واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به بهانه ولادت حضرت عبدالعظيم حسنيآقايي كه زيارتش همچون زيارت امام حسين(ع) استخبرگزاري فارس: مردى از اهل ري، خدمت امام هادي رسيد.امام از او پرسيدند،كجا بودي؟ گفت به زيارت سيدالشهدا رفته بودم. حضرت فرمودند: بدانكه اگر قبر عبدالعظيم حسني را زيارت كنى گويا حسين بن علي را زيارت كردهاي.
خبرگزاري فارس: مردى از اهل ري، خدمت امام هادي رسيد.امام از او پرسيدند،كجا بودي؟ گفت به زيارت سيدالشهدا رفته بودم. حضرت فرمودند: بدانكه اگر قبر عبدالعظيم حسني را زيارت كنى گويا حسين بن علي را زيارت كردهاي.
به گزارش گروه فضاي مجازي فارس به نقل از ارزشيها چهارم ربيع الثانى سالروز ولادت حضرت عبالعظيم حسني همان آقايي كه زيارتش همچون زيارت امام حسين (عليه السلام) است.
عبدالعظيم عليه السّلام فرزند عبدالله بن علي، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت ميرسد . پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قيس.
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سال 173 هجري قمري در شهر مقدّس مدينه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با بركت او با دوران امامت چهار امام معصوم يعني امام موسي كاظم عليه السّلام، امام رضا عليه السّلام، امام محمّدتقي عليه السّلام و امام عليّ النّقي عليه السّلام مقارن بوده، محضر مبارك امام رضا عليه السّلام، امام محمّد تقي عليه السّلام و امام هادي عليه السّلام را درك كرده و احاديث فراواني از آنان روايت كرده است.
اين فرزند حضرت پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم، از آنجا كه از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي عليه السّلام است به حسني شهرت يافته است .
حضرت عبدالعظيم الحسني عليه السّلام از دانشمندان شيعه و از راويان حديث ائمه معصومين عليهم السّلام و از چهرههاي بارز و محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بيت عصمت عليهم السّلام و پيروان آنان بود و در مسايل دين آگاه و به معارف مذهبي و احكام قرآن، شناخت و معرفتي وافر داشت .
*چه شد كه به ري آمدند
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به صورت يك مسافر ناشناس، وارد ري شد و در محلّه ساربانان در كوي سكّه الموالي به منزل يكي از شيعيان رفت، ستايشهايي كه ائمه معصومين عليهم السّلام از وي به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصيّت علمي و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادي عليه السّلام گاهي اشخاصي را كه سؤال يا مشكلي داشتند، به سوي حضرت عبدالعظيم راهنمايي ميفرمودند و ايشان را از دوستان حقيقي خويش ميشمردند.
زمينههاي مهاجرت حضرت عبدالعظيم عليه السّلام از مدينه به ري و سكونت در غربت را بايد در اوضاع سياسي و اجتماعي آن عصر جستجو كرد؛ خلفاي عبّاسي نسبت به خاندان حضرت پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم و شيعيان ائمه عليه السّلام بسيار سختگيري ميكردند، يكي از بدرفتارترين اين خلفأ متوكّل بود كه خصومت شديدي با اهل بيت عليهم السّلام داشت، و تنها در دوره وي چندين بار مزار حضرت امام حسين عليه السّلام را در كربلا تخريب و با خاك يكسان ساختند و از زيارت آن بزرگوار جلوگيري به عمل آوردند.
سادات و علويّون در زمان حضرت عبدالعظيم در بدترين وضع به سر ميبردند. ايشان نيز از كينه و دشمني خلفا در امان نبود و بارها تصميم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارشهاي دروغ سخن چينان را بهانه اين سختگيريها قرار ميدادند، در چينن دوران دشوار و سختي بود كه حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به خدمت حضرت امام هادي عليه السّلام رسيد و عقايد ديني خود را بر آن حضرت عرضه كرد، حضرت امام هادي عليه السّلام او را تأييد فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستي.
ديدار حضرت عبدالعظيم عليه السّلام در سامرا با حضرت امام هادي عليه السّلام به خليفه گزارش داده شد و دستور تعقيب و دستگيري وي صادر گشت، او نيز براي مصون ماندن از خطر، خود را از چشم مأموران پنهان ميكرد و در شهرهاي مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد ميكرد و شهر به شهر ميگشت تا به ري رسيد و آنجا را براي سكونت انتخاب كرد.
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به صورت يك مسافر ناشناس، وارد ري شد و در محلّه ساربانان در كوي سكّه الموالي به منزل يكي از شيعيان رفت، مدّتي به همين صورت گذشت. ايشان در زير زمين آن خانه به سر ميبرد و كمتر خارج ميشد، روزها را روزه ميگرفت و شبها به عبادت و تهجّد ميپرداخت، تعداد كمي از شيعيان او را ميشناختند و از حضورش در ري خبر داشتند و مخفيانه به زيارتش ميشتافتند، امّا ميكوشيدند كه اين خبر فاش نشود و خطري جانِ حضرت را تهديد نكند.
پس از مدّتي، افراد بيشتري حضرت عبدالعظيم عليه السّلام را شناختند و خانهاش محلّ رفت و آمد شيعيان شد، نزد او ميآمدند و از علوم و رواياتش بهره ميگرفتند و عطر خاندان عصمت عليهم السّلام را از او ميبوئيدند و او را يادگاري از امامان خويش ميدانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف ميكردند.
حضرت عبدالعظيم عليه السّلام ميان شيعيان شهر ري بسيار ارجمند بود و پاسخگويي به مسايل شرعي و حلّ مشكلات مذهبي آنان را برعهده داشت؛ اين تأكيد، هم گوياي مقام برجسته حضرت عبدالعظيم عليه السّلام است و هم ميرساند كه وي از طرف حضرت امام هادي عليه السّلام در آن منطقه، وكالت و نمايندگي داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام عليه السّلام ميدانستند و در مسايل ديني و دنيوي، وجود او محور تجمّع شيعيان و تمركز هواداران اهل بيت عليهم السّلام بود.
*آقايي كه زيارت حريمش همانند زيارت امام حسين عليهالسلام است
« شيخ محمد شريف رازي» پيرامون ادب حضرت عبدالعظيم (عليهالسلام) نسبت به ساحت ائمه معصومين (عليهمالسلام) چنين مينويسد: « رفتار و عادت كريمانه حضرت عبدالعظيم(عليهالسلام) اين بود كه هر وقت وارد مجلس حضرت امام جواد يا امام هادي(عليهاالسلام) ميشد با كمال ادب و خضوع و غايت حيا و تواضع در حاليكه دستهاى خود را از ردا بيرون آورده بود، با كمال ادب به محضر آن امام سلام ميكرد و امام پس از جواب سلام، او را نزديك خود ميخواند و در كنار خويش مينشاند؛ به حدّى كه زانوى مباركش به زانوى مبارك امام ميچسبيد و امام كاملاً از احوال او سؤال ميكرد كه اين موجب غبطه ديگران ميشد.»[1]
شيخ صدوق «رحمت الله عليه» در كتاب « كمالالدين» مينويسد: وقتى كه حضرت عبدالعظيم (عليهالسلام) خدمت امام هادي(عليهالسلام) مشرف شد و عقايد خود را اظهار نمود،امام فرمودند: تو از دوستان حقيقى ما هستي.[2]
مؤلف كتاب «جنة النعيم» ميگويد: شخصى به نام ابا حماد رازى ـ از شيعيان و مواليان شهر رى ـ با وجود مشكلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت على النقى (عليهالسلام) رسيد و مسائلى را پرسيد. امام ضمن پاسخ به مسائل او فرمود:« اى ابا حماد! هر گاه مشكلى از امور دينى برايت پيش آمد،جواب مشكل خود را از عبدالعظيم حسنى بخواه و سلام مرا به او برسان».[3]
در فضيلت زيارت مرقد حضرت عبدالعظيم حسني(عليهالسلام) به اين روايت بسنده ميكنيم: مردى از اهل ري، خدمت امام هادي(عليهالسلام) رسيد. امام از او پرسيدند،كجا بودي؟ گفت به زيارت سيدالشهدا(عليهالسلام) رفته بودم. حضرت فرمودند: بدانكه اگر قبر عبدالعظيم حسني(عليهالسلام) را زيارت كنى گويا حسين بن علي(عليهالسلام) را زيارت كردهاي.[4]
امام رضا(عليهالسلام)خطاب به حضرت عبدالعظيم حسنى چنين فرمودند: « اى عبدالعظيم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو كه شيطان را به خودشان راه ندهند. آنان را به راستگويى و امانت دارى و سكوت و ترك مجادله در كارهاى بيهوده و ديدار و توجه به يكديگر سفارش كن،چرا كه اينها مايه نزديك شدن به من است».[5]
پي نوشت:
[1] ـ زندگانى حضرت عبدالعظيم (عليهالسلام)،ص30.
[2]ـ كمالالدين: ج 2، ص 51.
[3] ـ اختران فروزان ري،ص37.
[4]ـ كامل الزيارات،ص 324.
[5] ـ اختصاص، ص 247.
انتهاي پيام/
يکشنبه|ا|7|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]