واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: چرا بر وحدت اصرار داريم؟
مهرداد بذرپاش مسئول واحد برنامه ريزي، آموزش، نظارت و ارزيابي جبهه متحداصولگرايان در يادداشتي تحليلي به موضوع وحدت اصولگرايان پرداخته است.
مهرداد بذرپاش مسئول واحد برنامه ريزي، آموزش، نظارت و ارزيابي جبهه متحداصولگرايان در يادداشتي تحليلي به موضوع وحدت اصولگرايان پرداخته است.
در ماههاي گذشته تلاش بسياري صورت گرفت تا گروههاي مختلف جريان اصولگرايي با سازوكاري مشخص به وحدت دست يابند و با يك فهرست در انتخابات مجلس شوراي اسلامي شركت كنند اما با اين همه متاسفانه در اين زمينه توفيقي حاصل نيامد و امروز كه در ميانه فرصت تبليغات انتخاباتي قرار داريم اصولگرايان با 2 فهرست اصلي در ميدان حاضر شدهاند. البته اين مساله به هيچوجه نبايد از سوي دوستان به «فاجعه» تعبير شود يا بيش از ميزان اهميتش به آن پرداخته شده و بزرگنمايي شود اما آنچه اكنون موجب دغدغه شده و شايسته دقت و بررسي است، نگراني از نتيجه انتخابات يا كاهش آراي اصولگرايان نيست، چرا كه بر اساس افكارسنجيهاي معتبر، آراي اصولگرايان در وضعيت بسيار خوبي قرار دارد و چهرههاي اصولگرا بيشترين آراي مردم را به دست خواهند آورد. پس با اين وجود چرا ما بر وحدت اصولگرايان اصرار داشته و همچنان داريم؟ اين سوال از اين جهت حائز اهميت است كه پاسخ آن در آينده كنش سياسي اصولگرايان بسيار موثر خواهد بود. در اين نوشته كوتاه تلاش خواهم كرد به اجمال به برخي وجوه اهميت وحدت در جريان اصولگرايي اشاره كنم.
1- ضرورت گفتماني وحدت:
گفتمان مبارك اصولگرايي كه بيشترين انطباق را با فراگفتمان انقلاب اسلامي دارد بيش از هر چيز با وحدت گسترش يافته و خواهد يافت و البته بايد تاكيد شود كه در اينجا وحدت بر اصول و با معتقدان به اصول مراد است. پيشبرد اهداف و نزديك شدن به قلهها نيز همانگونه كه مورد تاكيد حضرت امام(ره) بود و تاكنون بارها مورد اشاره رهبر حكيم انقلاب قرار گرفته تنها با وحدت معتقدان به آرمانهاي انقلاب اسلامي ممكن خواهد بود. در قضيه وحدت اصولگرايان نيز اينكه برخي دوستان خيرخواه تاكيد ميكنند كه ساكتين و مردودين فتنه نبايد محور وحدت قرار گيرند البته تاكيد درستي بوده و مورد تاكيد همه اصولگرايان قرار دارد اما اولا در قضاياي گوناگون نميتوان از همه انتظار يكسان داشت، چرا كه به اقتضاي توان و ظرفيت، ممكن است برخي كندتر و برخي تندتر حركت كنند. ثانيا به بهانه اين مساله هم نميتوان برخي را كه عملكرد ضعيفتري (به عنوان مثال در جريان فتنه) داشتهاند از قطار اصولگرايي پياده كرد و روند وحدت را شكست. بسيار مناسب است در اين زمينه به فرمايشات سال گذشته رهبر انقلاب در جمع دانشجويان توجه كنيم: «بعضىها ميگويند وحدت، بعضىها ميگويند خلوص، شما چه ميگوييد؟ من ميگويم هر دو. خلوص كه شما مطرح ميكنيد- كه ما بايد از فرصت استفاده كنيم و حالا كه غربال شد، عدهاى را كه ناخالصى دارند، از دايره خارج كنيم- چيزى نيست كه با دعوا، كشمكش و گريبان اين و آن را گرفتن و با حركت تند و فشارآلود به وجود بيايد. خلوص در يك مجموعه كه اينجورى حاصل نميشود. ما به اين، مامور هم نيستيم. در صدر اسلام، خب! با پيغمبر اكرم يك عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىبنكعب بود، عمار بود، كى بود، كى بود. اينها درجه اول و خالصترينها بودند؛ عدهاى ديگر از اينها مقدارى متوسطتر بودند؛ يك عدهاى بودند كه گاهى اوقات پيغمبر حتى به اينها تشر هم ميزد. اگر فرض كنيد پيغمبر در همان جامعه چند هزار نفرى- كه كار خالصسازى خيلى آسانتر بود از يك جامعه 70 ميليونى كشور ما– ميخواست خالصسازى كند، چه كار ميكرد؟ چى برايش ميماند؟ آنكه يك گناهى كرده، بايد ميرفت، آنكه يك تشرى شنفته، بايد ميرفت، آنكه در يك وقتى كه نبايد از پيغمبر اجازه مرخصى بگيرد، اجازه مرخصى گرفته، بايد ميرفت؛ آنكه زكاتش را يك خرده دير داده، بايد ميرفت؛ خب! كسى نميماند. امروز هم همينجور است. اينجورى نيست كه شما بياييد افراد ضعيفالايمان را از دايره خارج كنيد، به بهانه اينكه ميخواهيم خالص كنيم؛ نه، شما هرچه ميتوانيد، دايره خلصين را توسعه بدهيد؛ كارى كنيد كه افراد خالصى كه ميتوانند جامعه شما را خالص كنند، در جامعه بيشتر شوند... وحدت هم كه ما گفتيم، منظور من اتحاد بر مبناى اصول است. بنابراين وحدت با كيست؟ با آن كسى كه اين اصول را قبول دارد. به همان اندازهاى كه اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصليم؛ اين ميشود ولايت بين مؤمنين. آن كسى كه اصول را قبول ندارد، نشان ميدهد اصول را قبول ندارد يا تصريح ميكند كه اصول را قبول ندارد، او قهرا از اين دايره خارج است بنابراين با اين تفصيل و توضيحى كه عرض شد، هم طرفدار وحدتيم، هم طرفدار خلوصيم».
2- رقابت يا انشقاق:
رقابت ميان برخي اضلاع اصولگرايي ماهيتا مورد اشكال نيست و همانگونه كه اشاره كردم شايد در نتيجه انتخابات هم چندان موثر نباشد اما 2 نگراني اساسي در اين زمينه وجود دارد؛ اول اينكه رقابت ميان جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداري در جلوه بيروني خود ميان دوستان و دشمنان به تفرقه و انشقاق تعبير شده و موجب دلسردي دوستان و اميد دشمنان شود و با توجه به اينكه به جد معتقدم اين 2 جبهه اصولگرايي در آرمانها هيچ تفاوتي با هم ندارند، «تفرقهنمايي» اين رقابت حقيقتا ظلم به تفكر اصولگرايي و آينده آن است. دوم اينكه به عنوان برادر كوچكتر اصولگرايان دغدغه اين را دارم كه اين رقابت، «مزمن» شده و در ايام پس از انتخابات پيشرو نيز ادامه يابد و حتي خداي ناكرده به تفرقه يا دشمني منتهي شود. همگي بايد مراقب باشيم رفتار و گفتار ما چنين آيندهاي را رقم نزند.
3- الگوي زيباي امت اسلامي:
در شرايط حساس كنوني و با توجه به حوادث روي داده در منطقه، امروز امت اسلامي بيش از هر زمان ديگري به جمهوري اسلامي به عنوان الگو مينگرد. پس بيش از هر زمان ديگري لازم است از ايران اسلامي يك حرف و يك صداي بلند شنيده شود. فعالان سياسي اصولگرا كه در ويترين فضاي سياسي كشور قرار دارند بايد بشدت مراقب باشند كه ناخواسته اين تصوير زيبا را مخدوش نكنند. رفتار مناسب و وحدتآفرين امروز ما به مراتب بيش از گذشته در سرنوشت دنياي اسلام و حركت به سوي قلههاي عزت جهان موثر خواهد بود.
