تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 27 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن ابتدا به سلام مى كند و منافق منتظر سلام ديگران است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816218940




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شعر: سروده هایى از مقام معظم رهبرى


واضح آرشیو وب فارسی:تکناز:
شعر: سروده هایى از مقام معظم رهبرى
وادی عشق
ز آه سینه سوزان ترانه می سازم
چو نی ز مایه جان این فسانه می سازم
به غمگساری یاران چو شمع می سوزم
برای اشك دمادم بهانه می سازم
پر نسیم به خوناب اشك می شویم
پیامی از دل خونین روانه می سازم
نمی كنم دل از این عرصه شقایق فام
كنار لاله رخان آشیانه می سازم
در آستان بخون خفتگان وادی عشق
برون ز عالم اسباب خانه می سازم
چو شمع بر سر هر كشته می گدازم جان
ز یك شراره هزاران زبانه می سازم
ز پاره های دل من شلمچه رنگین است
سخن چو بلبل از آن عاشقانه می سازم
سر و تن و دل و جان را به خاك می فكنم
برای تیر تو چندین نشانه می سازم
كشم به لجه شوریدگی بساط «امین»
كنون كه رخت سفر چون كرانه می سازم
¤¤¤
به یاد رفیقان
حرفی بگوی و از لب خود كام ده مرا
ساقی! ز پا فتاده شدم، جام ده مرا
فرسود، دل ز مشغله جسم و جان، بیا
بستان ز خود، فراغت ایام ده مرا
رزق مرا، حواله به نامحرمان مكن
از دست خویش، باده گلفام ده مرا
بوی گلی، مشام مرا تازه می كند
ای گلعذار! بوسه به پیغام ده مرا
عمرم برفت و حسرت مستی ز دل نرفت
عمری دگر ز معجزه جام ده مرا
ای عشق! شعله بر دل پر آرزو بزن
چندی رهایی از هوس خام ده مرا
جانم بگیر و جام می از دست من مگیر
ای مدعی هر آنچه دهی، نام ده مرا
مرغ دلم به یاد رفیقان به خون تپید
یارب! امید رستن از این دام ده مرا
بشكفت غنچه دلم ای باد نوبهار
خندان دلی بسان «امین» وام ده مرا
¤¤¤
بی تو
دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو
سپندوار ز كف داده ام عنان بی تو
ز تلخكامی دوران نشد دلم فارغ
ز جام عیش لبی تر نكرد جان بی تو
چو آسمان مه آلوده ام ز تنگدلی
پر است سینه ام از انده گران بی تو
نسیم صبح نمی آورد ترانه شوق
سر بهار ندارند بلبلان بی تو
لب از حكایت شبهای تار می بندم
اگر امان دهدم چشم خونفشان بی تو
چو شمع كشته ندارم شراره ای به زبان
نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو
زبیدلی و خوشی چو نقش تصویرم
نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو
عقیق صبر به زیر زبان تشنه نهم
چو یادم آید از آن شكرین دهان بی تو
گزاره غم دل را مگر كنم چون «امین»
جدا ز خلق به محراب جمكران بی تو
¤¤¤
خورشید من برآی
دل را ز بیخودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست كه سر داده ام فغان
بانگ جرس ز شوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد كه دل از سینه بر كنم
باری علاج شوق گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سركشت
خورشید من برآی كه وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پر كشیدن است
بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو
هر گل در این چمن كه سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی كنم
تصویر قصه دل من ناشنیدن است
آن را كه لب به جان هوس گشت آشنا
روزی «امین» سزا لب حسرت گزیدن است
¤¤¤
این شعر را آقا در جواب شعر "چشم بیمار" سروده اند:
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره بازار شدی
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته در بار تو هشیار شدی
واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی
یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی  







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تکناز]
[مشاهده در: www.taknaz.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن