واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سومين نشست ادبي «آيينههاي روبهرو»/1حسيني: فردي و بايرامي اصالت روستايي خود را به ادبيات تبديل كردندخبرگزاري فارس: فردي و بايرامي زاده روستا هستند و به نوعي دهاتي محسوب ميشوند؛ آنها توانستند ادبيات روستايي و روستا را ماندگار و حرفي براي گفتن در حوزه نويسندگي داشته باشند. اين دوستان اصالت روستايي را در آثار خود به ادبيات تبديل كردند.
خبرگزاري فارس: فردي و بايرامي زاده روستا هستند و به نوعي دهاتي محسوب ميشوند؛ آنها توانستند ادبيات روستايي و روستا را ماندگار و حرفي براي گفتن در حوزه نويسندگي داشته باشند. اين دوستان اصالت روستايي را در آثار خود به ادبيات تبديل كردند.
به گزارش خبرنگار كتاب و ادبيات خبرگزاري فارس، عصر ديروز، سومين جلسه نشست «آيينههاي روبهرو» با موضوع نقد ادبيات در حوزه شعر و داستان در دفتر مركز آفرينشهاي ادبي حوزه هنري واقع در خيابان سميه برگزار شد. موضوع سومين جلسه از اين سلسله جلسات، بررسي «فضاي روستا» در آثار امير حسين فردي و محمدرضا بايرامي بود. محمدحسن حسيني به مانند دو جلسه پيش مسئوليت برگزاري اين نشست را بر عهده داشت و به بحث و كنكاش در مورد فضاي روستا در نوشتههاي اين نويسندگان پرداخت و براي ملموستر شدن بحث قطعاتي از نوشتههاي اين نويسندگان را براي حاضرين خواند. محمد ناصري، محمد علي گوديني، محمد كاظم مزيناني از جمله شركت كنندكان در اين جلسه بودند.
پيش از اين جلسه، اولين جلسه اين نشست با موضوع «گرگ» در آثار محمدرضا بايرامي و چنگيز آيتماتوف، نويسنده معاصر قرقيزستاني در آبان ماه برگزار شده بود. دومين جلسه «آيينههاي روبهرو» نيز با بررسي «پيشينه اشياء» در اشعار سه شاعركودك و نوجوان؛ محمد كاظم مزيناني ، ناصر كشاورز و جعفرابراهيمي در دي ماه مورد نقد و بررسي قرار گرفته بود.
محمد حسن حسيني در معرفي اين دو نويسنده گفت: در نوشتههاي اين دو نويسنده بسيار به موضوع روستا اشاره شده و تقريبا ميتوانم بگويم در همه كارهاي آقاي فردي اين خصوصيت ديده ميشود. آقاي بايرامي نيز به جز چند زندگينامه داستاني كه در مورد شهدا و سرداران شهيد نوشته شده در باقي آثار او فضاي روستايي موج ميزند. من براي اين جلسه تقريبا تمام كارهاي اين دو نويسنده در ردههاي سني كودك، نوجوان و بزرگسال را مرور كردهام و حتي كارهايي كه در مجلات منتشر شدهاند را نيز از نظر گذراندهام.
در ادامه او به معرفي آثار بررسي شده پرداخت و گفت: در كارهاي آقاي بايرامي با توجه به اينكه در نشست اول به اندازه كافي به عناصر داستاني در نوشتههاي او پرداخته شد، تكيه اصلي اين جلسه بر روي كتابهاي سبلان ايشان خصوصا «كوه مرا صدا زد» كه برنده جايزه جهاني كبراي آبي در سوئيس شده، قرار دارد. اما «آشيانه در مه»، «سياه چمن»، «ميهمان ملائك؛ زندگينامه شهيد يدالله كلهر»، «كوچك جنگلي»، «مجموعه داستان روزي كه تو آمدي» و «افسانه اصلان» از كتاب انتخاب شده آقاي فردي براي اين جلسه بودهاند.
او در خصوص ويژگي مشترك اين دو نويسنده گفت: اين دو نويسنده هر زاده روستا هستند و به نوعي دهاتي محسوب ميشوند و روستاي اين دو عزيز در فاصله بسيار كمي از يكديگر قرار گرفته است. اين دو نويسنده روستايياني هستند كه با خروج از روستا و ورود به «تالار پذيرايي پايتخت» توانستند ادبيات روستايي و روستا را ماندگار كنند و حرفي براي گفتن در حوزه نويسندگي داشته باشند. اين دوستان اصالت روستايي را در آثار خود به ادبيات تبديل كردند.
محمد حسن حسيني ملاكها و ارزشهاي روستايي براي نقد آثار اين دو نويسنده را اين طور طبقه بندي كرد: توصيف روستايي، شخصيتهاي روستايي، حيوانات روستا، آداب و رسوم و ضربالمثلهاي روستايي، مذهب و گرايشهاي ديني، عشق در ادبيات روستايي، مرگ و اشارههاي پنهان يا كنايهگوييها از موارد بررسي شده در آثار اميرحسين فردي و محمدرضا بايرامي بود. او در ادامه با پرداختن به هر يك از اين عناصر، بخش هايي از كتابهاي اين نويسندگان را نيز براي تداعي بهتر حضار خواند.