4- خدمت يا قدرت:
در همه رقابتهاي انتخاباتي يك دهه گذشته اين اصولگرايان بودهاند كه همواره مورد اعتماد مردم قرار گرفته و به مناصب اجرايي و تقنيني گمارده شدهاند. در اين سالها بسياري از اصلاحطلبان به درستي تاكيد كردهاند مردم به اين دليل به اصولگرايان اقبال كردهاند كه آنان را مردميتر و خدمتگزارتر از رقبا يافتهاند. اصولگرايان ثابت كردهاند كه در كنار پافشاري بر اصول و آرمانهاي انقلاب، ويژگيهاي منحصر به فرد ديگري نيز داشتهاند و آن خدمت بيمنت به مردم و سادهزيستي است. مردم هنوز رفتار متكبرانه و منش سرمايهسالار برخي مديران پيشين را از ياد نبردهاند و هنوز خاطرات تلخ آن دوران را در ذهن دارند. اساسا مبناي مشروعيت حضور در قدرت، چيزي جز خدمت نيست و جميع اصولگرايان به اين مساله كه مستقيما برگرفته از آموزههاي نوراني اسلام است، عميقا باور دارند. در اين زمينه نيز دغدغه اين است كه رقابت سياسي ميان فهرستهاي انتخاباتي اصولگرا به غلط و برخلاف خواست اصولگرايان به نوعي قدرتطلبي و سهمخواهي تعبير شود كه در آينده اصلاح اين سوءتعبير به آساني صورت نخواهد گرفت. رقابتي كه در شرايط امروز گروههاي اصولگرا به دليل تاكيد كمتر و بيشتر بر برخي شيوهها صورت ميدهند ميتواند خداي ناكرده وجهه جريان اصولگرايي را به گونهاي جلوه دهد كه خود آنان سالها منتقد آن بوده و با آن مقابله كردهاند.
5- شادماني رقبا و دشمنان:
اگر در هفتههاي اخير اخبار رسانههاي ضدانقلاب و همچنين تيترهاي روزنامههاي رقيب اصولگرايان را دنبال كرده باشيم، شادي و ذوقزدگي آنان از رقابت ليستهاي اصولگرا به وضوح قابل مشاهده است. بسياري از آنان با آب و تاب و بعضا تحريف، از «اختلاف عميق اصولگرايان» و «شكست طرح وحدت» خبر دادند و آنگونه كه واضح است اميد دارند از تنور اين رقابت، ناني نيز براي خود طبخ كنند. اين حقير در روزهاي اخير بارها از سوي مردم (كه پشتوانه تفكر اصولگرايياند) مخاطب اين سوال قرار گرفتهام كه در اين وانفساي تبليغات رسانهاي دشمنان عليه جمهوري اسلامي، چرا اصولگرايان با تعدد فهرست وارد انتخابات شدند؟ مگر قرار نبود هرگاه شادماني دشمنان را پيامد رفتار خود يافتيم، در رفتار خود تجديدنظر كنيم؟ و مگر اين توصيه هميشگي امام و رهبري نبوده است؟ البته پاسخ هميشگي من به اين پرسشها همواره تاكيد بر خيرخواهي دوستان اصولگرا و اشتراك مطلق آرمانها در ميان فهرستهاي جريان اصولگرايي بوده است اما بدون تعارف پاسخ قانعكنندهاي براي چرايي عدم وحدت در مقابل پرسشكنندگان نداشتهام. دشمن امروز ميكوشد براي اصولگرايي سرنوشتي شبيه آنچه بر سر اصلاحطلبان آمد، رقم بزند. گروههاي اصلاحطلب پس از پيروزي در چند انتخابات در حالي كه دولت و مجلس را در اختيار داشتند، علم سهمخواهي و قدرتطلبي را بالا بردند و همين منتهي به شكست سنگين آنان در انتخابات شوراي شهر در سال 81 و شكستهاي پياپي بعدي شد. اصولگرايان البته نه در آرمان و اهداف و نه در شيوهها شباهتي به اصلاحطلبان ندارند. اصولگرايي در دوران معاصر با انقلاب اسلامي متولد شد و با انقلاب باليد و با انقلاب اوج خواهد گرفت و همين ضرورت انديشيدني عميقتر در رفتارها و نقشهايمان را به ما گوشزد ميكند. در نهايت بايد گفت وحدت به دلايل بالا براي اصولگرايان تاكتيك نيست، استراتژي است. در اين باره در آينده بيشتر سخن خواهم گفت./س3
دوشنبه|ا|8|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]