تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):آيا به چيزى با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاهتان نكنم؟ و آن اصلاح م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817020149




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پدر باستان شناسي ايران را بشناسيد


واضح آرشیو وب فارسی:معماری نیوز: پدر باستان شناسي ايران را بشناسيد
دكتر عزت الله نگهبان باستان شناس و استاد باستان شناسي در دانشگاه تهران بود. برخي او را پدر باستان شناسي ايران ناميده اند.
پارسينه: او روزگار درازي را در ايران به تربيت دانشجو، كشف حوزه هاي جديد فعاليت هاي باستان شناسي، نجات بخشي محوطه هاي تاريخي و كوششي خستگي ناپذير براي ارتقاي اين حرفه اختصاص داده است. سال ها با قاچاقچيان اشياي عتيقه و حفاران غيرمجاز جنگيد.

"عزت الله نگهبان” كه به شهادت بسياري از همكارانش تحولي شگرف در پيشرفت رشته باستان شناسي ايران به وجود آورد، در سال ۱۳۰۵ خورشيدي در اهواز به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را در دبستان جمشيد جم و دبيرستان فيروز بهرام و مدرسه فني آلماني در تهران به پايان برد. در سال ۱۳۲۸، از دانشگاه تهران ليسانس گرفت. نگهبان در سال ۱۳۲۹ به موسسه شرق شناسي دانشگاه شيكاگو راه يافت و در ۱۳۳۳ موفق به اخذ درجه فوق ليسانس خود از اين دانشگاه شد. عنوان رساله وي با راهنمايي دونالد مك كان "سير سفال نخودي رنگ در خوزستان” بود.

جوانه زدن عشق به باستان شناسي در دل كودك مدرسه جمشيد جم حكايت شيريني دارد: "هنگامي كه تحصيلات شش ساله ابتدايي خود را در مدرسه زرتشتيان كه در آن زمان جمشيد جم، سپس ايرج و بعدا فيروز بهرام خوانده مي شد به پايان رساندم تصميم گرفتم براي ادامه تحصيلات در دبيرستان به مدرسه آلماني كه به نام مدرسه صنعتي خوانده مي شد بروم. در آن زمان براي ورود به اين مدرسه كنكور مي گذاشتند و گذراندن كنكور به خصوص با شركت كنندگان زياد كار آساني نبود. به هر حال كنكور مدرسه را با موفقيت گذراندم و براي ادامه تحصيل در رشته مهندسي برق و مكانيك نام نويسي كردم. برنامه دوره مهندسي از اين قرار بود كهابتدا شش سال در دوره دبيرستان و سپس سه سال در دوره دانشكده تحصيل كرده و با گذراندن اين دوره ها، شاگردان ديپلم درجه مهندسي دريافت مي كردند. با شوق و علاقه فراوان، سال اول دبيرستان را گذراندم. متاسفانه در تابستان همين سال از طرف وزارت معارف اعلام شد كه مدارس خارجي در تهران بر اساس تصميم دولت بسته خواهد شد و شاگردان اين مدرسه مكلف هستند براي ادامه تحصيل در مدارس ملي و دولتي كه بر اساس برنامه وزارت فرهنگ تدريس مي كنند نام نويسي كنند.

در اين وقت چون در مدرسه صنعتي برنامه مهندسي مانند گذشته وجود نداشت، تصميم گرفتم براي ادامه تحصيلات خود در دبيرستان فيروز بهرام به تحصيل بپردازم. مدرسه آلماني در خيابان قوام السلطنه و در مقابل كتابخانه ملي و موزه ايران باستان در محل هنر سراي فعلي قرار داشت. ساختمان جديدالاحداث موزه ايران باستان و كتابخانه ملي در تهران آن زمان بسيار جلب توجه مي كرد. در ضمن تحصيل در مدرسه آلماني هرگاه كه فرصتي پيش مي آمد براي ديدن موزه ايران باستان مي رفتم. در آن زمان كار ساختمان موزه به اتمام رسيده بود و در سالن هاي موزه، كاركنان اغلب به تنظيم قفسه ها مي پرداختند. به خصوص ظهرها كه مدرسه براي مدت دو ساعت تعطيل بود بيشتر اوقات به ديدن موزه مي رفتم. اين ديدارهاي مكرر از موزه ايران باستان به ويژه در آن هنگام كه توام با تكميل و تنظيم نمايشگاه و قفسه ها بود به تدريج مرا سخت به آثار باستاني و تاريخ گذشته ايران كه در آن هنگام موضوع روز بود علاقه مند كرد.