توصيفات روستايي
حسيني گفت: توصيفات آقاي فردي از روستا بسيار ساده و بي آلايش هستند و ايشان علاقه فراواني به توصيف طبيعت در آثار خود دارند. آقاي فردي در آثار خود بسيار به توصيف عناصر بي جان پرداخته و اين توصيفات ايشان از فضاي روستا بسيار دقيق است و اين موجب شده تا ايشان يك ميراث جاري در ادبيات روستايي محسوب شوند. از سوي ديگر آقايي بايرامي نيز به توصيف فضاي روستاي پرداختهاند اما فضايي كه وي خلق كردهاند در مقايسه با نوشتههاي آقاي فردي خشنتر است. همچنين وي به عمد از همه عناصر فضايي روستا استفاده نكرده و بر استفاده از عناصر خاصي اصرار داشتهاند.
شخصيتها و آدمهاي روستايي
محمد حسن حسيني در اين مورد گفت: هر يك از اين دو عزيز شخصيتهاي بسيار عالي در داستانهاي خويش بوجود آوردهاند اما آقاي اميرحسين فردي در داستان «كوچك جنگلي» تصويري به يادماندني از مناف براي خوانندگان ايجاد كرده و يا شخصيت نريمان در همين داستان يا شخصيت لطيف در كتاب «آشيانه در مه». آقاي بايرامي نيز در اين مورد بسيار موفق عمل كردهاند اما به نظر من بهترين شخصيتپردازي ايشان، شخصيت جلال در كتاب «كوه مرا صدا زد» اتفاق افتاده كه از قضا بعد از ترجمه اين اثر به آلماني در سوئيس تقدير شد و مورد توجه منتقدان خارجي قرار گرفت.در آثار بايرامي به خاطر اخمي كه در قلم اين نويسنده وجود دارد، زياد به فكاهي بودن شخصيتهاي روستايي توجه نميشود و بيشتر چهرهاي خشك و خشن از آنها تصوير ميشود، در حالي كه اين مورد در شخصيتهاي داستاني آقاي فردي بيشتر ديده ميشود.
حيوانات روستايي
حسيني در خصوص اين عنصر داستاني در نوشتههاي فردي و بايرامي گفت: بايرامي در كتابهاي خود در ميان حيوانات بيشتر به گرگ پرداخته و دومين حيواني كه ايشان از آن زياد استفاده كرده اسب بوده است. گرگ توصيف شده در آثار بايرامي همان گرگ خاكستري در زبان تركي است كه هميشه در برف، مه و شب حضور دارد. همچنين كلاغ كه هميشه با حضور او يك اتفاق ناگوار رخ ميدهد. پرداختن به حيوان در فضاي آثار آقاي بايرامي به دليل گستردگي فراوان دقت و فرصت بيشتري مي طلبد و زمان ديگري ميطلبد. اما در مقايسه با بايرامي، حيوانات داستانهاي آقاي فردي ملايمتر هستند. در آثار فردي يك دل رحمي نسبت به حيوانات وجود دارد و حتي حيواناتي مانند لك لك، خرگوش و گوسفند نيز حضور دارند و ايشان محدود به گرگ نشدهاند.
آداب و رسوم و ضرب المثلها
حسيني در اين مورد گفت: آقاي بايرامي ضرب المثلهاي زيادي در آثار خود استفاده كردهاند و حتي برخي از آنها را نيز به فارسي ترجمه كردهاند. برگردان اين ضرب المثلها از زبان تركي به فارسي در برخي مواقع مشكلاتي را هم ايجاد كرده است زيرا برخي از اين ضرب المثلها قابليت برگرداندن به فارسي را ندارند. اما به طور كلي در آثار آقاي فردي اين مورد كمرنگتر است.
مذهب و گرايشهاي ديني
حسيني در خصوص گرايش شخصيتها به مسائل ديني در آثار آقاي فردي گفت: شخصيتهاي آقاي فردي بيشتر مذهبي هستند و نماز اول وقت ميخوانند و با تاكيد بر اين مسائل در داستان آورده ميشوند. اين در حالي است كه شخصيتهاي آقاي بايرامي كمتر اين گونه هستند و آقاي بايرامي تلاش ميكند به عمد اين موارد را پنهان كند اما برخي اوقات مشخص و نمود پيدا ميكند.
عشق
حسيني در مورد عنصر عشق در آثار آقاي فردي اين چنين گفت: ستون خيمه آثار آقاي فردي را عشق تشكيل ميدهد و ايشان بسيار شاعرانه با عشق برخورد ميكند. نمونه عالي آن عشق مونس و نريمان است در كتاب «كوچك جنگلي». يكي از نشانههاي حضور عشق در آثار آقاي فردي بوي خوش است كه سريعا فضاي عشق را متبادر ميكند. در مقايسه با آقاي فردي، در آثار آقاي بايرامي چنين ويژگي وجود ندارد و بسيار كمرنگ است و حتي يافت نشدني است.
كنايهگويي و اشارات پنهان
حسيني در مورد اين عنصر گفت: آقاي فردي در كتاب «كوچك جنگلي» اشارههايي به بار كج ميكند كه نشان از به انحراف رفتن مسير قيام جنگل است. بايرامي هم در اين مورد اشارات فراواني داشته و «در كوه مرا صدا زد» با اشارههايي به زندگي سخت اشاره ميكند.
مرگ
حسيني در مورد فضاي مرگ در كارهاي آقاي فردي گفت: مرگ در كارهاي آقاي فردي غير منتظره و تعليقآميز است مانند مرگ قرقي در كتاب «آشيانهاي در مه». در نوشتههاي آقاي بايرامي مرگ استفادههاي مناسبي داشته مانند مرگ پدر در كتاب « كوه مرا صدا زد». آقاي بايرامي اشارهاي به مراسم مرگ در روستاها نميكند.
انتهاي پيام/و
سه|ا|شنبه|ا|16|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]