واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: سيوسومين بهار آزادي: خياباني به نام يكشنبه خونين مشهد
جام جم آنلاين: ميدان 10 دي، آرام و غمگين، هر روز نظارهگر صدها و بلكه هزاران رهگذري است كه تن خسته و رنجورش را بدون هيچ ذهنيتي دور ميزنند تا هرچه سريعتر به مقصد خويش برسند.
رهگذران يا آنقدر جوانند كه از قصه پرغصه ميدان خبري ندارند، يا حكايت آن روزهاي سرد و تلخ زمستاني را كه به بهاري زودهنگام تبديل شد، در وانفساي مشكلات زندگي و گذر زمان از ياد بردهاند.
اما ميدان 10 دي و خيابانهاي اطراف آن از جمله خيابان بهار، چهارراه نادري، چهارراه شهدا و ميدان شهدا آن روزها را هيچگاه از ياد نخواهند برد؛ روزهايي كه رهگذراني از اين شهر به قصد مقصدي بزرگ و دور از ذهن، اما دستيافتني، در آنها پا نهادند.
شايد برخي از آنها به ظاهر به مقصد نرسيدند و نامشان با نام بسياري از خيابانها و ميدانهاي شهر جاودانه و ماندگار شد، اما با خون خويش ديگران را به منزل مقصود رهنمون شدند.
مقصد آنها با مقصد رهگذران امروز اين خيابانها، بسيار متفاوت بود. آنها آن روزها نه براي كسب و كار، كه براي ايجاد يك تغيير بزرگ و شگرف جان خود را بر كف نهاده و يكدل و همصدا در آغوش خيابانها رها ميشدند؛ تغيير سياهي ظلم و استبداد رژيم شاهنشاهي به روشنايي صبح مهربان و دوستداشتني عدالت و اخلاق و يكرنگي و تبديل زمستان سرد و سياه طولاني تاريخ به بهاري جاودان و ماندگار تا هميشه تاريخ اين سرزمين.
ميدان 10 دي مشهد، از جمله مناطقي در اين شهر است كه برگي از تاريخ انقلاب اسلامي و نهضت مردمي امام خميني، در آن ورق خورده است.
درگيريهاي خياباني و كشتار خونين رژيم كه در روزهاي نهم و دهم دي 1357 رخ داد و حوادث تلخ و ماندگاري را در تاريخ اين شهر رقم زد، باعث تغيير نام ميدان سوم اسفند به 10 دي شد.
زمينه وقوع حوادث اين دو روز را كه در استانداري خراسان اتفاق افتاد و سپس در سراسر شهر جاري شد و طبق گفته برخي منابع، هزاران كشته و زخمي بر جاي نهاد، بايد در يورش نيروهاي رژيم در 23 آذر 57 به بيمارستان شاهرضاي مشهد جستجو كرد كه نقطه شروع و عطف مبارزات مردم مشهد، به شمار ميرود.
در اين روز عاملان رژيم با حمله به بخش اطفال بيمارستان امامرضا(ع)، دهها نفر را مجروح كرده و چند نوزاد را كشتند.
پس از حمله چماقداران پهلوي و ماموران حكومتي به بيمارستان امام رضا، اين مكان به يكي از كانونهاي اصلي مبارزه و محلي براي اجتماع همه روزه مردم و ايراد سخنراني انقلابيون تبديل شد به طوري كه بيشتر تظاهرات به آنجا خاتمه مييافت.
ضمن اينكه از اين تاريخ تا پنجم دي، با پيوستن پيشگامان مبارزات مردم مشهد، يعني آيتالله خامنهاي، آيتالله واعظ طبسي، شهيد هاشمينژاد، آيتالله شيرازي، آيتالله ميرزاجواد آقاتهراني و مرحوم آيتالله مرواريد، به جمع مردم و اعلام تحصن توسط آنها و حمايت اقشار و طبقات مختلف مردم از اين تحصن، مشهد بار ديگر مركز توجه انقلابيون كشور قرار گرفت.
تقويم آرامآرام ورق ميخورد تا به روزهاي شنبه و يكشنبه، نهم و دهم دي ماه رسيد؛ روزهايي كه شاهد حوادث خونباري بود.
جنايتي كه رژيم در روز يكشنبه دهم دي در مشهد انجام داد باعث شد تا اين روز به نام يكشنبه خونين مشهد در تاريخ انقلاب اسلامي ثبت شود.
روز نهم دي 57، برابر با اول صفر 1399، گروههاي مردمي كه حالا ديگر از لاك خود بيرون آمده بودند، در منازل شيرازي، قمي و سيدكاظم مرعشي اجتماع و شعارهايي عليه رژيم سر دادند.
در اين روز بازار، مغازها و تمام ادارات دولتي تعطيل بود. مقصد راهپيمايي اين روز برخلاف روزهاي قبل، استانداري و هدف آن، حمايت از كاركنان اين سازمان بود، چراكه تحصن به صحن استانداري هم كشيده شده و كاركنان استانداري به حمايت از نهضت، دست به اعتصاب و تحصن زده بودند.
ساعاتي پس از ورود مردم به محوطه استانداري، ساواك آنجا را به محاصره خود درآورد و ديري نپاييد كه غرش تانكها كه از قبل در آن مكان استقرار يافته بودند، آرامش فضا را برهم ريخت.
در چشم برهم زدني، موجي از خون و آتش، فضا را فراگرفت. مردم اطراف تانكها جمع شدند و شعار ميدادند: «ما به شما گل داديم، شما به ما گلوله».
آنها حتي روي تانكها و نفربرها رفتند و شعارهايي بر ضد رژيم سردادند: «به گفته خميني، ارتش برادر ماست»، «بزودي اي شه جلاد، سرت را ميدهيم بر باد.»
مردم خشمگيني كه شاهد به خون غلتيدن برادران خود بودند، نهتنها متفرق نشدند، بلكه به چند مركز دولتي و وابسته به رژيم از جمله فروشگاه لشكر، ساختمان انجمن ايران و آمريكا، شوراي فرهنگي بريتانيا، اداره آگاهي، زندان زنان، كارخانه پپسي كولا، سينما شهر فرنگ و بعضي ديگر از پايگاههاي رژيم حمله كردند و آنها را به آتش كشيدند. چند ساواكي هم در اين ميان كشته شدند.
ساواك براي تحريك سربازان، اجساد كشته شدگان روز قبل را در صبحگاه به نمايش گذارد. ساعاتي بعد ارتشيان به خيابانها ريختند و به هيچ كس رحم نكردند، حتي به سوي مردمي كه براي تهيه نفت و نان در خيابانها صفهاي طويلي تشكيل داده بودند هم تيرگشودند. آفتاب كمكم غروب ميكرد، خيابانها سرد و ساكت و غمگين بود.
سكوتي مرگبار شهر را دربرگرفت و تنها فرياد بيصداي هزاران كشته و ناله آرام صدها مجروح بر زمين مانده، به گوش ميرسيد.
به دنبال حوادث اين دو روز، در مشهد سه روز تعطيل عمومي اعلام شد. آيات عظام شيرازي، قمي و... ضمن صدور اعلاميههايي، جنايات رژيم در اين دو روز را محكوم كردند.
اين حوادث نهتنها بهزعم رژيم باعث ترس و وحشت مردم نشد، بلكه مشهد را به شهري كاملا انقلابي تبديل كرد و شكوه و هيمنه رژيم را نزد مردم فرو ريخت.
فاطمه مرادزاده - گروه ايران
يکشنبه|ا|16|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]