پس از آنكه در دبيرستان فيروز بهرام به ادامه تحصيل پرداختم با وجودي كه امكان نداشت مانند گذشته گاه و بي گاه از موزه ديدن كنم ولي چون فاصله دبيرستان تا موزه چندان زياد نبود باز هم، هر چند وقت يك بار براي ديدن موزه مي رفتم. در سال هاي آخر دبيرستان تحت تاثير احساسات ملي و ميهني نسبت به روشن كردن گذشته پر افتخار ايران و تاريخ درخشان آن فعاليت هاي دامنه داري در كشور در جريان بود و دانش هاي وابسته و مربوط به ايران شناسي و فرهنگ و تمدن باستاني ايران بسيار مورد توجه قرار گرفت.

نگارنده نيز با سابقه و علاقه اي كه در ضمن ديدارهاي مكرر از موزه ايران باستان نسبت به آثار گذشته داشتم پس از اخذ ديپلم دبيرستان تصميم گرفتم در رشته باستان شناسي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران براي ادامه تحصيل نام نويسي كنم.”

نگهبان پس از كسب مدرك ليسانس از دانشگاه تهران براي ادامه تحصيل به آمريكا رفت. تحصيلات نگهبان در دانشگاه شيكاگو مصادف بود با اوضاع آشفته سياسي دوران دكتر محمد مصدق كه منجر به قطع كمك مالي به وي از ايران شد. در نتيجه، نگهبان براي تامين مخارج تحصيل و زندگي خود و خواهرش، كه در آن زمان در آلمان به تحصيل مشغول بود، بخش اعظم وقت خود را صرف كسب درآمد كرد. دكتر "عباس عليزاده”، باستان شناس شهير ايراني كه از شاگردان نگهبان بوده است درباره اين دوره از زندگي او نوشته است:”از جالب ترين مشاغل گوناگون وي در اين زمان، عكاسي خانه به خانه از كودكان بود، شغلي كه لازمه آن چهره اي خندان و طبعي شوخ است. كساني كه نگهبان را از نزديك نمي شناسند شايد فكر كنند كه چنين شغلي با چهره گرفته و جدي و شخصيت به ظاهر خشك او ناهماهنگ است. ولي موفقيت وي در اين شغل مبين جنبه اي از شخصيت نگهبان است كه او كم و بيش در پنهان كردن آن موفق بوده است.”

نگهبان در طول اقامتش در شيكاگو، درHouse International در نزديكي دانشگاه شيكاگو زندگي مي كرد و در همين مكان با ميريام لويس ميلر(Miller Lois Miriam) كه دانشجوي رشته كتابداري بود، آشنا شد و ازدواج كرد. پس از بازگشت به ايران، نگهبان با درجه دانشياري به استخدام دانشگاه تهران درآمد و با اخذ دكتراي افتخاري از دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۵، به درجه استادي ارتقا يافت. از ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶، دكتر نگهبان مديريت گروه باستان شناسي را به عهده داشت.

دانشجوياني كه در اين مدت تربيت كرده است هم اكنون بهترين باستان شناسان ايراني هستند. روش تعليم او در دانشگاه با آنچه كه تا آن زمان در ايران رواج داشت همخواني نداشت و همين مسئله گرفتاري هايي براي او به وجود آورده بود. در خاطراتش به دوراني اشاره مي كند كه دانشجويان دانشگاه تهران را براي سفري پژوهشي به شوش برده بود.”برخلاف همه ساله كه يك اتوبوس دربست براي تمام مسافرت كرايه مي شد چون در اين برنامه قرار بود مستقيما به شوش مسافرت شود تصميم گرفته شد با قطار مسافرت را انجام داده و با استفاده از بليت نيم بها براي دانشجويان، در هزينه مسافرت صرفه جويي شود و توان مالي هيات را در مدت اقامت در شوش افزايش دهيم… دانشجويان را به شهر دزفول برديم و از آن جا با وانت به طرف شوش حركت كرديم. از همان روز برنامه كار تنظيم و قرار شد هر شب نهار روز بعد را براي هيات تهيه كنند تا بتوانيم تمام روز در بيايان و صحرا به كار باستان شناسي مشغول باشيم. دو سه روز اول كليه دانشجويان با علاقه در تپه ها به نقشه برداري، جمع آوري سفال، كلاسه كردن سفال هاي گوناگون و شناخت سفال دوران هاي گذشته مشغول شدند. از روز چهارم بعضي از دانشجويان شروع به زمزمه كردند كه علاوه بر كارهاي يكنواخت همه روزه چه خوب بود اگر سري هم به شهرهاي اهواز و خرمشهر و آبادان نيز مي زديم. اعتراض ها بالا گرفت، تا اينكه روز بعد دانشجويان در حالتي شبيه به اعتصاب و اعتراض از كاوش دست كشيدند. من با آنان صحبت كردم ولي چون موفق نشدم اقناع شان كنم، گفتم: آن هايي كه نمي خواهند از اين برنامه پيروي كنند مي توانند خودشان از فردا به هر كاري كه علاقه مندند اقدام كنند. اكثريت دانشجويان از ادامه كار خودداري كردند و بر روي آثار مخروبه در كنار يكديگر نشستند… خوب به خاطر دارم تنها دانشجويي كه بدون شك و ترديد در ادامه كار با من همگامي كرد، همكار عزيز آقاي دكتر "پرويز ورجاوند” بودند كه در آن هنگام در رشته باستان شناسي تحصيل مي كردند.”

