واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: انقلابهاي رنگي و انقلاب اسلامي ايران
رضا جاودان
قرن بيست و يكم شاهد بروز تحولات جديدي در عرصه سياست است كه عمدتاً در رهاورد فرايند جهاني شدن در حوزه اطلاعات و مقدماتي همچون دموكراسي است. يكي از اين تحولات بروز پديده انقلابهاي رنگي يا مخملي است كه در دهه پاياني قرن بيستم و از كشورهاي اروپاي شرقي همچون چكسلواكي و روماني آغاز و در دهه نخست قرن بيست و يكم، به جمهوري استقلال يافته شوروي سابق همچون گرجستان و قرقيزستان تسري يافته است. اين تحول همچنان كه از عنوان آن پيداست بر رويكردي نرم و شيوهاي آرام براي تغيير حكومت و حكمرانان تأكيد دارد. موفقيت اين شيوه در جوامع مذكور اين گمانه را در ميان برخي استراتژيستهاي نومحافظهكار آمريكايي و بعضي گروههاي مخالف جمهوري اسلامي، تقويت نموده كه بهترين شيوه تغيير جمهوري اسلامي در شرايط كنوني، بهرهگيري از همين راهبرد، يعني برپايي انقلاب رنگي است. بر همين اساس اپوزيسيون ج. ا. ا در داخل و خارج و نومحافظهكاران آمريكايي در تداوم اين فرايند، سوداي تغيير جمهوري اسلامي را از طريق انقلاب رنگي، درسر ميپرورانند. كتاب "انقلابهاي رنگي و انقلاب اسلامي ايران"، تأليف "شعيب بهمن"، با اشاره به چيستي و چرايي انقلابهاي رنگي به مطالعه و بررسي طرح انقلاب رنگي جمهوري اسلامي ايران ميپردازد.
اين كتاب با يك مقدمه، پيشگفتار، چهار بخش آغاز و با نتيجهگيري خاتمه مييابد. از اين رو در بخش نخست كه با عنوان "انقلابهاي رنگي" مشخص شده است مؤلف در
سه فصل مجزا به بررسي ماهيت، عوامل وقوع و بازيگران حاضر در انقلابهاي رنگي پرداخته است. در فصل نخست ضمن تشريح ماهيت، تفاوتها و شباهتهاي انقلابهاي رنگي با انقلابهاي كلاسيك، جنبشهاي اجتماعي و شورشهاي اجتماعي، در نهايت با مشخص نمودن انقلابهاي رنگي در سنخ براندازيهاي نرم، فصل نخست بخش اول را خاتمه ميدهد. در فصل دوم به عوامل شكلگيري انقلابهاي رنگي ميپردازد و در اين بين با اشاره به رژيمهاي دو رگه، بر عواملي نظير تمركز مطلق قدرت و عدم چرخش نخبگان، فساد سياسي، اقتصادي و اداري، نارضايتي عمومي (فقر و نابرابريهاي اجتماعي)، خلأ هويت و فقدان مشروعيت نخبگان و رژيمهاي حاكم تأكيد نموده است.
در فصل سوم نيز به بازيگران عرصه انقلابهاي رنگي يعني نخبگان و مخالفان سياسي، سازمانهاي غير دولتي، احزاب سياسي، جنبشهاي دانشجويي و فعالان جوان به همراه رسانههاي همگاني را مورد بررسي قرار ميدهد.
در بخش دوم كه با عنوان "سابقه وقوع انقلابهاي رنگي" مشخص شده است، در
سه فصل مجزا به سابقه وقوع انقلابهاي رنگي ميپردازد. در فصل نخست مؤلف پس از مرور انقلاب گل رز انگلستان، انقلاب نارنجي اوكراين و انقلاب لالهاي قرقيزستان، به بررسي پيامدهاي انقلابهاي رنگي در حوزههاي پساكمونيستي ميپردازد. در فصل دوم نويسنده نيز الگوي انقلاب كاخ لبنان و پيامدهاي آن را كه به شكست انقلاب رنگي منجر شد، مرور نموده و معتقد است اين انقلاب كه توسط عناصر غربگرا سازماندهي شده بود، در نهايت با پيروزي حزبالله لبنان، شكست سنگيني به جبهههاي طرفدار غرب وارد ساخت. در فصل سوم نيز با توجه به الگوي ارائه شده در بخش اول، به بررسي و تحليل مصداقي بازيگران و عوامل مؤثر در انقلابهاي رنگي ميپردازد.
