محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826770092
در گفتگويي مشروح عنوان شد؛وزن كشي اصولگرايان يعني انداختن فرش قرمز زير پاي رقيب / نظر زاكاني درباره هاشمي
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در گفتگويي مشروح عنوان شد؛وزن كشي اصولگرايان يعني انداختن فرش قرمز زير پاي رقيب / نظر زاكاني درباره هاشمي
وزن كشي اصولگرايان يعني انداختن فرش قرمز زير پاي رقيب / نظر زاكاني درباره هاشمي
رئيس ستاد انتخاباتي جبهه متحد اصولگرايان گفت:بخشي از دوستان خودمان كه جزء تيم انقلابند، داعيه اين را دارند كه الان بايد وزنكشي كرده و با همديگر رقابت كنيم! در صورتي كه ما ميگوييم اين سمّ مهلكي است و در واقعفرش قرمز انداختن زير پاي كساني است كه با آنها رقابت ميكنيم.
به گزارش خبرگزاري مهر، دكتر عليرضا زاكاني نماينده مردم تهران؛ عضو هيات رئيسه مجلس هفتم و نماينده شاخص مجلس هشتم است كه اكنون رياست ستاد انتخاباتي جبهه متحد اصولگرايان را بر عهده دارد. در كارنامه وي كه جزو مجروحان جنگ تحميلي هم هست؛ مسئوليت بسيج دانشجويي، عضويت در هيات منصفه مطبوعات و مديرمسئولي هفته نامه پنجره نيز به چشم مي خورد.
زاكاني در گفتگو با پايگاه اطلاع رساني جبهه متحد اصولگرايان به شبهاتي كه از سوي برخي افراد نسبت به اين جبهه مطرح مي شود پاسخ داده است.
*انتخابات پيش رو عرصه پيچيده اي را براي رقابت شكل داده است. جنابعالي شرايط را چگونه مي بينيد؟
- انقلاب اسلامي روزبهروز در حال اوجگيري و سال به سال متفاوت از گذشته ميشود در مقابل نظام سلطه و دشمنان انقلاب و از طرفي هم رقباي داخلي دچار پيچيدگي بيشتري در كار خود ميشوند. اين روزها در سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي قرار داشتيم و اين در حالي است كه نه انقلاب تا به حال دچار ايستايي شده و نه دشمنان ما نسبت به رشد و بالندگي اين انقلاب بيتفاوت بودهاند.
با پيروزي انقلاب، انقلاب اسلامي و ارزشهاي آن به سرعت مورد الگوبرداري قرار گرفت و امروز انقلاب اسلامي منشاء تحولاتي است كه در حوزه بيداري اسلامي در حال رخداد است و همچنين جسارت و مطالباتي كه مستضعفين جهان نسبت به غرب و نظام سلطه حاكم برآن از دولتهاي خويش دارند، بخش عمده آن برگرفته از ايستادگي ملت مسلمان ماست.
لذا امروز دعواي نظام سلطه و رقباي داخلي ما براي جلوگيري از تبديل شدن ايران اسلامي به الگوي كامل براي مشتاقان آزادي، عدالت و دينداري و معنويت در سراسر جهان است و آنچه كه براي نظام سلطه مهم است اين است كه نگذارد محصول انقلاب اسلامي از حركت رو به رشدش تبديل به جامعه اسلامي شود. اتفاقاً اين مقطع يكي از حساسترين مقاطع ماست. ما از انقلابها و تحولاتي كه در حوزه بيداري اسلامي و مطالبات جهاني رخ ميدهد، حمايت ميكنيم. و گفتمان اصولگرايي كه همان گفتمان انقلاب اسلامي در سال 57 است، بيشترين حمايت را از اين خيزشها و انقلابها دارد، اما ناكافي است.
مرحله جدي بعد اين است كه ما يك الگوي موفق در نزد ديدگان اين ملتها بگذاريم، آن هم به طريقي كه با استفاده از اين تجربه بزرگ و الگو برداري ساير ملل از آن بتوانيم تمدن اسلامي را رقم بزنيم.
موضوع انتخابات مجلس شوراي اسلامي با عنايت به اين مرحله تاريخي، بسيار مهم است و اگر ما نسبت به آن بيدقتي كنيم و مسئوليت خطيري كه امروز برعهده داريم را نشناسيم، ممكن است در رسيدن به گام چهارم انقلاب كه جامعه اسلامي است دچار مشكل شويم.
امروز عرصه انتخابات، رقابت جدي بين چند گروه است كه اولين آنها نظام سلطه و عناصر و مرتبطين آن هستند كه به انتخابات بسيار دل بستهاند؛ چرا كه اين انتخابات اولين انتخابات بعد از فتنه 88 است كه بعد از آن ناكامي، امروز براي نظام سلطه نقطه اميدي قرار گرفته است.
شما اگر اخبار رسانههاي خارجي و عناصر مرتبط با آنها را مرور كنيد به خوبي در مييابيد، بسيار اميدوارند كه كار ناتمام خودشان را به سرانجام برسانند و سيلي و ضربهاي را كه از ملت ايران در 9 دي سال 88 خوردند به دو طريق جبران كنند: اولاً فضاي انتخابات را ملتهب كنند و در كنار اين التهاب و امنيتي كردن فضاي جامعه با تنگناها و فشارهاي رواني كه به ملت به صورت مستقيم و غيرمستقيم تحميل ميكنند، مردم را مأيوس كرده و با ايجاد يك زمينه رويگرداني، مردم را از نظام جدا كنند و نمود اصلي اين حركت را هم در اين ميبينند كه پاي صندوقهاي رأي، كاهش حضور مردم مشهود باشد.
لذا اين همان محل اميد آنهاست كه در بعد داخلي با التهابآفريني و ايجاد يأس و نااميدي در تودهها، جدايي مردم را از حاكميت و از طرفي كاهش مشاركت مردم در پاي صندوقهاي رأي را ببينند و ماحصل هر دوي اينها اين امكان را براي آنان فراهم كند كه بهزعم خود مشروعيتزدايي از انقلاب اسلامي كنند و زمينه مداخله بعدي را براي خودشان فراهم كنند.
* در عرصه بين الملل هم با چالش هايي مواجه شده ايم.
- در بعد جهاني و منطقهاي كه كاملاً با بعد داخلي هم مرتبط است تلاش ميكنند كه فضاي جهان را براي تنفس نظام اسلامي محدود كنند و آخرين تيري را كه در حوزه تحريم، دارند تحميل كنند.
از طرفي با اتهامزني ايران را از جايگاه محبوبيت و تسخير قلوب ملتها كه برايش مهياست، به زير بكشند كه به اعتقاد بنده هم در بعد خارجي دچار يك اشتباه راهبردي شدهاند و هم در بعد داخلي. چرا كه بيداري اسلامي جرياني غيرقابل برگشت است و اين سيري كه ملتهاي غرب در احقاق حقوقشان دنبال ميكنند غيرقابل گذشت است. لذا تلاش ميكنند كه اين انتخابات را تبديل به دوربرگرداني براي رسيدن به اهداف خودشان كنند. نبايد فراموش كنيم كه 33 سال است كه انقلاب كرديم و از نظر دشمنان بنا بوده كه هر روز و ماه و سال اين انقلاب نباشد و اين در حالي است كه امروز ما در شرايط بهتري طي مسير ميكنيم.
* در ابعاد داخلي با چه جريانهايي روبرو هستيم؟
- ما غير از اين دشمنان كه عرض كردم با رقباي سرسختي مواجه هستيم؛ عناصر اصلاحاتي كه خودشان به چند جزء تقسيم ميشوند: كساني كه گرايشهاي فكري در چارچوب گفتمان اصلاحات دارند. يك سرطيف اينها كه خودشان فتنهگرند مرتبط به عناصر فتنه و ضدانقلاب هستند يعني اينها كساني هستند كه تحريم را در دستور كار خودشان قرار دادهاند و به صورت مشخص خواستار كاهش حضور مردم در پاي صندوقهاي رأي بوده و در مسير خواست دشمنان در حركت هستند.
يك قسمت ديگر از اين طيف در عرصه رقابت وارد شدند و در فتنه سال 88 هم موضعشان، موضع حركت در مسير قانون بوده است. لذا اينها توسط نظام پذيرفته شده هستند و امروز در عرصه رقابت حضور دارند كه بالغ بر 20 درصد از نامزدهاي انتخاباتي را تشكيل ميدهند.
يك قسمت وسط از عناصر اصلاحات هم هستند كه اينها متوجهاند كه اگر در انتخابات مشاركت نكنند و فعال نباشند عملاً دچار انحطاط و شكست غيرقابل برگشتي خواهند شد و از طرفي حضورشان را در انتخابات يك حضور پرخطري ميبينند؛ به خاطر اينكه در نظرسنجيها اقبالي از طرف مردم به آنها مشاهده نميشود، آن هم به خاطر نوع اشكالاتي است كه در راستاي قانونشكني و پايمالي حقوق مردم در پرونده سياه آنها در سال 88 وجود دارد.
عناصر شاخص اين افراد كه افراد دانه درشت مجموعه اصلاحات هستند هم در انتخابات بويژه در تهران شركت نكردهاند چرا كه تحمل شكست را ندارند و هم احساس ميكردند كه اگر شركت كنند ما اصولگراها همه يكپارچه ميشويم و اين منجر به شكست مضاعف آنها ميشود.
البته آنها دنبال هدف ديگري هستند تا با القايي كه بين جبهه اصولگرايي و ساير مجموعه اصولگرايان ميكنند، ما را به سمت و سويي ببرند تا تن به يك رقابت دروني بدهيم.
لذا اينگونه يك بازي برد - بردي را براي خويش طراحي كرده اند تا عناصر دست دومشان در انتخابات شركت كنند، اگر پيروز شدند بگويند ما با همين افراد تيم دسته دوم پيروز شديم و اگر شكست هم بخورند، بگويند عناصر دست اولمان شركت نكرده بودند و اينگونه حيثيتشان را كاملاً محفوظ نگه دارند.
نكته ديگر اينكه حضور اينها در عرصه انتخابات با توجه به اينكه بسيار جدي، اساسي و سازماندهي شده است، اما در مقام رسمي و بيروني بدون اينكه پذيرش هزينه قبول تحريم انتخابات را بكنند، القاي تحريم انتخابات را ميكنند تا نظام هزينه اين تحريم را از سوي آنها پرداخت كند؛ اما آنها اين هزينه را نپذيرفته و با يك حركت دو پهلو آب به آسياب دشمن ميريزند. اما به عنوان طرف مطالبهگر، مطالبات غيرقانوني گذشته خويش را تكرار ميكنند بدون اينكه هيچ تنبّه و بازگشتي از آن خطاهاي گذشته خودشان داشته باشند.
سرجمع اگر بخواهيم بررسي راجع به اين طيف داشته باشيم، طيف اصلاحات در مقامنظر و در مسير عمل خويش با اينكه انقلاب بتواند گام چهارم خويش را براي تشكيل جامعه اسلامي بردارد مخالفت جدي دارند؛ چرا كه نه در مقام انديشه اين مسير را قبول دارند و نه پايبند به انديشه امام و تدابير مقام معظم رهبري هستند و در مقام عمل همچون عناصري قدرتطلب هستند بر نميتابند كه قدرت در دست غيرآنها باشد. گرچه بخشي از اينها توسط نظام پذيرفته شدهاند و حق طبيعي آنهاست كه در انتخابات شركت داشته باشند، اما بخش زيادي از آنها مسيري را دنبال ميكنند كه نظام سلطه دقيقاً همين مسير را از آنها انتظار دارد.
لذا هم با دشمن در يك رقابت بسيار جدي و تنگاتنگ هستيم و هم با رقبايي كه بخشي از آنها به جريان اصلاحات تعلق دارند و خودشان را در سه قالب كلي تعريف ميكنند.
*جريان انحرافي نيز برنامه جدي براي زمين زدن اصولگرايان دارد؟
- بله. در كنار اينها ما رقيب سر سخت ديگري به نام انحراف داريم كه اتفاقاً اينها از درون خود جريان اصولگرايي و با اين نام و انقلابي بودن مسند قدرت را به دست آوردند، در حالي كه هيچ اعتنايي به ارزشها و اصول ندارند و كاملاً هم در مقام نظر به نظام و ارزشهاي ناب اسلامي بياعتقادند و تعاريف جديد و خرافي ذهن خودشان را القاء ميكنند؛ شعار مي دهند و اسم را ميآورند اما پايبند به محتوا نيستند و در مقام عمل هم باز گرفتار قدرتطلبي هستند و حب جاه دارند.
امروز هم به نوعي هم جريان انحراف و هم جريان اصلاحات يك جنگ قدرت را به راه انداختهاند و اتفاقاً رقيب هر دوي اينها جريان اصولگراست تا جايي كه يكي از افراد مطرحشان در جلسهاي گفته بود كه اگر جايي باشد كه بين ما و اصولگرايان و جريان اصلاحات رقابت شود، ما حتماً ميدان را براي جريان اصلاحات خالي ميكنيم تا جريان اصولگرايي به پيروزي نرسد!
اينها به دنبال اين هستند كه مدل دو قطبي فقر و غنا را در جامعه دنبال كنند و خروجي آن را به سمت و سويي ببرند كه ماحصل آن اين باشد كه گفتمان اصولگرايي در كشور رخت بربندد و يك مجموعه قدرتمندي برخلاف اهداف گام چهارم انقلاب اسلامي يعني تشكيل جامعه اسلامي را در جامعه حاكم كرده و مسير خودشان را بروند. لذا هم فعاليتهاي سياسيشان و هم فعاليتهاي اعتقادي و فرهنگي و اجتماعي و اقتصاديشان همه در مسيري هست كه نگذارند گفتمان اصولگرايان استمرار يابد و بتوانند جامعه را مبتني بر ارزشها بسازند؛ جامعهاي كه هم در آن عدالت به معناي واقعي متجلي شود و هم پيشرفت و سازندگي مادي و معنوي كاملاً قابل مشاهده باشد و عطر معنويت در آن به مشام رسد.
*در مقابل اين همه نيروهاي انقلاب، چه وظيفه و تكليفي دارند؟
- بي ترديد در مقابل دشمن يعني نظام سلطه و اين دو رقيب يعني عناصر اصلاحات و جريان انحراف، جريان اصولگرايي راهي ندارد الا اينكه وحدت را در كنار انگيزه الهي و خلوص خودش رعايت كند. براي تقريب به ذهن مثالي ميزنم و آن اينكه جريان اصولگرا و جريان اصلاحات، قبل از وضعيت فعلي مثل دو تيم بودند كه با هم رقابت ميكردند. در واقع جبهه انقلاب به هر اسمي يازده نفر در صحنه داشت و تيمي را تشكيل داده بود و در مقابل هم يازده نفر بودند كه با همديگر رقابت ميكرديم. الان بخشي از تيمي كه به عنوان جبهه انقلاب بودند تحت عنوان انحراف بدون اينكه لباس عوض كنند، به نفع رقيببازي ميكنند كه اتفاقاً اثر آن بسيار بدتر از كسي است كه رنگ پيراهنش متفاوت است و در مقابل ما رقابت ميكند.
در كنار اين، بخشي از دوستان خودمان كه جزء تيم انقلابند، داعيه اين را دارند كه الان بايد وزنكشي كرده و با همديگر رقابت كنيم! در صورتي كه ما ميگوييم اين سمّ مهلكي است و در واقعفرش قرمز انداختن زير پاي كساني است كه با آنها رقابت ميكنيم! بايد همه دست به دست هم بدهيم و مسير رسيدن به گام چهارم انقلاب را تسهيل كنيم آن هم فعلاً از طريق تشكيل مجلسي كارآمد، خدمتگزار، پاكدست، متعهد، ولايي و بيگانه ستيز و استقلال طلب و با تمام آن مشخصهها و مولفههايي كه مجلس خوب ميتواند داشته باشد و از طريق انتخاب خوب نمايندگان شايستهاي كه در اين مجلس حاضر ميشوند.
خودمان بايد با يك دعوت عمومي و پيام اجتماعي از مردم بخواهيم پاي صندوقهاي راي بيايند تا دشمن ناكام بماند اين در حالي است كه كار ما بسيار سختر از گذشته است چرا كه شيب زمين بازي به سمت و به ضرر ماست؛ چرا كه ما در سال 82 كه براي مجلس هفتم رقابت مي كرديم، بيان مي كرديم و مطالبه ميكرديم كه مجلس ششم چه كار كرد؟ يا دولت هشتم و هفتم چه اقدامي انجام دادند؟ ولي امروز در مقام پاسخگويي هستيم؛ 8 سال مجلس و 7 سال دولت از گفتمان اصولگرايي برخاست؛ فارغ از اينكه در بسياري از جاها در همين مجالس و همين دولت از گفتمان اصولگرايي فاصله گرفتند و به اسم اصولگرايي كارهايي شد كه اصلاً سنخيتي با اصولگرايي نداشت. لذا شرايط رقابت، شرايط سختي است؛ چرا كه هم بايد در مقام پاسخگويي باشيم و در كنار آن در جبهه هاي مختلف به رقابت بپردازيم. با اين حال در همين وضعيت آن چه كه مهم است اين است كه داشتهها و اندوختههايمان را در كنار هم ببينيم و يك فعاليت و حركت جهادي را با انگيزه الهي شروع كنيم تا بتوانيم هم بر خواست دشمن غلبه كرده و هم بر اين رقبا و خواستههاي نادرست آنها چيره شويم.
اگر اين اتفاق بيفتد كه آنچه كه از جانب اصولگرايان القاء ميشود، جنگ قدرت است، دقيقا مثل همان اتفاقي كه براي جريان اصلاحات در شوراي دوم افتاد و احساس كردند كه يك خبري نيست بايد با هم رقابت كنند و در روزنامههايشان اعلام كردند كه ديگر كركرههاي طرف رقيب پايين كشيده شده و امروز بايد خودمان وزنكشي كنيم.
اگر چنين چيزي به جامه القاء شود و تضادهاي فرضي كه بعضيها براي جريان اصولگرايي ميسازند، باعث گسلها جدي شود، نبايد شك كنيم كه انتخابات را واگذار خواهيم كرد و محصول اين واگذاري آن خواهد بود كه وقتي مجلس از دايره گفتمان اصولگرايي خارج شود، گفتمان اصولگرايي روي زمين خواهد ماند.
لذا پذيرفته نيست كه به نام گفتمان اصولگرايي خودمان زمينه آسيبپذيري اصولگرايي را مهيا كنيم. نكته ديگر اينكه در اين صورت آن گفتماني كه ميتواند كمك كند تا اهداف دهه عدالت و پيشرفت محقق شود، آن گفتمان در واقع صحنه را ترك خواهد گفت.
اگر ما در اين مسير بيتدبيري كنيم، به جاي آن گفتماني ميآيد كه اتفاقاً مانع رسيدن به اهداف دهه عدالت و پيشرفت است و مانع تشكيل شرايطي خواهد شد كه جامعه اسلامي به عنوان يك جامعه الگو براي آينده جوامع و خيزشهاي اسلامي معرفي شود. لذا خواست دشمن و رقباي ما اين است كه ما در درون تفرقه داشته باشيم.
الان در نظرسنجيهايي كه از سراسر كشور صورت ميگيرد اصولگرايان با فاصله چشمگيري پيشتاز هستند يعني يك فاصله كاملاً معناداري بين آنها و سايرين وجود دارد؛ به طوري كه بالغ بر بيش از 40 درصد اقبال به اصولگرايان هست و عناصر اصلاحات يك دوم اين درصد را به خود اختصاص ميدهند و عناصر انحراف داراي درصد بسيار پاييني هستند.
لذا اگر ما به يك رقابت دروني تن بدهيم ضريب آسيبپذيري ما بالا ميرود و ديگر نميتوانيم جبران كنيم. ما به بعضي از دوستان كه داعيه كار جدا را دارند، هميشه عرض كرديم كه با دست خودمان فرش قرمز زير پاي ديگران پهن نكنيم؛ چرا كه در قبال امام وولايت، شهدا و ايثارگران و جانبازان و عموم مردم شريفمان بدهكار هستيم و از طرفي اين مسير كه همانا رقابت درونگروهي است خواسته دشمن و رقباي ما است و تعهد ما را به ولايت زير سوال ميبرد.
*در جبهه متحد اصولگرايان چه اهداف و برنامه هايي را دنبال مي كنيد؟
- ما در جبهه متحد اصولگرايان 6 هدف را مدنظر اصولگرايي قرار دادهايم: باز تعريف اصولگرايي، مشاركت و حضور فعال در عرصه انتخابات در كنار وحدت اكثر اصولگرايان، پيروزي در انتخابات مجلس و تشكيل مجلس منسجم و كارآمد و انتخاب عناصر شايسته طبق ملاكهاي اصولگرايي كه 37 شاخصه را در برميگيرد و افراد بايد در اين 37 شاخصه در سرفصل هاي اعتقادي، رفتاري، سياسي و كارامدي و بطور ميانگين بالاي 55 امتياز از 100امتياز را به دست آورند.
همچنين بايد 4 ويژگي اعتقاد به اسلام، اعتقاد به انقلاب اسلامي، و اعتقاد به قانون اساسي و ولايت فقيه وسيره و روش حضرت امام و مقام معظم رهبري داشته و از طرفي سه نكته سلبي عدم تمايل به انحراف، عدم تمايل به فساد و عدم تمايل به فتنه را داشته باشند تا مورد حمايت جبهه اصولگرايي قرار بگيرند.
*امكان اعلام شاخصه هايتان را داريد؟
- بدانيد كه صرفا نظرسنجي در انتخاب نامزدهاي جبهه متحد دخيل نبوده بلكه پيش از نظرسنجي در دو مرحله صلاحيت نامزدها مورد ارزيابي قرار مي گرفت كه به اين دو مرحله اشاره مي كنم و شاخصه ها را بيان مي كنم:
* مرحله نخست – ويژگيهاي اصلي و صلاحيتهاي عمومي
* ويژگي هاي ايجابي:
1- اعتقاد به اسلام
2- اعتقاد به انقلاب اسلامي (قانون اساسي)
3- اعتقاد و التزام به اصل ولايت مطلقه فقيه
4- اعتقاد و عمل به انديشه و سيره حضرت امام خميني (ره) و حضرت آيه ا... العظمي خامنه اي(مدظله العالي)
* ويژگي هاي سلبي:
1- مرزبندي شفاف با فتنه
2- عدم تمايل به گروه انحرافي
3- دارا نبودن انواع فساد خصوصا فساد اقتصادي
در صورتيكه يك نامزد مرحله نخست را با موفقيت نگذراند، اساسا در بررسي هاي بعدي وارد نخواهد شد.
* مرحله دوم – تعيين صلاحيتهاي فردي و اختصاصي
اين صلاحيتها شامل 4 مولفه اصلي است:
* اعتقادي
1ـ اعتقاد به ارزشهاي اسلام، انقلاب، خط امام و رهبري و جامعيت اسلام در اداره جامعه و حكومت
2ـ اعتقاد قلبي و التزام عملي به ولايت مطلقه فقيه و تعبد نسبت به احكام اسلامي
3ـ مرعوب نبودن نسبت به انديشه انحرافي (ليبرالي، غربي، تحجر و...)
4ـ روحيه خدمتگزاري به مردم، ساده زيستي، توجه به محرومين
5ـ عدالتخواهي و روحيه مبارزه با فساد
6ـ شجاعت در عمل در عين باور به تدبير و كار عقلايي
* سياسي
1ـ بصيرت سياسي و توان تحليل شرايط
2ـ ثبات قدم در مواضع، پرهيز از اعوجاج و تعاملات غير ارزشي با جريانات فتنه گر، انحرافي و فاسد
3ـ كلان نگري و ترجيح منافع ملي برمنافع گروهي ، قومي ، منطقه اي و شخصي
4ـ حضور فعال و موثر در صحنه ها و غائب نبودن در مقاطع حساس
5 ـ عدم روحيه سازشكاري با مخالفين و منحرفين و شفافيت برخورد با جريانات عناصر غير اصولگرا
* رفتاري
1ـ اشتهار به حسن اخلاق و عدم سابقه آلودگي مالي و اخلاقي
2ـ روحيه و سابقه ايثار و فداكاري
3ـ داشتن انگيزه و برنامه جهت تحقق رهنمودهاي رهبري و ثبات قدم در اين مسير
4ـ روحيه اصلاحگري، تحول خواهي، خلاقيت و نوآوري
5ـ روحيه مردمي، تواضع، سادهزيستي، خدمتگزاري ، نقدپذيري و اعتدال
6ـ روحيه و باور به شايسته سالاري و مخالفت با تبارگرايي
7ـ تأكيد بر مطالبات حقه و اصلي مردم و پرهيز از جزيي نگري
8ـ روحيه مشورت خواهي و كار جمعي و احترام به عقل جمعي و پرهيز از تكروي
9ـ تعامل مطلوب و سازنده با جريان اصولگرا
* كارامدي
1ـ تحصيلات: ليسانس، فوق ليسانس، دكترا، فوق دكترا، سطح، خارج، مجتهد 2ـ توان بهره گيري از دانش و تجربه در قانونگذاري
3ـ تجربه موفق در حوزه هاي مورد نياز مجلس
4ـ ابتكار ، خلاقيت ، اهل نظر بودن و رفتار عقلاني و داراي تأليفات مناسب
5ـ تفكر منسجم و كلان نگر و راهبردي
6ـ توان برقراري ارتباط و تعامل درون حكومتي
7- توان تعامل با گروههاي مرجع و اقشار مختلف
* به نظر شما آقايان لاريجاني و قاليباف اصولگراي واقعي هستند؟ آيا شما علت سكوت آنها در حوادث سال 88 را از آنها جويا شدهايد؟
- اصولگرايي يك طيف است و جبهه متحد يك جبهه است يك حزب و جمعيت نيست. بطور مثال ما در جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي چارچوبي داريم كه اگر افراد در آن چارچوب قرار گرفتند، پذيرش ميشوند و با اساسنامه و مرامنامه مشخص هم حركت ميكنيم. ولي الان ما راجع به يك جبهه صحبت ميكنيم؛ طيفي كه مشتركاتشان بيشتر از نكات افتراق آنهاست. تفاوت هم الي الابد وجود دارد و آنچه مهم است تشتت نبايد وجود داشته باشد تا ديگران سوء استفاده كنند و گرنه در مجموعه اصولگرايي افراد و گروههاي مختلف فعال هستند كه كاملاً هم با يكديگر متفاوت هستند و پروندههاي مشخص هم دارند حالا ممكن است در بحث شناخت هم بين آنها تفاوتهاي جدي باشد.
ما وقتي وارد جبهه متحد اصولگرايي شديم بنا شد يك بخش به عنوان حكم قرار بگيرند و بخش ديگر كار اجرا و فعاليتها را به عهده بگيرند. اين مدل با كمي تفاوت در مورد انتخابات مجلس قبلي نيز بود. به تدبير حضرات آيات مهدوي كني و يزدي مقرر شده بود كه همان 3 گروهي كه در مجلس گذشته كار اجرا را ميكردند، اينها در اجراي اين دوره هم فعال شوند. و در كنار آنها از مجلس هم يك نفر به عنوان نماينده رئيس مجلس باشد و از طرفي قرارشده بود كه چون در تهران با توجه به شرايطي كه شهردار تهران دارد ،ظرفيت اجتماعي ايشان نيز به كار گرفته شود و نماينده ايشان هم شركت كنند.
دو نفر از جبهه پيروان خط امام و رهبري، دو نفر از رهپويان و ايثارگران انقلاب اسلامي، دو نفر از سوي اخراجيهاي دولت كه در اين زمينه از صفارهرندي هم دعوت شد ولي ايشان به خاطر شرايط و موقعيت شغليشان قبول نكردند. بعداً جبهه پايداري تشكيل شد و بنا شد دو نفر از جبهه پايداري هم در اين جمع حاضر شوند.
آقاي جلالي از طرف آقاي لاريجاني و آقاي خاموشي از طرف آقاي قاليباف معرفي شدند. و 7 نفر هم حكم معرفي شدند. آقايان حداد عادل، ولايتي و عسكر اولادي، دو نفر از جامعه مدرسين آقاي كعبي و آقاي حسيني بوشهري و دو نفر از جامعه روحانيت آقاي تقوي و آقاي ابوترابي بودند.
در اين مسير دوستان پايداري كه تشكيل شدند، گفتند ما بايد در حكميت هم حضور داشته باشيم و آقاي آقاتهراني را مطرح كردند كه بعد از پذيرش اين موضوع، دوستان تاكنون نه حكم را فرستادند و نه دو نفري كه در بحث اجرا معرفي كرده بودند و طي دو نامه نقطه نظرات سلبي خود را راجع به برخي افراد و همچنين انتظار خود را براي سهم بيشتر در هيات اجرايي و تغيير فرد پيشنهادي براي حكميت اعلام كرده اند. لذا ما فعلاً 6نفر در بخش اجرايي هستيم و 7 نفر هم بخش حكم هستند و تا امروز كه موضوع پيگيري ميشود نماينده آقاي قاليباف آقاي خاموشي - كه به تعبير خودش نماينده اسلام و مسلمين است. در جلسه شركت ميكند و آقاي جلالي شاهرود هم به نمايندگي از آقاي لاريجاني شركت ميكند و به هيچ وجه شخص آقايان قاليباف و لاريجاني در جلسه شركت نميكنند.
اما اينكه اين دو نفر آيا اصولگرا هستند بله هستند، اما بايد بگوييم همه ما داراي نقص هستيم. آقا در 21/10/88 در ديدار با بخشي از نمايندگان مجلس فرمود كه در مورد افراد و گروه ها اگر بحث ميكنيم سر جمع آنها را در نظر بگيريد و جز از معصومين انتظار نداشته باشيد كه خطا نداشته باشد.
حالا با اين ملاك اين آقايان قطعاً در جبهه اصولگرايي جاي دارند. اما بعضي از دوستان به جبهه متحد خرده ميگيرند كه ما به اين جبهه نخواهيم رفت؛ چرا كه در اينها ساكتين فتنه وجود دارند.
ما 13 نفر هستيم. آقايان حداد عادل، ولايتي و عسگراولادي كه موضع كاملا شفاف در مورد فتنه داشتهاند، آقايان كعبي و بوشهري هم در مواضعشان موضعگيري عليه فتنه وجود دارد و آقاي تقوي هم موضع داشت، آقاي ابوترابي هم موضع داشت و هم يك ماموريتهايي را از سوي نظام به او مي دادند كه در پشت پرده انجام ميگرفت. آقاي فدايي و بنده هم كه مواضعمان مشخص است و ساكت فتنه نبوديم. مواضع آقاي متكي هم دچار ابهامي نبود. آقاي جلالي هم كه در دوران فتنه فعال بودند و آقاي خاموشي نيز مسئوليت هاي مختلف را در گره گشايي از فتنه برعهده داشتند و مواضعشان هم معلوم است. فقط آقاي باهنر ميماند كه با تاخير موضع گرفت ولي قبل از 9 دي اين موضع را داشت و حتي در اعتراضي كه ما قبل از اين روز در مجلس انجام داديم مشاركت داشت.
در مورد آقاي قاليباف هم كه اين دوستان مطرح ميكنند كه در دوران فتنه مواضعي نداشتهاند،صحيح نيست. ما سئوال كرديم مواضع وي را در يك زونكن از چند روز بعد از انتخابات سال 88 جمع كرده بودند و به ايشان گفته شد اين مواضع را برويد و اطلاع رساني كنيد. در خصوص آقاي لاريجاني تاخير در موضعگيري مشخص است ولي ايشان بعدا مواضع شفافي را گرفتند و نقاط ضعف و قوت آن ها معلوم است اما در جبهه متحد اكثريت قاطع در فتنه فعال بوده اند اين در حالي است كه در مركزيت جبهه پايداري نيز حداقل دو سه نفر هستند كه درباره فتنه موضع نگرفته و سكوت كردهاند بنابر اين اينها هم متهم هستند كه كساني را در جبههشان دارند كه به تعبيري ساكت فتنه هستند.
نكته دوم اينكه علاوه بر اين ما سكوت نكرديم دانشگاه به دانشگاه رفتيم و از انقلاب دفاع كرديم، آيا كدام يك از اين دوستان صحبتي در آن ايام در دانشگاهها داشتهاند؟ قضيه كوي دانشگاه كه اتفاق افتاد سه نفر از جبهه متحد از همان صبح وارد كوي دانشگاه شديم و مانع سوء استفاده از اين فاجعه كه در آنجا اتفاق افتاده بود و ميتوانست مثل يك بمب انفجار اساسي ايجاد كند، پيشگيري كنند و نگذاشتند فتنه از اين حادثه سود ببرد. كدام يك از اينجاها دوستان ما حضور داشتند؟ يك مورد را بگويند تا ما هم بدانيم.
در حادثه كهريزك دو نفر انتخاب شدند تا اين موضوع را پيگري كنند؛ يكي آقاي دهقان و ديگري آقاي سروري بودند كه مادر آنجا هم اصل قضيه را محكوم كرديم. واقعيت اين بود كه آقا مانع شدند وگرنه درآنجا با خطايي كه صورت گرفته بود حادثه و فاجعه اي بسيار بزرگتر را ميآفريد. آقا جلوي اين ظلم و فاجعه را گرفتند و اين در حالي بود كه عدهاي در دوران فتنه ميخواستند چنين القا كنند كه قضيه كهريزك كار نظام اسلامي است، در صورتي كه هيچ ربطي به نظام نداشت و 4 تا آدم خطا و ظلم كردند و آقا دستور دادند جلوي اين خطا را بگيرند. در اين قضيه هم اين دوستان يك كدامشان پيدا نبودند.
از طرف ديگر ما ضمن رفتن به خانوادههاي شهداي فتنه و پيگيري امور آنها كه با توجه به اعتقادمان معتقديم شهداي فتنه به مراتب از شهداي دفاع مقدس جايگاه بالاتري دارند. چرا كه شهداي فتنه، شهداي جهاد اكبر هستند در مقابل با پيگيري حادثه يافتگان و برخي از كشته شده هاي آن صحنه ها ضمن تسلي دادن به خانواده هاي آنان دنبال مي كرديم تا فتنه گران از آنها استفاده نكنند. لذا همين دوستاني كه امروز مدعي هستند كه بخشي از ادعايشان هم صحيح است به آنها ميگوييم فتنه فقط فرياد كشيدن نبود گرچه آن هم درجاي خودش قابل تقدير است اما بايد تن به حادثه ميداديد و در درون معركه ميرفتيد و ماجرا را حل و فصل ميكرديد. كدام يك از اين دوستان حركت كوچكي در اين زمينه انجام دادند؟
از طرفي آقا ميفرمايد فتنه يك ريشه 10 ساله دارد، در دوره اصلاحات كه همه آمده بودند كه ريشه انقلاب را بكنند، بعضي از همين دوستان داشتند كار اقتصادي ميكردند و يك قدم در راه مخالفت با اصلاحات برنداشتند و الان نقش محوري در اين جبهه دارند به نظر بنا به فرمايش آقا در خصوص خالص سازي گروه ها اين عزيزان بايد از خودشان اصلاح را شروع كنند بعد به ديگران بپردازند لذا ايشان ديگر نميتواند با اين وضعيت ملاك و محور قرار گيرد.
بنده به خود اين دوست عزيز گفتم شما در دوره اصلاحات در هيچ جايي نبوديد و مشغول كار اقتصادي بودي، نوش جانت ولي حالا از هر مدعي ادعايتان بيشتر است. گفت: من خيرات و جهيزيه ميدادم. گفتم: در آن دوران فقط جامعه جهزيه لازم نداشته است.
* آقاي دكتر به نظرتان قدري در كارتان مصلحت انديشي نداشتيد؟
- ما را متهم ميكنند كه گروهي مصلحتگرا هستيد. من جملهاي از آقا ميخوانم:« بايد توجه كرد كه اين مجموعه اصولگرا، انقلابي كه بحمدالله در كشور اكثريت قاطعي دارند به دليل همين انتخاب كه ميبينيم انجام گرفته است. اين نشانهاي است كه مردم دوست اين جهتگيري را دوست دارند و اين را حتيالمقدور نگذاريد متشتت شود. اين وحدت مهم است. حالا ما در سطح كشور هم معتقد به وحدت هستيم. در اين مجموعه معتقد به ارزشها و اصول هم معتقد به وحدت هستيم اين را بايد حفظ كرد ولو با يك اغماضهايي. بعضي از اين اغماضها ممكن است اعتراض برخي ديگر را متوجه انسان كند ولي خوب بكند آدم بايد حق را ببيند چيست، يك جاهايي بايد برخي از اغماضها را انجام داد براي يك مصلحت بزرگتري كه حالا در اين مورد مصلحت اتحاد و اتفاق و باهم بودن و يك حرف بودن و يكصدا داشتن است."
در بخش ديگري از فرمايش آقا در همين سخنراني هست، آقا ميفرمايند:« اما اينكه شما چه كار كنيد... اين اشكالاتي كه شما گفتيد ممكن است وارد باشد، حالا يا بعضيهايش يا همه. بايد جمعبندي كرد. من اين را بارها گفتهام. ما اثبات و نفيمان نسبت به اشخاص ناشي از جمعبندي است. شما هم تذكرتان را بدهيد، نهي از منكر كنيد اگر منكري ميبينيد و اگر معروفي زمين مانده امر به معروف كنيد. اما اين موجب اين نشود اين نقطه منفي را آدم بهانه قرار بدهد و راهش را جدا كند يا فرض كنيد كه فاصلهاي ايجاد بشود يا تعارض يا تخريب كند. كما اينكه بعضيها همين جور هستند. ...
اين اشكالات برخي ممكن است بزرگ هم باشد، منتها در عين حال بايد جمعبندي ملاحظه كرد و ديد كه اين جمعبندي نتيجهاش چه ميشود. بالاخره در اين جمعبندي ما نكات مثبت غلبه دارد." علت اينكه ما با افراد كار ميكنيم اين است كه جمعبندي ميكنيم و مبتني بر فرمايش حضرت آقا مصلحت بزرگتري هست كه در نظر مي گيريم. اگر بنا باشد كه ادعا كنيم، ادعاي ما كه خيلي بيشتر است. اگر راجع به انحراف، كسي سكوت كرد و اگر آقاي احمدينژاد به منزل رفت و خانهنشين شد و آن اشكال جدي به او وارد شد؛ چرا يك عده از دوستان گفتند آقاي احمدينژاد رجايي است؟ در مقابل اين خطاي بزرگ ديگر رجايي كجا و احمدينژاد كجا؟ چرا شهيد رجايي را خراب ميكنيد؟ يك عده از دوستان گفتند كه هيچ فرقي با گذشته نكرده، ايشان ولايي ولايي است! گفتيم اين چه حرفي است ايشان تعارض كرده است. يك عده از دوستان ديگر گفتند كه برخي از حرفهاي ايشان حق است. اين چه تحليلي است؟ به اين عزيزان نيز اشكالات جدي است كه ما نيز نسبت به آن براي وحدت بايد اغماض كنيم و به فرموده ولايت عمل كنيم.
* چرا حضرت آقا تا به حال يك بار از جريان انحرافي سخني به ميان نياوردهاند؟
- آقا در سال 84 كه هيات دولت به خدمت ايشان رسيدند، بحث از انحراف را مطرح كردند؛ برويد بخوانيد. همچنين در ارديبهشت امسال در ديدار با مردم شيراز هم فرمودند تا زنده هستم نميگذارم اين انقلاب از مسير خود منحرف شود. مابين اين دو مورد هم تذكرات جدي براي اصلاح و ضرورت پيگيري شعارها و ميزان ها به دستگاه اجرايي داده شده است كه مي توانيد مراجعه كنيد البته يكي از دوستان پايداري گفت كه تا آقا صحبت نكنند ما راجع به انحراف صحبت نمي كنيم با او گفتم مگر آقا راجع به آقاي هاشمي و آقاي جاسبي فرمايشي كردند كه همه ما نسبت به آنها معترضيم بلكه آقا ملاك فرمودند و ما با ملاك به آقايان هاشمي و جاسبي معترضيم و حتي بعضي از شما دوستان برخلاف نظر رسمي و اعلام شده ايشان در سخنراني عمومي در بعضي امور تندروي مي كنيد و آسيبزايي مي نمائيد. توصيه ما به دوستان حركت در مسير اهداف انقلاب با موازين و براساس فرمايشات امام و آقا مي باشد.
* راجع به ديدار خود با آيتالله مصباح يزدي هنوز برخي ابهامات وجود دارد مطلع هستيد؟
- از ملاقات ما با آيتالله مصباح نقل قولهاي فراواني مطرح شد. بنده و آقاي فدايي از محضر آيه ا.. مصباح درخواست كرده بوديم تا جلسهاي با ايشان داشته باشيم و توفيقي نصيبمان شد كه به خدمت ايشان رسيديم. ما ايشان را مثل خورشيد تاباني ميدانيم و خودمان را موظف به بهرهگيري از ايشان ميدانيم. ما همه اين بزرگان را استوانههاي مورد نياز براي اتكاي نيروهاي انقلاب ميدانيم. ما كه به خدمت آيتالله مصباح رسيديم، آنجا صبحت مبسوطي شد كه قريب به 2 ساعت و نيم اين بزرگوار وقت گذاشتند و 3 نكته را به ما فرمودند:
1- وحدت آنقدر مهم است كه نياز به اثبات ندارد. 2- بحث وحدت هميشه وحدتشكناني به عنوان يك واقعيت داشته است. 3- باتوجه به واقعيتها ما راهي جز وحدت نداريم و همچنين فرمودند من ليدر جبهه پايداري نيستم و ممكن است چيزي بگويم كه آقايان قبول نكنند. و ادامه دادند من از پايداري حمايت كردهام و مي كنم، به ايشان مشورت داده و ميدهم به اين عنوان كه اين ظرفيتي كه ايجاد شده، دست عناصر انحرافي نيفتد و بعد هم فرمودند: شما با ايشان بنشينيد و صحبت كنيد. از آن موقع به بعد ما به تهران آمديم و از آقاي آقا تهراني مكرر درخواست كرديم كه باهم نشستي داشته باشيم؛ ولي امكان چنين جلسهاي تا به حال فراهم نشده است. زيرا آيه ا.. مصباح فرمودند با ايشان بيشتر ارتباط دارند ولي تا حالا نتوانستهايم جلسه اي بعد از ديدار با آيه ا.. مصباح با دوستان داشته باشيم.
جلسه كه با آيه ا.. مصباح برگزار شد بعدها در رسانه ها منعكس شد، در سايت مشرق خبري درج شده بود كه ناقص بود. بعد از آن هم فارس خبري را كار كرد كه بخشي از آن اشتباه بود و با خبر مشرق متناقض بود و بعدا عيناً در سايت رجاء موضوع منعكس شد البته متاسفانه ما را متهم كردند كه شما رفتهايد با مشرق صحبت كردهايد بعدها با آقاي جلالي صحبت كردم و ايشان گفت كه منبع همه اين 3 خبر خودايشان بعنوان مسئول محترم دفتر آيتالله مصباح بوده است. اخيرا هم جزوهاي 80 صفحهاي عليه ما منتشر شده است كه درآن تناقضات جدي وجود دارد كه آدم متاثر ميشود و نكاتي را به ما منتسب كردهاند، در صورتي كه ما اصلا چنين حرفهايي نزدهايم.
* آيا پايداري همان حاميان آقاي احمدينژاد ميباشند؟
- آقاي الهام در نشستي كه با دانشگاهيان داشتند اين ادبيات را به كار بردند، اما بعدا توسط برخي ديگر از دوستانش تكذيب شد و بعضيها كه ميگفتند جبهه پايداري را مشايي راه انداخته است، بنده جايي گفتم اين واقعيت ندارد و حضرت آيتالله مصباح هم به ما فرمودند كه فقط و تنها فقط دليلي كه ايشان از حمايت و مشورت دادن به جبهه پايداري دارند به خاطر اين است كه اين ظرفيت دست گروه انحراف نيفتد. حالا سئوال اساسي اينجاست كه چطور دوستان پايداري راضي ميشوند به جبهه متحد كه تنها مجموعهاي كه ميخواهد در مقابل فتنه و انحراف بايستد بيشترين هجمه را وارد كنند؟ آيا سود اين حمله كردن و تفرقه را انحراف و فتنه نمي برند؟
* نظر شما درباره آقاي هاشمي چيست؟
- آقاي هاشمي داراي سوابقي در انقلاب هست اما ايشان واقعا در حق انقلاب جفا كردند به ويژه در فتنه 88 به تعبير حضرت آقا اين اشخاص غلتيدند.
© 2003 Mehr News Agency .
جمعه|ا|28|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]
-
گوناگون
پربازدیدترینها