگفت. آن شخص به اصرار پرسید تا بداند زیر آن سرپوش که روی طبق کشیدهاند چیست. غلام گفت: فلانی! اگر قرار بود که همه افراد بدانند در طبق چیست، دیگر سرپوش روی آن نمیکشیدند! حکایت دومعلی علیه السلام وقتی برای مالک اشتر رهنمودهای حاکمیت بر مردم را بیان میکند، به لزوم رازداری تاکید میکند:« از مردم آنان که عیبجوترند از خود دور کن، زیرا مردم عیوبی دارند که رهبر امت در پنهان کردن آن از همه سزاوارتر است. پس مبادا آنچه بر تو پنهان است، آشکار گردانی و آنچه که هویداست بپوشانی که داوری در آنچه از تو پنهان است با خداوند جهان است. پس چندان که میتوانی زشتیها را بپوشان تا آن را که دوست داری بر رعیت پوشیده ماند، خدا بر تو بپوشاند.» مفهوم راز در لغت و اصطلاحراز به معنای سرّ، آنچه باید در دل نهفته باشد و چیزی که باید پنهان بماند یا به اشخاص مخصوصی گفته شود، است؛حفظ اسرار را باید از خدا آموخت. خداوند بیش و پیش از هر کس، از اعمال، حالات، رفتار، عیوب و گناهان بندگانش با خبر است، اما حلم، بردباری، پردهپوشی و رازداری او بیشتر از همه است. گورخانه راز تو تا دل شود آن مرادت زودتر کامل شودگفت پیغمبر که هر که سر نهفت زود گردد با مراد خویش جفتدانهها، چون در زمین پنهان شود سرّ آن، سرسبزی بستان شودزر و نقره، گر نبودندی نهان پرورش کی یافتندی زیر کان راز داری اول: حفظ اسرار دیگران؛ خصوصا اگر کسی انسان را امین خود قرار داده و رازی را نزد او به امانت بگذارد. در حدیثی داریم: مجالس امانتند؛ امانت همیشه یک شیء مالی و مادی نیست، مطلبی که در یک مجلس بیان شود هم امانت است.دوم: حفظ راز خویشتن؛ اگر امروز با کسی دوست هستید، حدّ را نگه دارید؛ آنچنان که بعد موجب گرفتاریتان نشود.در روایات میخوانیم: حفظ آبروی مومن به اندازه خون او احترام دارد و ارزشمند است؛ به همین دلیل، ما هم باید حرمت دیگران را رعایت کنیم و هم باید حرمتی را که خداوند برای ما قرار داده ضایع نکنیم. با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی ادامه دارد ... منبع :طباطبایی، سید محمد هادی، کتابچه شهر قرآنی، شماره13، با اندکی تصرف، سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]