بخش سوم كه تحت عنوان "ايران و انقلابهاي رنگي" مشخص شده است، شامل دو فصل ميشود. فصل نخست به تلاشهاي صورتگرفته جهت برپايي انقلاب رنگي در ايران اشاره مينمايد. در اين فصل مباحثي همچون شكست استفاده از قدرت سخت توسط بيگانگان و توسل دشمنان انقلاب اسلامي به شيوههاي براندازي نرم مورد بحث و بررسي قرار ميگيرد. در فصل دوم نيز با توجه به اين نكته كه انقلابهاي رنگي در زمره تهديدهاي نرم محسوب ميشوند، به بررسي تهديدهاي نرم انقلاب اسلامي اختصاص يافته است. اين فصل شامل تهديدهاي فرهنگي- اجتماعي، تهديدهاي سياسي و تهديدهاي اقتصادي ميشود. در ذيل تهديدهاي فرهنگي- اجتماعي به مواردي نظير تهاجم فرهنگي، خطر انزواي روحانيت و نيروهاي انقلابي و تفرقه و جدايي ميان حوزه و دانشگاه اشاره خواهد شد. در قسمت تهديدهاي سياسي نيز مواردي همچون تضعيف رهبري انقلاب اسلامي، نفوذ فرصتطلبان در بدنه انقلاب اسلامي، تشديد اختلافها ميان جريانهاي سياسي و تشتت و تفرقه ميان اقوام، اديان و مذاهب گوناگون را مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد. همچنين مخاطراتي نظير افزايش فاصله طبقاتي و بيتوجهي به مستضعفان، تجملگرايي و مصرفگرايي و گسترش فساد را به عنوان مهمترين تهديدهاي اقتصادي انقلاب اسلامي مورد بررسي قرار ميدهد.
در بخش چهارم كه با عنوان "بررسي تطبيقي انقلابهاي رنگي با انقلاب اسلامي" مشخص شده، مؤلف به تحليل آن پرداخته است. در فصل نخست اين بخش با توجه به اين نكته كه آرمانهاي انقلاب اسلامي و تحقق آنها بيانگر افزايش قدرت نرم نظام جمهوري اسلامي ايران است و به همين نسبت، عدم تحقق آنها نيز ميتواند تهديدهاي مختلفي را در پي داشته باشد، لذا به آرمانها و ارزشهاي انقلاب اسلامي به مثابه قدرت نرم ايران پرداخته شده است و مباحثي نظير ايجاد و استقرار حكومت اسلامي، استقلال، نفي وابستگي و سلطه و برقراري عدالت اجتماعي مورد بررسي قرار گرفته است. در فصل دوم نيز بررسي و تحليل امكان وقوع انقلاب رنگي در ايران مورد بررسي قرار گرفته است. در اين فصل، ابتدا عوامل و بازيگران حاضر در ايران با موارد مشابه انقلابهاي رنگي مورد مقايسه قرار گرفته است. در اين قسمت محقق محترم از يك سو تفاوتهاي موجود در فضاي سياسي انقلابهاي رنگي با انقلاب اسلامي و از سوي ديگر تمايز بازيگران عرصهي انقلاب اسلامي با انقلابهاي رنگي را مورد بررسي قرار داده است. همچنين در اين فصل به عدم كارآيي نيروهاي خارجي جهت نفوذ در ايران نيز پرداخته و چگونگي حضور سازمانهاي بينالمللي غير دولتي و نحوهي تأثيرگذاري تبليغات رسانههاي جهاني را به چالش ميكشاند. در نهايت نيز به محدوديتها و موانع برپايي انقلاب رنگي در ايران اشاره نموده است.
اين كتاب به همت انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي به چاپ رسيده است.
شنبه|ا|15|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رسالت]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]