واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دانش، مهرزاد - چند سالی است که در سحرگاهان ماه رمضان، برنامه هایی ویژه از سیما پخش می شود. یکی از این برنامه ها که ظاهرا با رونق و استقبال از جانب برخی بینندگان همراه بوده است، با اجرای آقای فرزاد جمشیدی است. جمشیدی استعدادهای زیادی دارد که از آن جمله می توان به حافظه بالا، سرعت انتقال ذهن، و گویش روان و بدون وقفه اشاره کرد. اما لزوما هر مجموعه استعدادی در هر فضایی به منزله امتیاز نیست. برنامه سحری شبکه یک سیما مصداقی از همین قاعده است. این برنامه ترکیبی از دعا و رهنمودهای اخلاقی است. می دانیم که نیایش و اخلاق از گوهری ترین و دلچسب ترین و روح نوازترین معارف دینی هستند و هر کس از آن ها بهره ای ببرد، گام هایی بلند به سوی رستگاری برداشته است. خب قاعدتا با این معنا، برنامه مورد نظر ما باید خیلی جذاب باشد. اما راستش چنین نیست و جذابیتی را تنها در سطح روئین خود به واسطه احساسات گرایی های خام و سانتی مانتالیستی و عوام محورانه می تواند برقرار سازد. برنامه مزبور اتفاقا برخلاف ظاهر پررنگ و لعاب مذهبی اش چندان عمق مذهبی ای ندارد. این نکته قبل از هر چیز ریشه در نوع اجرای آقای جمشیدی دارد که آکنده از تصنع و نمایش است. سوء تفاهم نشود...ما را با نیت مجری برنامه کاری نیست که اصولا در قدر درک ابناء بشر هم، نیتخوانی بندگان خدا جایی ندارد و بنا بر قاعده ای دینی می بایست تا حد امکان نیت ها را معطوف به خیر و صواب دانست. منظور از تصنع و نمایش، جلوه بیرونی این اجرا است و نه منویات درونی کننده اش. دعا و معنویت طمأنینه و آرامشی را می طلبد و منتشر می سازد که در گویش انشاوار و لفظ پردازانه مجری کمتر جایی دارد. جمشیدی سعی وافری دارد که زیبا حرف بزند و مثلا به هر شکلی شده بین واژه های قُمری و قَمَری تناظرهای لفظی برقرار سازد، اما چنین رویکردی کجا و خلوص و سادگی نهفته در عمق نیایش های دینی کجا؟ لحن تند و سریع مجری که کلمه ها را پی در پی در دهان می چرخاند، چه تناسبی با آموزه های دینی ما دارد که تعمق مومنان را نسبت به تک تک واژه هایی که می گویند و می شنوند ( و به ویژه در اوقات عبادت و ادعیه) می طلبد؟ این نمایش ها را می توان در بلند کردن دست مجری به آسمان و بستن چشم ها هم دید. دعا رویکردی خودجوش است و فردیت شخص داعی، به نیازها و احساس ها و تبلورهای موقعیتی اش بسیار وابسته است و در مواجهه با این ژست های نمایشی چه بسا حتی کارکردی معکوس پیدا کند. بدترین قسمت این برنامه زمانی است که گوینده فهرستی از اسامی بیماران و محتاجان را از رو می خواند و از امام رضا(ع) توسل به شفا و برآوردگی حاجات شان می کند. بله...همه ما در خود و بین آشناهایمان بارها با تنگناهایی موقعیتی رو به رو شده ایم که گزیری جز رو به آسمان نهادن و التماس دعا از برادران و خواهران دینی مان نداشته ایم، ولی این که برنامه ای تلویزیونی را شبیه دستگاه کلیساهای قرون وسطایی کنیم که انگار با برخوانی چند اسم (که صاحبشان را نه می شناسیم و نه تندخوانی مجری فرصت لحظه ای تأمل به مخاطبش را می دهد)، قرار است شفا یابند، با ماجرای بنیادین دعا تفاوت دارد. این نوع نام بردن از یک سری اسم که دارد هر شب و هر شب هم تکرار می شود ، اصلا تهی کننده نفس دعا از فلسفه ذاتی اش است و دقیقا همان نمایش گری و جلوه گری رسانه ای است که بر سطح غلیظی از عواطف خام و عامیانه حرکت می کند. برنامه سحری شبکه اول، دارد از دعا و توسل کلیشه می آفریند و این بزرگ ترین آفتی است که می تواند به پاک ترین سرمایه های معنوی بشری وارد آید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]