"دكتر عزت الله نگهبان” در ۱۳۳۶ موسسه باستان شناسي دانشگاه تهران را بنياد گذاشت و تا ۱۳۵۶ عهده دار رياست آن بود. در ۱۳۵۴ به رياست دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران منصوب شد و تا سال بازنشستگي خود در ۱۳۵۷ در اين سمت باقي ماند. "صادق ملك شهميرزادي”، باستان شناس و همكار او در دانشگاه تهران نقش دكتر نگهبان را در تحول اساسي اين رشته در ايران به خوبي شرح مي دهد: "هنگامي كه با سمت استادي در گروه باستان شناسي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران انجام وظيفه مي كرد معاون اداره كل باستان شناسي نيز بود و در ۱۳۴۰ اولين حفاري مشترك دانشگاه تهران و اداره كل باستان شناسي را در تپه مارليك (چراغعلي) تپه رودبار سرپرستي كرد. او نمايشگاهي از آثار به دست آمده از حفاري مارليك در ۱۳۴۱ در ساختمان موزه ايران باستان ترتيب داد كه در نوع خود بي نظير و اولين نوع چنين نمايشگاهي بود كه روحي در كالبد بي جان موزه دميده شد و توجه و علاقه به ميراث فرهنگي و مطالعات باستان شناسي را بين مردم و دانشجويان افزايش داد. از سال تحصيلي ۱۳۵۰ ۱۳۴۹ در دانشگاه تهران، گروه آموزشي باستان شناسي و تاريخ هنر و موسسه باستان شناسي دانشگاه تهران دست به اقدام بي سابقه اي زد كه در نوع خود منحصر به دانشگاه تهران است. اين اقدام بي نظير، الزامي كردن دروس عملي به مدت يك نيمسال كامل تحصيلي براي كليه دانشجويان اعم از دختر و پسر در برنامه درسي در مقاطع تحصيلي دوره ليسانس و فوق ليسانس بود. علاوه بر اين، دانشگاه تهران پژوهش، كاوش و بررسي ملي را در دشت قزوين انجام داد كه اطلاعات به دست آمده موجب اصلاح جدول گاه نگاري فرهنگي ادوار پيش از تاريخ فلات مركزي ايران شد. سازنده ترين و بارورترين اقدام دكتر نگهبان در بالابردن سطح آموزشي و تحقيقاتي باستان شناسي در ايران تشويق و ترغيب دانشجويان براي ادامه تحصيل در اين رشته تا درجه دكترا بود كه تعداد انگشت شمار متخصصان اين رشته تحصيلي كه هم اكنون در ايران انجام وظيفه مي كنند و سه نفري كه در كانادا و رم و هاروارد مشغول تدريس و تحقيق هستند همگي از تربيت شدگان دكتر عزت الله نگهبان هستند. پس از او ديگر كسي در اين راه براي ايران سرمايه گذاري نكرد.”

