واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دانش، مهرزاد - درباره سالن سینمایی برج میلاد اکنون که نزدیک به یک ماه از جشنواره فیلم فجر گذشته است، همچنان در محافل سینمایی ردپاهایی از ارجاع بدان دیده می شود و البته هنوز مانده اند بسیاری از نشریات تخصصی و غیرتخصصی که درباره فیلم های جشنواره و حال و هوای آن، شماره های ویژه خود را در نوبت انتشار دارند. در چنین فضایی، بی مناسبت نیست که در این ستون نیز نکاتی چند در باب جشنواره یادآوری شود، مخصوصا آن که تا حد زیادی از تب و تاب و شور و هیجان ها فاصله گرفته ایم و با متانت بیش تری می توان برخی مسائل را بازخوانی کرد. اول از همه به عنوان یک منتقد، از سالنی یاد می کنم که گرچه امسال دیگر منسوب به منتقدان و اهالی مطبوعات و رسانه ها نبود، اما در عمل این منتقدها بودند که رونق دهنده اصلی این فضا بودند ( قابل توجه کرسی نشینانی که با دیدگاهی عقب مانده و با لحنی وقیحانه، منتقدان را عقب افتاده می نامند؛ غافل از این که بخش اعظمی از اعتبار و شور و گرمابخشی به تنور جشنواره دولتی شان با حضور همین جماعت است که شکل می گیرد)؛ سالن میلاد را می گویم که به رغم ظاهر پرشکوهش، اصلا کاربری اش مناسب سینمای جشنواره نیست و بیش تر به درد همایش ها و نشست هایی می خورد که نهایتا یکی دو ساعت هم قرار است فیلمی در آن به نمایش گذاشته شود و نه فضایی که روزانه در عرض 10-12 روز، شش هفت سانس متوالی با حضور انبوهی از جمعیت فیلم هایی پخش می شوند که نوبت نخست اکران شان هم هست و اغلب هم طبیعتا نقص هایی ناخواسته و ناشی از شتابزدگی در رساندن به جشنواره در برخی امور فنی دارند. واقعا آن پرده چروک و آن سیستم صوتی ناقص و آن چیدمان صندلی متناسب با امور سمیناری و نه سینمایی، چه تناسبی با بافت مهم ترین جشنواره سینمایی کشور دارد؟ متوجه بسیاری از عنایت ها و تلاش ها و صبوری ها هستم و قصد بی انصافی در میان نیست، اما واقعا می توان با رویکردی بازنگری شده به این امر، یکی از همین سالن های داخل شهر( مثلا سینما فلسطین) را برای این کار در نظر گرفت که هم مختصات استاندارد سینمایی را دارد و هم به لحاظ عبور و مرور و رفت و برگشت، فضای مساعدتری را دربردارد. سالن برج میلاد به مثابه جزیره دور افتاده ای است که حضارش همانند زندانیان آلکاتراز مجبورند از سانس اول تا آخر در آن بمانند بی آن که واقعا انگیزه تماشای همه فیلم های نمایش داده شده را داشته باشند.در این فضا حتی اگر تمایلی به تناول غذای مرحمتی جشنواره نداشته باشی، انتخاب دیگری نداری چرا که نزدیک ترین غذاخوری به سالن میلاد چیزی در ابعاد ده ها کیلومتر مسافت، آن هم پس از طی مسیری پرترافیک از بزرگراه های پیرامونی است، حالا تهیه یک روزنامه ساده و نوشت افزار و غیره بماند. کاخ جشنواره صرفا با زرق و برق و بزرگی عمارت و بلندای ارتفاع و این قبیل چیزها کاخ جشنواره نمی شود، بلکه معیارهایی همانند کاربری مقتضی، محل جغرافیایی، و چندمنظوره بودن محیط از اولین شروط این ماجرا است. در سالن میلاد حتی محل مناسبی برای نشست های مطبوعاتی هم وجود نداشت و آن اتاقی که بدین منظور در نظر گرفته شده بود، به دلیل هم سطح بودن محل استقرار هنرمندان با محل جلوس خبرنگاران و عکاسان و نویسندگان، اصلا جلوه ای متناقض به خود گرفته بود و حضار ناچار بودند به جای تماشای هنرمندان و سینماگران، به زیارت پشت سر همکاران عکاس خود که در مقابل تریبون تجمع می کردند نائل آیند. باور کنید میزان جمعیت حضار هم مشکلی جدی نیست. امسال دوستان متولی، اقدام تحسین برانگیزی در صدور کارت برای نویسندگان و رسانه ای ها انجام دادند که عبارت از عدم دعوت از کسانی که در نشریات غیرتخصصی سینما کار می کنند بود که البته این اقدام متأسفانه در روزهای بعدی، تحت الشعاع صدور کارت برای آدم های بی ربط تر ( مانند بانوانی که هر چند دقیقه یک بار برای بردن اطفال خردسال شان جهت امور مربوط به سرپا گرفتن، یک ردیف صندلی را مجبور می کردند در مقابل شان سان ببینند و یا افرادی که به شکلی حیرت آمیز حتی ستاره های سینما را هم نمی شناختند چه برسد به کارگردان و اسم فیلم و پیشینه موقعیت ها) قرار گرفت. خب می توان این روال را در گزینش مدعوین به شکل جدی تری پی گرفت و با محاسبه های درست تری، کسانی را برای سالن در نظر گرفت که کاملا ماهیت سینمایی دارند و بر اساس روابط خویشاوندی و اداری کارت شان صادر نمی شود. در نوبت های بعدی، اشاراتی به دیگر ابعاد جشنواره خواهد شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]