واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: از قديم و نديم گفتهاند، مرگ حق است و پيمانه هر كس زماني كه پر شود، ديگر چارهاي جز رفتن ندارد. ولي چگونه مردن اهميت خاص خودش را دارد. بعضيها خيلي عادي و با آمادگي ذهني كامل اطرافيان از دنيا ميروند و بعضي ديگر خيلي غيرمنتظره و اتفاقي ميميرند. در اين جا به برخي از مرگهاي غيرمنتظره و باورنكردني اشاره ميكنيم: مـرده پيـــروز: «فرانـك هايس» معروف به «جاكي» يك اسبسوار معروف كه در مسابقات اسبسواري مختلفي شركت كرده بود. او در آخرين مسابقه خود دچار حمله قلبي شد و روي اسب از دنيا رفت ولي اسب همچنان به دويدن ادامه داد و «هايس» را اولين «مرده پيروز» ميدان اسبسواري كرد.(1953) همكلاسي خوشمزه: يك زن 25 ساله هلندي به نام «رنه هارت ولت» كه در شهر پاريس مشغول به تحصيل بود با يكي از همكلاسيهاي ژاپني خود به نام «ايزي ساگاوا» دوست شد.مدتي بعد «ايزي»، «رنه» را براي شام به منزل خود دعوت كرد. وقتي «رنه» دعوت «ايزي» را پذيرفت، هرگز تصورش را نميكرد كه شام آن شب خود او خواهد بود. ايزي در خونسردي كامل رنه را كشت و گوشت بدنش را براي شام پخت و خورد. او مدتي بعد دستگير شد ولي به دليل نامساعد بودن وضعيت جسماني در دادگاه حضور نيافت و كمي بعد به كشورش ژاپن فرستاده شد. او پانزده ماه بعد، از زندان ژاپن آزاد شد!(1981) خبر خوش همسر: « فرانسيس فيبر» برنده لوكزامبورگي مسابقه دوچرخهسواري «توردو فرانس» در زمان جنگ جهاني اول در اثر شنيدن يك خبر خوش جان خود را از دست داد. در آن زمان او درون سنگر نشسته بود كه همسرش با بيسيم به او خبر داد دخترشان به دنيا آمده است. فرانسيس از شنيدن اين خبر آنچنان خوشحال شد كه به هوا پريد و در همان زمان مورد اصابت گلوله يك سرباز آلماني قرار گرفت و مرد.(1915) شاهزادهاي كه خانوادهاش را دوست نداشت: روز اول ماه ژوئن، شاهزاده «دينپدرا» وليعهد كشور نپال از برنامه ازدواجي كه خانواده براي او ترتيب داده بودند، خشمگين شد و سر ميز شام تقريبا همه اعضاي خانواده را به گلوله بست در اين قتل عام پدر پادشاه او هم كشته شد ولي طبق قوانين و سنت نپال دينپدرا كه خودش هم به شدت زخمي شده بود، تاج پادشاهي را بر سرگذاشت و سه روز بعد از دنيا رفت.(2001) مرگ شعبدهباز: «تامي كوپر» شعبدهباز معروفي در كشور انگليس بود. او در حال اجراي يك برنامه روتين تلويزيوني بود كه از دنيا رفت. بيشتر تماشاگران و حاضران در استوديو تا مدتي فكر ميكردند اين هم بخشي از نمايش تامي كوپر شعبدهباز است.(1984) نخستوزير، شنا بلد نيست: «هارولد هالت» نخستوزير وقت كشور استراليا در ساحل شهر ملبورن در حال شنا بود كه ناپديد شد و جسد او هرگز پيدا نشد.(1967) ملخ هليكوپتر: «ويك مارو» هنرپيشه دهه هفتاد آمريكا در حال بازي در صحنهاي از فيلم «منطقه گرگ و ميش» بود. در اين صحنه او بايد به همراه دو هنرپيشه خردسال فيلم «ميكا دينله» و «رنه شين ييچن» سوار بر يك هليكوپتر ميشدند ولي در برابر چشمان حيرتزده عوامل پشت صحنه، ملخ هليكوپتر به او اصابت كرد و سرش را از بدن جدا كرد. در اين حادثه دو كودك هنرپيشه هم جان خود را از دست دادند.(1982) خلالدندان مرگآور: «شرود اندرسون» نويسنده از همه جا بيخبر در يك مهماني شركت كرده بود. او پس از صرف غذا دندانهايش را با يك خلال دندان معمولي پاك ميكرد كه ناگهان خلال دندان به گلويش پريد و اندرسون در اثر عفونت ناشي از خلال دندان از دنيا رفت. (1941) هواپيماي جنگي و مرگ نوجوان: يك هواپيماي جنگنده ميگ 2300 كه در آسمان كشور بلژيك پرواز ميكرد، دچار مشكل شد. خلبان و دستيارش با چتر نجات از هواپيما پايين پريدند و جان خود را نجات دادند ولي هواپيما كه روي سيستم پرواز اتوماتيك تنظيم شده بود به پرواز خود ادامه داد و كمي جلوتر به زمين سقوط كرد. ولي نكته اينجاست كه اين هواپيماي خالي نزديك يك نوجوان بلژيكي از همهجا بيخبر افتاد. و منجر به مرگ او شد. (1989) خودكشي سياستمدارانه: «بود دوير» يك سياستمدار جمهوريخواه بود كه در يك مصاحبه تلويزيوني مطبوعاتي اقدام به خودكشي كرد. او كه متوجه شده بود به خاطر افشاي شركت او در يك توطئه سياسي محكوم به 55 سال حبس ميشود بلافاصله با يك هفت تير به خودش شليك كرد.(1987) آپولو 1: سه فضانورد سفينه آپولو 1 سوار بر آن در حال انجام يك تمرين كوتاهمدت و ساده بودند كه ناگهان اين سفينه آتش گرفت و هر سه خدمه آن جان خود را از دست دادند.(1967) مسابقه اتومبيلراني: «جيجي پاري توماس» راننده اتومبيلهاي مسابقه در انگلستان بر اثر اصابت زنجير موتور اتومبيل خودش به شدت مجروح شد و در دم جان سپرد، او ميخواست ركورد سرعت قبلي خودش را بشكند ولي در اواسط راه زنجير موتور در رفت و مثل شلاق به پاي توماس خورد و باعث مرگ فوري او شد ولي پاي او همچنان روي پدال گاز ماند و اتومبيل به خط پايان رسيد. او در آن روز توانست با سرعت 171 مايل بر ساعت ركورد سال گذشته خودش را بشكند.(1927) ورود نامناسب: «اوون هارت» كشتيگير محبوب آمريكايي قرار بود آن شب در يك مسابقه نفسگير ملي برنده ميدان باشد ولي خبر نداشت كه اجل به او مهلت ورود به دايره طلايي را نخواهد داد. ازدحام جمعيت حاضر در استاديوم به حدي زياد بود كه دستاندركاران، بازيكنان را با استفاده از يك كابل از شيرواني استاديوم به وسط زمين ميفرستادند در آن شب هم اوون هارت در حال پايين آمدن با كابل بود كه از ارتفاع 23 متري به پايين سقوط كرد و جان خود را از دست داد.(1999)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 477]