دكتر نگهبان همواره يكي از سرسخت ترين مدافعان برنامه هاي منظم كردن فعاليت هاي مربوط به باستان شناسي بود و برخي وي را دشمن بزرگ قاچاقچيان و دلالان عتيقه در ايران مي دانستند. يادداشت هاي او در اين زمينه به خوبي مبين روحيه و نگاه او نسبت به مسئله حفاري هاي تجارتي و قاچاق اشياي عتيقه در ايران است. "حفاري هايي كه به منظور يافتن اشياي عتيقه و فروش آن ها انجام مي شود به نام حفاري هاي تجارتي در قانون عتيقات شناخته شده اند. درسال ۱۳۳۹ وقتي كه من به همكاري با اداره كل باستان شناسي فراخوانده شدم، در حدود يكصد پروانه براي حفاري هاي تجارتي در مناطق مختلف صادر شده بود كه نظارت بر اين تعداد حفاري هاي تجارتي چه از نظر كادر فني و چه از نظر بودجه و امكانات خارج از توان دستگاه باستان شناسي كشور بود. به ناچار براي رعايت مقررات در نقاطي كه دسترسي به ادارات فرهنگ نبود از روساي ادارات فرهنگ و يا مديران مدارس به عنوان نماينده اداره باستان شناسي براي نظارت به كار حفاري استفاده مي شد.

ناگفته نماند كه روساي فرهنگ يا مديران مدارس در ضمن روز موظف بودند به امور جاري نيز برسند و هيچ گاه اين امكان براي آن ها وجود نداشت كه وقت خود را به نظارت در عمليات حفاري بگذرانند. درنتيجه بيشتر حفاري هاي تجارتي در نقاط دوردست و بدون اعزام نماينده از اداره كل باستان شناسي انجام شده بودند. در پايان عمليات حفاري پروانه اي دال بر اينكه در ضمن عمليات آثاري كشف نشده است از مسئولين محلي به دست آورده و عملا حق السهم قانوني اداره كل باستان شناسي پايمال مي شد.

در كشوري مانند ايران كه از نظر غناي آثار باستاني بي نظير است و با حفاري در گوشه و كنار آن بدون شك اشيا» و آثار ارزنده و مستندي به دست خواهد آمد، چگونه مي توان تصور كرد كه در اين همه حفاري هاي تجارتي آثاري به دست نيامده باشد. با وجود اين، همه ساله در حدود ۹۰ درصد حفاري هاي تجارتي چنين گواهينامه هايي دال بر عدم كشف آثار باستاني به دست آورده و مورد قبول اداره كل باستان شناسي نيز واقع شده بود.”

در كتاب "مروري بر پنجاه سال باستان شناسي ايران” به قلم خود او نيز آمده است: "براي نگارنده جاي بسي تعجب و تاسف بود كه بعضي از اين دلالان آثار عتيقه مانند ايوب رب النوع و يا آقاي كهن پس از چند بار مراجعه به دفتر كار من به روشني و صراحت درباره ارتباط و دوستي و شركت خود با بعضي افراد ذي نفوذ مملكتي و خاندان سلطنتي مانند برادر، خواهر يا خواهرزاده شاه مثل شهرام صحبت مي كردند. احتمالا نظرشان اين بود كه اهميت و موقعيت مهم خود را به رخ بكشند و نگارنده را تحت تاثير قرار داده و يا احتمالا تهديد كنند.

آگاهي از اين اطلاعات كه در واقع فساد ريشه دار را در اجتماع ايران روشن مي كرد براي من بسيار موجب تاسف بود.” در پنجمين كنگره بين المللي باستان شناسي و هنر ايران در ۱۳۴۷، دكتر نگهبان نقشي اساسي در تصويب قطعنامه اي در محكوم كردن قاچاق و فروش اشياي عتيقه داشت. افزون بر اين، در سمت مشاور فني باستان شناسي در اداره باستان شناسي وقت، سهم عمده اي در جلوگيري از برخي فعاليت هاي غيرقانوني در زمينه خريد و فروش و قاچاق اشياي باستاني به خود اختصاص داد.دكتر نگهبان همچنين به طور تصادفي، با دعوت رابرت بريدوود و همكارانش به ايران، نقشي اساسي در گشودن فصلي جديد و علمي در باستان شناسي پيش از تاريخ ايران ايفا كرد. پيش از سال هاي ۱۹۶۰، اطلاعات باستان شناسان در مورد آغاز دوران روستانشيني و توسعه اقتصاد معيشتي بر پايه كشاورزي در ايران بسيار اندك بود.در سال هاي ۱۹۵۰، رابرت بريدوود، پيشتاز پژوهش هاي علمي درباره دوران پلايستوسين موخر و هولوسين قديم (۸۰۰۰ تا۱۲۰۰۰ ق.م) سرگرم فعاليت هاي باستان شناختي در كردستان عراق بود. با سقوط رژيم پادشاهي در عراق در اواخر سال هاي ۱۹۵۰، ادامه كار پژوهشي بريدوود و تيمش ناممكن شد و در خواست بريدوود براي پژوهش در تركيه نيز به جايي نرسيد. سپس در ۱۹۵۸ در كنگره بين المللي باستان شناسي پيش از تاريخ در هامبورگ، نگهبان و بريدوود با يكديگر ملاقات كردند.

