واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ادعاي قاتل ثابت نشد جام جم آنلاين: ادعاي قاتل مبني بر قصد مقتول براي آزار و اذيت وي در دادگاه ثابت نشد و قضات دادگاه در نهايت حكم به قصاص قاتل دادند. به گزارش فارس، صبح 21 بهمن 87، يك كشاورز طي تماس با مأموران پليس اسلامشهر مدعي شد كه جسد يك مرد جوان را در كلبه زمين كشاورز خود كشف كرده است. مأموران با حضور در محل، متوجه شدند كه جواني حدوداً 25 ساله بر اثر اصابت ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده است. با بررسي محل كشف جسد، لباسهاي مقتول به همراه مدارك شناسايي وي و همچنين آلت قتاله درون يك چاه كشف شد. همزمان با كشف جسد، خانوادهاي به دادسراي جنايي اسلامشهر مراجعه كردند و مدعي شدند كه پسرشان از شب قبل به خانه نيامده است و دوستش مدعي شده است با پسرشان درگير شده است. اين خانواده با حضور در پزشكي قانوني، جسد كشف شده در زمين كشاورزي را شناسايي و مدعي شدند كه وي فرزند آنهاست. آنها مدعي بودند كه حسن، دوست فرزندش مرتكب اين قتل شده است. تلاش براي دستگيري حسن آغاز شد و حدود 9 روز بعد از ارتكاب قتل، اين فرد شناسايي و دستگير شد. بعد از اعتراف حسن به ارتكاب قتل دوست سابقش مهدي، قرار مجرميت وي از سوي دادسراي جنايي اسلامشهر صادر و پرونده وي براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد. صبح روز 13 ارديبهشت امسال، جلسه رسيدگي به اين پرونده، در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران و به رياست قاضي حسن تردست، برگزار شد. در ابتداي جلسه، ذبيحزاده، نماينده دادستان كيفرخواست صادره را اينگونه قرائت كرد: حسن، 18 ساله متهم به قتل عمد مهدي، است و با توجه به مدارك موجود در پرونده مانند، شكايت اولياي دم، گزارش مرجع انتظامي، نظريه پزشكي قانوني و اقرار متهم، بزه انتسابي به وي محرز است و مجازات وي را خواستارم. بعد از قرائت كيفرخواست توسط نماينده دادستان، اوليايدم در جايگاه قرار گرفتند و با اعلام شكايت مجدد از متهم، درخواست خود را قصاص وي عنوان كردند. پدر مقتول گفت: پسر من و قاتل با هم حدود 7 سال دوست بودند. پسر من مبلغي را از قاتل طلب داشت و روز حادثه قاتل با او تماس گرفت و با بيان اينكه قصد دادن بدهي خود را دارد، او را به مكاني نامعلوم برد و به قتل رساند. بعد از اظهارات پدر مقتول، حسن در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه اتهام قتل عمد را قبول ندارد، گفت: بيش از 5 سال با مقتول كه حدود 9 سال از من بزرگتر بود، دوست بودم. آشنايي ما از اشتغال من در كارگاه توليدي كفش مقتول شروع شد.مدتي بعد، مقتول به سراغ من آمد و از من خواست با هم پيش دوستش برويم. با او رفتم ولي مسيرش را به سمت زمينهاي كشاورزي تغيير داد. وارد يك زمين كشاورزي شديم و آنجا بود كه متوجه نيت شيطاني او شدم.او از اينكه پدرم او را به خاطر درگيري با من كتك زده بود، به شدت عصباني بود و ميخواست عصبانيت خود را با اين كار تلافي كند. مرا وارد يك كلبه مخروبه و تاريك كرد و قبل از اينكه نيت شوم خود را عملي كند، با چاقوي خودش او را زدم و فرار كردم. لباسها، مدارك شناسايي و چاقو را داخل چاهي كه كنار كلبه بود، انداختم.بعد از اينكه از آنجا فرار كردم، موضوع را تلفني به خانوادهاش اطلاع دادم و از آنها خواستم او را به بيمارستان برسانند، تا از مرگ نجات يابد ولي آنها به حرف من گوش نكردند. بعد هم از ترس به آستارا فرار كردم تا اينكه دستگير شدم. قاضي به اظهارات پدر مقتول مبني بر اينكه درگيري مقتول و متهم به خاطر بدهي متهم به مقتول بوده است اشاره كرد و از متهم خواست در اين باره توضيح دهد كه متهم گفت: من به او بدهكار نبودم و خود مقتول بود كه به من زنگ زد و از من خواست با او همراه شوم. با درخواست پدر مقتول مبني بر معرفي شاهدان به دادگاه جلسه رسيدگي به صبح ديروز موكول شد كه با حضور شاهدان آخرين جلسه رسيدگي برگزار شد. در اين جلسه، 6 نفر از شاهداني كه توسط پدر مقتول به دادگاه معرفي شده بودند، در جايگاه قرار گرفتند و همگي ضمن اينكه معتقد بودند مقتول دچار سوءرفتار نبوده، مدعي شدند مقتول يك ميليون و پانصد هزار تومان از متهم طلبكار بوده كه قرار بود، از او دريافت كند. يكي از شاهدان مدعي شد مقتول يكبار با پدر متهم بر سر طلب درگير شده و پدر متهم موضوع بدهي پسرش را انكار ميكرد اما متهم در حضور پدرش به بدهكار بودن اعتراف كرد. شاهدي كه همكار مقتول بود گفت: قرار بود مهدي 500 هزار تومان به پدر متهم بپردازد و در مقابل چكي به مبلغ 2 ميليون تومان دريافت كند. بعد از اظهارات شاهدان، متهم اظهارات آنها درباره بدهي متهم به مقتول و همچنين موضوع چك را تكذيب كرد و مدعي شد اگر هم پولي از مقتول گرفته در ازاي كاري بوده كه براي وي انجام داده است. متهم در بيان آخرين دفاعيات خود گفت: من براي دفاع از خودم و ممانعت از سوءرفتار مقتول مرتكب قتل شدم. اظهارات شاهدان درباره اخلاق او در حالي است كه يك بار مقتول كه حالت عادي نداشت براي من ايجاد مزاحمت كرد و يكي از شاهدان ما را جدا كرد. قاضي تردست، از شاهد مورد نظر متهم خواست درباره اظهارات متهم پاسخ بدهد كه شاهد فقط سكوت كرد. قاضي تردست بعد از مشورت با مستشاران دادگاه ، متهم را به قصاص محكوم كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]