در اين ملاقات، دكتر نگهبان از مشكل بريدوود مطلع شد و پيشنهاد كرد كه وي كار خود را در كوهپايه هاي زاگرس در ايران ادامه دهد. اين ملاقات اتفاقي و استقبال بريدوود از اين پيشنهاد سرآغاز عصري جديد در باستان شناسي ايران بود كه در نتيجه آن گروهي از بهترين باستان شناسان بين المللي (مانند فرانك هول، كنت فلانري، پتي جو واتسون، بروس هاو) فعاليت هاي علمي خود را در ايران متمركز كردند. مهم ترين سهم دكتر نگهبان در پيشبرد باستان شناسي در ايران ايجاد كارگاه دايمي در دشت قزوين براي فعاليت هاي باستان شناختي دانشگاه تهران و تربيت دانشجو در اين كارگاه است.

وي با پشتكار فراوان و روحيه خستگي ناپذير موفق به كسب مجوز و بودجه لازم براي تعمير كاروانسراي مخروبه محمدآباد خره شد. اين مكان منحصر به فرد به كانوني براي پژوهش هاي مستمر و درازمدت باستان شناختي دانشگاه تهران تبديل شد كه در آن دانشجويان، با شركت در انواع فعاليت هاي ميداني، براي پيشبرد اهداف باستان شناسي در ايران تربيت مي شدند. ويلاي شخصي دكتر نگهبان در كلاردشت نيز پايگاه بررسي هاي باستان شناسي و پرورش دانشجويان اين رشته بود كه البته شهرت و وسعت كاروانسراي محمدآباد خره را نداشت.

دانشجوياني كه بخت شركت در بررسي هاي كلاردشت را داشته اند با خاطره خوش از اين مكان و تجربه هاي خود ياد مي كنند. نگاهي به اسامي اعضاي هيئت علمي گروه باستان شناسي دانشگاه تهران عمق كوشش هاي او را براي تربيت دانشجوياني باسواد و آگاه باز مي نمايد. "در پايان مديريت اينجانب، گروه باستان شناسي و تاريخ هنر، داراي كادر آموزشي شامل: خانم سيمين دانشور، نوشين نفيسي، پرويز ورجاوند، عباس زماني، رضا مستوفي فرد، فرخ ملك زاده، صادق ملك شهميرزادي، غلامعلي همايون، يوسف مجيد زاده فسقنديسي، غلامعلي شاملو، مسعود گلزاري، اردشير فرزانگان و نگارنده اين سطور بود.”

شاگرداني كه از محضر او درس گرفته اند امروز جزو بهترين باستان شناسان ايران هستند كه بسياري از آن ها در دانشگاه هاي طراز اول خارجي مشغول تدريس اين رشته اند. حميد خطيب شهيدي (مدير گروه باستان شناسي دانشگاه تربيت مدرس)، سيد منصور سجادي (استاد دانشگاه رم و سرپرست هيات كاوش در شهر سوخته)، جلال رفيع فر (مدير گروه سابق انسان شناسي دانشگاه تهران)، محمد صالح صالحي، حكمت الله ملا صالحي (استاد دانشگاه تهران) و عباس عليزاده (استاد دانشگاه شيكاگو) فقط تعدادي از شاگردان اويند.

دكتر نگهبان در ۱۳۵۷ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و به فيلادلفيا نقل مكان كرد. قبل از هجوم بيماري، فارغ از برنامه تدريس و امور اداري، دكتر نگهبان اوقات خود را به چاپ گزارش نهايي فعاليت هاي باستان شناختي خود اختصاص داده بود.

عزت الله نگهبان در تاريخ ۱۶ بهمن ۱۳۸۷ پس از مدت ها بيماري در آمريكا درگذشت.

دوشنبه|ا|17|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: معماری نیوز]
[مشاهده در: www.memarinews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن